امروز :
Skip to main content

 

آیت‌الله عابدینی، نماینده ولی‌فقیه در استان و امام‌جمعه قزوین؛

 

وقتی معاویه در نیمه‌های رجب سال 60 هجری قمری مُرد، امام حسین (ع) در مدینه حضور داشتند. دستگاه بنی‌امیه به سراسر جهان اسلام برای تمام استانداران و مسئولان شهرهای کشور پهناور اسلامی نامه نوشتند و به کارگزاران حکومت اموی مأموریت دادند تا از همه مردم برای یزید، به عنوان جانشین معاویه بیعت بگیرند.

 

یک نامه هم به شهر مدینه نوشته شد؛ منتها این نامه از غلظت و شدت بیشتری برخوردار بود و در آن هم خواسته شده بود از مردم مدینه بیعت بگیرند و هم در بیعت گرفتن از امام حسین (ع) بسیار تأکید شده بود. البته درباره بیعت گرفتن از دو نفر دیگر هم که عبدالله‌بن‌عمر و عبدالله‌بن‌زبیر بودند، تأکید شده بود.

 

وقتی این نامه به مدینه رسید، استاندار مدینه مأموران خودش را به مسجدی که امام حسین (ع) در آن نماز را اقامه می‌کردند، فرستاد تا ایشان را به استانداری فرابخوانند.

 

مأموران پس از رسیدن به خدمت امام حسین (ع)، در حالی‌که مأموران به امام نگفتند که استانداری چه کاری با شما دارند، امام حسین (ع) در پاسخ فرمودند: «اری انَّ طاغیتهم قد هلک» یعنی می‌بینم که طاغوت بنی‌امیه یعنی معاویه به هلاکت رسیده است.

 

حضرت خوابی در این خصوص مشاهده کرده بودند و در خصوص آن فرمودند که من در خواب دیده‌ام که تخت معاویه آتش گرفته و او از تخت حکومت سرنگون شده است؛ یعنی به درک واصل شده است.

 

اباعبدالله‌الحسین (ع) برای رفتن به استانداری 30 نفر از افراد مسلح را با خودشان همراه کردند که اگر در آن‌جا تصمیم نابجایی گرفته شد، نیروهای امام محافظ ایشان باشند. امام حسین (ع) در استانداری با استاندار و مشاور او صحبت کردند و با جذبه و در مقام حاکمیت با آن‌ها سخن گفتند.

 

امام در پاسخ استاندار که از ایشان بیعت می‌خواستند، فرمودند: چرا در تاریکی شب و فضای خلوت از من بیعت می‌خواهید؟ در حالی‌که این بیعت باید در میان مردم صورت بگیرد.

 

امام حسین (ع) با گفتن این بیانات قصد بیعت کردن با یزید را نداشتند بلکه ایشان می‌خواستند مردم را آگاه کرده تا آن‌ها علیه حاکمیت بنی‌امیه به پا خیزند.

 

در بحث و مناظره با استاندار و مشاور او امام فرمودند: آیا شما به من پیشنهاد بیعت می‌دهید در حالی‌که من از خاندان نبوت هستم (انا اهل بیت النبوة)، من از خاندانی هستم که رسالت و پیغمبری از آن خاندان است (و معدن الرسالة)، من از خاندانی هستم که وحی به آن‌جا نازل شده است (و مهبط الوحی) و جبرئیل و فرشتگان در خانه ما رفت و آمد داشتند (و مختلف الملائکة).

 

اباعبدالله‌الحسین (ع) پس از این‌که خودشان را این‌گونه معرفی کردند فرمودند: در مقابل من یزیدی قرار دارد که فردی می‌گسار است (شارب الخمر)، خون‌ها را به ناحق می‌ریزد (قاتل النفس المحترمة)، آشکارا گناه و فسق و فجور می‌کند (معلن بالفسق والفجور) و سپس فرمودند: «مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌کند» و این فرموده ایشان تکلیف همه مسلمانان و پیروان حق را تا قیامت روشن کرد.

 

حتی گاندی رهبر هند می‌گوید: من آزادی هند را از اباعبدالله‌الحسین (ع) آموختم؛ یعنی مکتب حسین به من آموخت که چگونه باید در مقابل استعمار انگلیس ایستادگی کنم.

 

انقلاب اسلامی ما با تأسی، الگو و اسوه قرار دادن امام حسین (ع) به پیروزی رسید؛ و این‌که امام فرمود مثل من با مثل یزید بیعت نمی‌کند، تکلیف ما را در هر عصری، در هر نسلی و در هر دوره و زمانه‌ای روشن کرد.

 

امام حسین (ع) اهداف نهضت عاشورا را در وصیت‌نامه‌اش معرفی می‌کنند. امام از مدینه خارج شد و قصد کعبه کرد تا در ایام حج در مکه حضور پیدا کند و پیام خودشان را در میان حاجیانی که از سراسر بلاد اسلامی در آن‌جا جمع بودند، منتشر و به نوعی اهداف و مقاصدشان را رسانه‌ای کنند.

 

به همین خاطر چند روز پیش از ماه رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کردند و زمانی که می‌خواستند از مدینه خارج شوند، وصیت‌نامه‌ای نوشتند و آن‌ را به برادرشان محمد حنفیه سپردند و فرمودند زمانی‌که من از مدینه می‌روم شما باید مانند چشم و گوش من در مدینه باشید.

 

اباعبدالله‌الحسین (ع) در وصیت‌نامه خود مسائل بسیاری را مطرح کرده‌اند و ابتدا به وحدانیت خدا، رسالت پیغمبر، حقانیت دین و قرآن شهادت داده‌اند تا این‌که مبادا عده‌ای بگویند که این‌ها از دین خارج شده بودند.

 

امام حسین (ع) در ادامه وصیت‌نامه خود فرموده‌اند: من برای دنیا خواهی، فساد، منافع شخصی و شر قیام نکرده‌ام؛ بلکه فقط برای این قیام کرده‌ام که امت جدم را در جای حقیقی خودشان قرار دهم؛ یعنی این انحرافی که معاویه و یزید در مسیر رسالت پیغمبر ایجاد کرده‌اند را اصلاح کنم.

 

امام در وصیت‌نامه از تصمیمات جدی خود پرده برداشته‌اند و فرموده‌اند: «اصلاح امت جدم»، «امربه‌معروف» که همان دعوت به امامت، ولایت و قرآن و دین و بازگشت به دین حقیقی در مقابل دین دروغین اموی، «نهی‌ازمنکر» که مهم‌ترین منکر آن زمان، موجودیت یزید که همان طاغوت، نفاق و الحاد بود.

 

امام حسین (ع)، پنج روز در بین مکه و مدینه در حرکت بودند و روز سوم شعبان که روز ولادت ایشان هستند، وارد مکه شدند و امام در جای جای مسیرشان تا کربلا که نزدیک به شش ماه طول کشیده است، مطالب بسیاری را مطح کرده‌اند که مبانی انقلاب، اهداف نهضت و علت مخالفت‌شان با یزید را مطح کرده‌اند.