امروز :
Skip to main content

 

متن کامل جلسه تفسیر قرآن کریم آیت‌الله عابدینی 31 اردیبهشت 1396

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین

در چند جلسه گذشته، درباره اهمیت و ضرورت اطاعت صحبت کردیم، بعد از آن در جلسه اخیر، درباره ره آوردهای اطاعت صحبت کردیم و گفتیم که اگر اطاعت کنیم، از این اطاعت چه چیزی گیر ما می آید؟! چه فرقی است میان کسانی که اطاعت می کنند و کسانی که اطاعت نمی کنند؟! آیا در زندگی آنها تأثیری دارد؟! آیا این اطاعت به درد آنها می خورد؟! همه ما می گوییم که اطاعت برای آخرت و ثواب، خیلی خوب است، اما آیا فایده اطاعت فقط آخرت و ثواب است یا اینکه در همین زندگی دنیا هم برکات و فواید بسیاری دارد؟! در جلسات پیش، تعدادی از این برکات را شمردیم، حال ادامه آن را می گوییم.

ادامه فواید و نتایج اطاعت:

یازدهمین برکت و فایده: وحدت؛ اگر همه ما از یک کانون و منبعی که به خدا ختم می شود، اطاعت کنیم، میان ما اتحاد و همبستگی و در نتیجه وحدت ایجاد می شود. اگر تمام یک میلیارد و چند صد میلیون مسلمانی که در دنیا هستند، از خدا اطاعت کنند، آیا دیگر کسی می تواند در بحرین، هر بلایی به سر شیخ عیسی قاسم بیاورد؟! اصلا کسی نمی تواند و جرأت نخواهد کرد. اگر اطاعت همه مسلمان ها فقط از یک منبع باشد و به خدا منتهی شود، آیا دشمنان اسلام، صهیونیست ها و استکبار جهانی می توانند هر نقشه ای علیه مسلمان ها بکشند و نقشه های خودشان را به اجرا دربیاورند؟! هرگز. این اطاعت، ما را متحد می کند. نیاز نیست آنقدر آن را بزرگ کنیم و به عرصه های بین المللی بکشانیم که دیگر از کارهای روزمره خودمان هم جا بمانیم، اگر در همین استان و شهر خودمان مطیع فرمان رهبرمان باشیم، همگی دور قرآن و دین و ارزش های دینی جمع شویم و از خدا اطاعت کنیم، آیا ممکن است اشرار بر ما مسلط شوند؟! قطعا نمی توانند. چرا این همه مصیبت به خودمان تحمیل می کنیم و این همه زیان و ضرر را می پذیریم؟! زیرا اطاعت خودمان را مدیریت نمی کنیم. پس یکی از آثار اطاعت از خدا و رسول خدا، وحدت، هماهنگی و انسجام جامعه دینی است.

خدای متعال در سوره انفال می فرماید:

(وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ) (الأنفال/46)

و اطاعت (فرمان) خدا و پيامبرش نمائيد و نزاع (و كشمكش) مكنيد تا سست نشوند و قدرت (و شوكت و هيبت) شما از ميان نرود و استقامت نمائيد كه خداوند با استقامت كنندگان است.

خدا و رسول خدا را اطاعت کنید و با هم منازعه نکنید و اختلاف نداشته باشید؛ یعنی اگر اطاعت شما از یک منبع نباشد، متفرق و متشتط می شوید و به جان هم می افتید، میان شما نزاع و دعوا پیدا می شود؛ در نتیجه فشل می شوید. ماشینی که چهار چرخ آن پنچر شده است، فشل است؛ در واقع نمی تواند کاری انجام دهد و جایی نمی تواند برود. در اینصورت هیبت و آبرو و شخصیت شما از بین می رود و دیگر چیزی ندارید و نمی توانید در مقابل دشمن روی عزت و اقتدار خودتان حساب باز کنید.

دوازدهمین برکت و فایده: هماهنگ شدن با همه موجودات عالم؛ ما عالم را نمی شناسیم، به عبارت دیگر ما ظواهر عالم را می بینیم؛ در حالی که این عالم باطنی دارد و عالمِ هوشمند است؛ عالم ساکت و خاموش، عالم فاقد شعور نیست، همه موجودات عالم، آگاه، بصیر، بینا، هماهنگ با خدا و جنود و لشکر خداوند هستند؛ فرمان خدا توسط همه این عالم، از اتم تا کهکشان اجرا می شود، همه عالم به اراده خدا در حرکت و فعالیت است. کسانی که اطاعت نمی کنند سرشان به سنگ می خورد و در این عالم موفق نمی شوند؛ در حقیقت این عالم با آنها در جنگ و ستیز خواهد بود، زیرا این عالم جنود الهی است. قرآن کریم می فرماید: وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [1]. این آیه به ما نشان می دهد که همه عالم جنود و لشکر خداوند است؛ آنوقت ما گمان می کنیم که منِ عابدینی یک طرف است و تمام عالم که جنود الهی است، در طرف دیگر هستند و جنود الهی در مقابل من می شوند؛ امیرالمؤمنین علی (ع) ما را متوجه می کند که قصه جدی تر از این است؛ تو قبل از آن که خودت باشی جنود الهی هستی؛ (اعضاؤ كم شهوده و جوار حكم جنوده)[2] اعضای بدن شما گواهان و اندام هایتان سپاهیان او هستند. یعنی اعضاء و جوارح شما، چشم و گوش و دست و هوش و همه چیز شما، قبل از این که برای شما باشند، جنود الهی هستند، و لذا گاهی آدم خودش را ضایع می کند؛ یعنی خدا با زبان و دست و حرف آدم، علیه آدم اقدام می کند. این چیزها را بسیار دیده ایم. این عالم، عالمِ هوشمند است؛ بسیاری از عرفا و شاعران زبردست خیلی خوب این موضوع را بیان کرده اند، یک نمونه آن که به گوش شما هم آشنا است، از مولوی است که می گوید:

گر تو را از غیب چشمی باز شد / با تو ذرات جهان همراز شد [3]

می خواهم چند آیه را بگویم، اما پیش از آن، این شعر را می خوانم که زمینه پذیرش آن آیات در ما جدی تر شود:

چون شما سوی جمادی می‌روید ** محرم جان جمادان چون شوید

یعنی فقط با جماد عالم و به قول امروزی ها، با سخت افزار عالم سر و کار دارید. شما به سخت افزار آن نگاه می کنید و موقعی می توانید جان و روح و حقیقت آن را ببینید که:

از جمادی عالم جانها روید ** غلغل اجزای عالم بشنوید

جمله ی ذرّات عالم در نهــان ** با تو می گویند روزان و شبــان

ما سمیعیم و بصیریم و هشیم ** با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم

نطق آب و نطق خاک و نطق گل ** هست محسوس حواس اهل دل‌‌

آدمی منکر ز تسبیح جماد ** و آن جماد اندر عبادت اوستاد

ما قیافه می گیریم که نماز می خوانیم، روزه می گیریم، در حالیکه آنها استاد عبادت هستند. اگر آنها را بشناسیم، متوجه می شویم که این عالم ان چیزی نیست که ما می بینیم. در گذشته های دور آدم ها آنطور که باید نمی توانستند اینجور مطالب را متوجه شوند اما امروزه که بعضی از اسرار ظاهری این عالم کشف شده، قابل فهم تر شده است؛ هرچند که خیلی مانده است تا به باطن عالم راه پیدا کنیم. مثلا می گویند فلان قانون این عالم را کشف کردیم و می توانید تصویر کسی که هزاران کیلومتر با شما فاصله دارد را ببینید و با او حرف بزنید، یک نفر در آمریکا و یک نفر در اینجا باهم تماس می گیرید و تصویر همدیگر را هم می بینید و با هم حرف می زنید؛ این گوشه ای از اسرار ناپیدای عالم که برای دهه های قبل ناپیدا بوده و الان پیدا شده است، حالا آنچه که مولوی می گوید خیلی جدی تر، عمیق تر و ظریف تر از آن است که با این مثال ها بشود از عهده آن برآمد.

شاعر میگوید:


اين دهــان بستي دهــاني باز شـــد
كـو خـورنده‌ي لــقمـه هاي راز شـــد 

لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوي خوان آسـمــاني كن شـــتاب 

گـر تــو اين انبان ز نـان خــالي كـــني
پـر زگـــوهــــر هـــاي اجــــلالي كـــني

طــفل جـان از شـير شــيطان بــاز كن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلك انـــباز كــن 

همه  این حرام خوری ها، حرام گوئی ها ، حرام بینی ها و حرام اندیشی ها، شیر شیطان است

چند خوردي چرب و شيرين از طـعــام
امـــتحـــان كــن چـــند روزي با صــيام

چــند شــب ها خواب را گشتي اسير
يــك شـــبي بــيدار شــو دولـــت بـگير

دولت بگیر یعنی بیا با این عالم آشتی کن، این عالم را به چشم تحقیر و حقارت نگاه نکن، آن را کور و کر نبین، این عالم خیلی می فهمد، با این عالم هماهنگ شو؛ این شعر را خواندم تا در ادامه آن این آیات را بخوانم: عنوان دوازدهمین نکته آثار اطاعت، هماهنگ شدن با همه موجودات هستی است. خداوند در سوره مبارکه آل عمران  آیه 83 می فرماید (وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ) هرآنکه در هر جای آسمان و زمین است تسلیم، فرمانبر و مطیع خداست، تو چکار می کنی؟ آیا با این سیل عاشقان و مطیعان خدا هماهنگ هستی یا خلاف این جریان حرکت می کنی؟ در سوره مبارکه رعد آیه 15 می فرماید: (وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ) ، هر آن کس که در آسمان ها در زمین است  حتی سایه هایشان صبح تا شب در حال تسبیح پروردگار و هماهنگ با خدا هستند، هماهنگی و مطیع بودن آنها در گویش، رفتار و منش خود تمام و کمال است.

(فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ) [4] (فصلت/11)

پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمان‏پذير آمديم

خداوند به آسمان و زمین فرمود: أئتیا طوعاً و کرهاً، چه بخواهید چه نخواهید باید همراه و هماهنگ باشید، آسمان و زمین گفتند:  قالتا أتینا طائعین، دلمان خیلی می خواهد که بیاییم؛ طائع یعنی اطاعت کننده، همراه؛ پس آسمان و زمین همه مطیع هستند؛ اما در قرآن هیچ آیه ای مثل آیه 44 سوره مبارکه اسراء اطاعت همگانی را بیان نمی کند، جامع ترین آیه ای که این تسبیح و اطاعت و همراهی را بیان می کند، همین آیه است:

(تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ) [5] (الإسراء/44)

آسمانهاي هفتگانه و زمين و كساني كه در آنها هستند همه تسبيح او مي‏گويند، و هر موجودي تسبيح و حمد او مي‏گويد، ولي شما تسبيح آنها را نمي‏فهميد

هر آن که در آسمان های هفتگانه و زمین است، تسبیح خدا را می گویند، چه بسا این هر آنکه، هر آنچه باشد؛ منتها می گوید که اینها شعور دارند؛ می دانید که "ما" را برای غیر ذوی العقول و " مَنْ " را برای ذوی العقول به کار می برند؛ در این آیه می فرماید "مَنْ" و قبل از آن هم می گوید هرچه در آسمان ها و زمین است؛ در آسمان ها و زمین هم ذوی العقول وجود دارد و هم غیر ذوی العقول؛ چون خداوند می خواهد بگوید ذوی العقول و غیر ذوی العقول، همه و همه با شعور هستند، از کلمه "مَنْ" استفاده می کند: وَ مَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ؛ چیزی در آسمان ها و زمین پیدا نمی کنید مگر این که مشغول تسبیح پروردگار باشد؛ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ. اگر شما تسبیح آنها را متوجه نمی شوید، باید خودتان را درست کنید و آسمان ها و زمین و آنچه را که در آن است، متهم نکنید. اگر به اینها دقت کنیم، متوجه کسانی که مطیع هستند می شویم؛ و لذا می گوید وقتی که آدم ها گناه می کنند، بلا زیاد می شود؛

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) (الأعراف/96)

و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏ گشوديم ولى تكذيب كردند پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم

این عالم اهل تسبیح، شعور، عبادت و اطاعت در مقابل گناه است، اگر آسمان ها و زمین اهل شعور نبودند، در مقابل گناه واکنشی نداشتند اما از آن جایی که اهل شعور هستند، واکنش نشان می دهند. پس اگر ما اهل عبادت شویم، رحمت خدا بر ما می بارد، اگر اهل معصیت شویم، بلا و گناه و گرفتاری می آید. همه اینها نشان می دهد که آدمی باید اهل اطاعت باشد تا عالم با او هماهنگ شود.

اولین کسی که در مقابل اطاعت خداوند قیام و نافرمانی کرد، ابلیس بود:

(وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ) (البقره/34)

و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده كنيد پس بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده درافتادند 

ابلیس از اطاعت و سجده ابا کرد و استکبار ورزید، ریشه همه اینها هم در کفر ابلیس است. آنچه که بحث اصلی امروز ما است، پاسخ این سؤال که از چه کسانی نباید اطاعت کرد؟! اکثریت دلیل بر این نیست که ما هم مطیع باشیم؛ نمی توان گفت که چون همه عالم این کار را می کنند، پس ما نیز انجام دهیم؛ خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو. ، نباید اینگونه باشد.

اما اگر اکثریتی به دنبال حق باشند، این آیه مانع از آن نیست که شما با اکثریت همراه شوید. در واقع این می خواهد بگوید اکثریت هیچگاه ملاک اطاعت نیست. شواهد در این زمینه بسیار است؛ مثلا اگر اکثریت دلیل بر اطاعت بود، ما باید به حضرت ابراهیم (ع) بگوییم که همه مردم بت، ستاره و خورشید می پرستیدند؛ تو هم با مردم مدارا می کردی و همراه می شدی؛ چرا ماجراجویی کردی؟ در آتش فتنه های خود، می خواستند تو را بسوزانند، آن همه نقشه و نیرنگ علیه تو ایجاد کردند؛ اما ما می بینیم حضرت ابراهیم (ع) یک تنه می گوید (إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا) [6]. همه کلمات مفرد هستند. قرآن کریم همین معنا را درباره رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:

(فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ) [7](آل عمران/20)

بگو من خود را تسليم خدا نموده‏ ام و هر كه مرا پيروى كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است]

از این آیه معلوم می شود که کسانی با حضرت هستند اما حضرت ابراهیم (ع) در شرائطی بوده که هیچکس با او نبوده است؛ با وجود این که تنهای تنها بودند، اما دست از اطاعت خدا و توحید برنداشتند. پس اکثریت معیار نیست که اگر اینطور بود، در جریان کربلاء و عاشورا باید به امام حسین (ع) بگوییم از آنجایی که رأی اکثریت با یزید است، شما هم با او همراه شو و به رأی اکثریت احترام بگذار؛ در حالی که امام حسین (ع) نشان داد با همین تعداد اندکی که با من هستند، باز هم به یزید میدان نمی دهم؛ حتی اگر هیچ کس هم با من نباشد و هیچ پناهی هم در عالم نداشتم و تنها خودم باشم، باز هم به یزید بن معاویه میدان نمی دهم و با او همراهی نمی کنم؛ یعنی اگر همه عالم با یزید باشند و من تک باشم، باز با او همراه نمی شوم: (وَاللهِ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی الدُّنْیا مَلْجَاٌ وَ لا مَاْوَى، لَما بایَعْتُ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَهَ)[8]. اینان پرورش یافتگان دانشگاه توحیدی و معرفتی امیرالمؤمنین علی (ع) هستند که فرمود:(لا تَسْتَوْحِشُوا فِى طَرِيقِ الْهُدى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ)[9] اى مردم در راه راست، از كمى روندگان نهراسيد. از راه هدایت، بخاطر این که طرفداران اندکش برنگردید و روی متابید، اگر تنهای تنها هم بودید، بروید، محکم هم بروید.

در گذشته های دور و نزدیک، در جریان انتخابات مجلس آیت الله مدرس به دار و دسته رضا خان گفته بود که من رأیم را در صندوق انداختم، حال شما بگویید که من رأی نیاوردم. رضا خان و اطرافیانش کاری کرده بودند که رأی مدرس و امثال مدرس به عالم دیگری برود و اصلا دیده نشود. آیت الله مدرس گفت که خودم به خودم رأی دادم، لااقل باید یک رأی در می آوردید که معلوم شود من به خودم رأی داده ام. اما آن کار را هم نکرده بودند. در ادامه رضاخان عواملش را واداشت که مدرس را ترور کنند، اما موفق نشدند. آیت الله مدرس با تاکتیک هایی عبای خود را بر سرش کشیده و کاری کرده بود که تیر آنها به خطا برود اما در عین حال مجروح شده بود و او را به بیمارستان برده بودند. رضاخان با همان حیله ها و نیرنگ هایی که وجود داشت و دارد و خواهد داشت، به مدرس زنگ زد تا حال او را بپرسد. آیت الله مدرس هم در پاسخ به او گفته بود که به کوری چشم رضا زنده ام؛ این یعنی مردانگی و استقامت. پس کم و زیاد شدن رفقا باعث نشود که آدم راه هدایت و ایمان را جدی نگیرد. باید جدی تر از هر زمان دیگری گوش به فرمان رهبر، مطیع خدا و پیغمبر در میدان حاضر شویم. نتیجه این است که اکثریت معیار اطاعت نیست:

(وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ)  (الأنعام/116)

و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى‏ باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس و تخمين نمى ‏پردازند

دومین گروهی که نباید از آنها اطاعت کنید، کسانی هستند که شما را به شرک دعوت می کنند. قرآن از این شواهد بسیار دارد؛ یک نمونه بارز آن سوره کافرون است. افرادی به پیامبر (ص) پیشنهاد دادند که:

(وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ) (القلم/9)

دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى نمايند

این آیه در سوره کافرون تفسیر می شود. به پیامبر پیشنهاد کردند که تو بیا بپرست، ما هم می پرستیم. در واقع آنها هیچی را از دست نمی دادند، چون مشرکان اگر هفت بت داشتند، خدا را در کنار آن هفت بت به عنوان بت هشتم می پرستیدند، اما رسول خدا همه چیز خودش را از دست می داد، چون اگر یک قطره و یک ذره از چیز دیگری درون توحید بیاید، آن دیگر توحید نیست. اما حضرت هم جواب دندان شکن و قاطعی به آنها دادند. در سفارشهای جدی در قرآن آمده است که باید از پدر و مادر اطاعت و حمایت کنید:

(وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ) [10] (العنکبوت/8)

و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند و[لى] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن

همه اهمیتی که خداوند به پدر و مادر می دهد یک خط قرمز مشخص می کند؛ خدای متعال می فرماید آنجایی که تو را دعوت به شرک می کنند، دیگر اطاعت از آنها ممنوع است.

(وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ) [11] (لقمان/15)

و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر

سومین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد کافران هستند.

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ) (آل عمران/149)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از كسانى كه كفر ورزيده‏ اند اطاعت كنيد شما را از عقيده‏ تان بازمى‏ گردانند و زيانكار خواهيد گشت

اگر شما از کافران اطاعت کنید، شما را روی پاشنه پای خودتان می چرخانند؛ یعنی اگر تا به حال می گفتید خدا و رسول خدا، می گفتید قرآن و توحید و نبوت، می گفتید دین و امیرالمؤمنین (ع)، می گفتید غدیر و عاشورا و انتظار، اما وقتی که مطیع آنها شوی، از همه این چیزها برمی گردی؛ قبلا می گفتی مرگ بر آمریکا الان می گوید دیگر مرگ بر آمریکا نگو؛ قبلا می گفتی آمریکا مستکبر است، حالا می گویی که آمریکا کدخدا است، قبلا می گفتی دشمن است، حالا می گویی ما دشمن نداریم؛ همه چیز تغییر می کند. کافران یک فرهنگ و فضا و عالم خاصی دارند، یک نقشه و مهندسی خاصی برای خودشان دارند و کسی که مطیع و وارد نقشه آنها می شود، نمی تواند بگوید مرگ بر آمریکا، باید بگوید دیگر نگویید مرگ بر آمریکا. حتی کم کم تو را به این سمت می کشانند که نباید از مستضعفان حمایت کنی، فلسطین و لبنان به تو چه ربطی دارند؟! مسلمان ها به تو چه ربطی دارند؟! در واقع مدام عقب نشینی می کنید و به سمت خسارت زیر و رو می شوید؛ یعنی دار و ندار خودتان را از دست می دهید. خسران یعنی از دست دادن سرمایه. زیر و رو شدن هم بدین معنا نیست که متمدن می شوید، بلکه یعنی از هرچه که دارید، هیچ نمی ماند؛ نه عزت می ماند، نه آبرو می ماند، نه اقتصاد می ماند، نه استقلال می ماند، نه شرف می ماند، نه دین می ماند و نه حیا می ماند، همه چیز را از دست می دهید. امروزه نمونه هایی از این موراد را در گوشه هایی می بینیم؛ باید درس بگیریم، تکان بخوریم و به خود بیاییم و نگذاریم بدتر شود. خدای متعال در سوره فرقان آیه 52 نیز همین موضوع را مطرح می فرماید:

(فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا) (الفرقان/52)
پس از كافران اطاعت مكن و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز

این آیه به ما می گوید که نه تنها از کافران فرمان مبر بلکه در جهاد با آنها هم کوتاهی مکن و هر کاری می توانی علیه کافران انجام دهی، انجام بده. کافران چند دسته اند: مستکبر، معاند، مستضعف؛ کافر  مستضعف یعنی کسی است که حق به گوش او نرسیده است؛ در مواجهه با این گونه افراد حتی اگر می توانی محبت هم به او بکن، عیب ندارد، او را جذب کن و توحید را به او پیشنهاد کن، او را آموزش بده. اما آن کافری که در مقابل تو ایستاده است و قصد دشمنی با تو دارد، با او به جهاد برخیز. آیات 8 و 9 سوره ممتحنه کاملا مشخص می کند که با کدام کافر باید ستیز کنی و با کدام کافر باید با روی خوش برخورد کنید:

(لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) (الممتحنه/8)

[اما] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏ اند باز نمى دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى دارد

(إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ) (الممتحنه/9)

فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه ‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏ اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند

پس ما نه تنها نباید از کافران اطاعت کنیم بلکه اصل این است که با آنها ستیز کنیم.

چهارمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، شیاطین هستند؛

(وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ) [12] (الأنعام/121)

و در خفا ‏شيطانها به دوستان خود وسوسه مى كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد

شیاطین باهم ارتباط دارند، رسانه های آنها باهم هماهنگ است، منافقین از شیاطین هستند؛ آیه شریفه (وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ) [13] راجع به منافقین است. استکبار جهانی شیطان است. امام خمینی v یک قرآن شناس بود؛ ایشان فرمود آمریکا شیطان بزرگ است. شیاطین چراغ سبز نشان می دهند و همراهی می کنند و اطلاع رسانی می کنند؛ منافقین با کسانی که در داخل جامعه ما با آنها هماهنگی داشتند، همرنگ شدند؛ یعنی همرنگ بودند و از این همرنگی پرده برداری کردند. تا امروز که با شما صحبت می کنم، هیچ اعتراضی از سوی اینها ندیدیم که بگویند ما از این ها برائت می جوئیم و با منافقین کاری نداریم. البته حالا که رأی آنها را گرفتند، چه بسا همچین کاری بکنند اما تا به حال ندیدیم که بگویند آنها غلط کردند که با ما همرنگ شدند، ما با آنها همرنگ نیستیم. مگر اینکه حرف ما را بشنوند و به غیرت آیند، شاید تکانی بخورند، اما تاحالا که نکردند. در این که منافقین شیطان هستند که شک ندارید؛ شک دارید؟آمریکا هم که شیطان است. آمریکا و منافقین با کسانی که جنس و سنخشان نفاق است، همراه هستند. منافقین امروز گاهی خطرناک تر از منافقین دیروز درخشیده اند، یعنی آن جلوه شیطانی آنها بروز و ظهور کرده است.

وقتی بنی صدر می خواست با منافقین همراه شود، ابا داشت و می ترسید که آبروی او برود، وگرنه سرکرده منافقین داماد او بود. مگر می شود دامادش به او رأی ندهد و با او همراه نباشد؟! اما بنی صدر سعی می کرد که آبرویش نرود و نگویند که بنی صدر با منافقین است. بنی صدر با منافقینی که هنوز دستشان به خون فرهیختگان امت اسلام آلوده نشده بود، اینطور رفتار کرد اما الان این طایفه با منافقینی همراه شدند که بیش از شانزده هزار نفر از فرهیختگان امت اسلام با شدید ترین و سخت ترین شرائط به دست آنها به شهادت رسیدند؛ پوست بعضی از آن ها را کندند و بعضی از آنها را مُثله کردند. این طایفه با این منافقین همراه می شوند، خرمشهرها در پیش است. حضرت آقا فرمودند که باید حواسمان را جمع کنیم. البته خرمشهر دو معنا دارد؛ در آن، شکست و ذلت دشمنان خدا کاملا مشهود است. الان این همراهی با این منافقین آلوده وجود دارد، مسلمان ها هم به این نگاه می کنند و خیلی از مسلمان ها هم در خواب غفلت هستند؛ نه این که معاند باشند، اینگونه فکر نکنیم، خیلی از افراد، همچون من و شما کوتاهی کرده اند و در یک وادی دیگری رفته اند. ما باید وظیفه تبلیغی و آگاهی بخشی خودمان را به خوبی انجام می دادیم تا شاهد این رقص شیطانی اهل نفاق نباشیم. کوتاهی های ما کار را به اینجاها می کشاند. وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ؛ اگر شما با اهل نفاق همراهی و هماهنگی و از آنها اطاعت داشته باشید، آنوقت دیگر شما هم اهل شرک هستید.

پنجمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کنید، اهل کتاب است. از اهل کتاب که نمی شود اطاعت کرد:

(مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ) (البقره/105)

نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شده‏ اند و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمى دارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد  با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت‏ خود اختصاص دهد و خدا داراى فزون‏بخشى عظيم است 

هم کافران اهل کتاب هم مشرکان نمی خواهند کمترین خیری به شما برسد؛ آنوقت مدام بروید مذاکره پشت مذاکره انجام دهید، وعده پشت وعده بگیرید، ببینید آخر آن چه می شود. کسی که این آیه را ببیند و آن اطاعت را کند، هر بلایی بر سرش بیاورند حق او است. کفار چه کسانی هستند؟! به فرموده این آیه مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ؛ چه آنها که اهل کتاب هستند و چه آنها که مشرک هستند نمی خواهند کمترین خیری به شما برسد؛ اگر به ظاهر یک ذره خیر از طرف آنها به شما رسید، شر است؛ خیر نیست. خدای متعال وعده خیر آن را هم می دهد و می فرماید: وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.

آیه دیگری را شاهد می آوریم:

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ) (آل عمران/100)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از فرقه‏ اى از اهل كتاب فرمان بريد شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمى‏ گردانند

اگر شما از طایفه ای از اهل کتاب اطاعت کنید، بعد از این که مؤمن شدید، شما را دوباره به همان کفر دوران جاهلیت قبل از اسلام و انقلاب برمی گردانند؛ هم قبل از اسلام را گفتم و هم قبل از انقلاب را، هردوی آن مهم است.

ششمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، اهل نفاق است؛

(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا) (الأحزاب/1)

اى پيامبر از خدا پروا بدار و كافران و منافقان را فرمان مبر كه خدا همواره داناى حكيم است 

خدای متعال در این آیه از کافرین هم نام برده است اما ما می خواهیم منافقین را سند قرار دهیم.

هفتمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، اهل غفلت است؛ نه از کافرین هستند و نه از منافقین اما اصلا در این عالم ها نیستند، در عالم غفلت هستند، آنقدر مشغول دنیا شده اند که بگویید کافر، می گویند کافر چیست، بگویید نفاق، می گویند نفاق چیست، بگویید ایمان، می گویند ایمان چیست، هرچه از مثبت و منفی بگوید، نمی فهمد و در عالم غفلت به سر می برند.

(وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا) [14] (الکهف/28)

و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏ ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده‏ روى است اطاعت مكن

(لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ) [15] (الأعراف/179)

دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى ‏بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند 

از کسی که قلبش را بخاطر کارهایی که کرده است، اطاعت مکن؛ تفقه و فهم در قلب آنها راه پیدا نکرده است و نمی کند و حقایق نمی تواند در قلب آنها نفوذ کند؛ آن قلب مریض و آلوده است. در حقیقت این گونه افراد، انسان نما هستند؛ چون قرآن اینها را انسان نمی بیند. این انسان نماها مدعیان سیادت و بزرگی هستند. عده ای هستند که خودشان را بزرگ می پندارند؛ مثلا حالت پدرخواندگی به آنها دست می دهد و فکر می کنند پدر عالم هستند. الان هم فراوان داریم، این عناوین مدام می آیند و می روند و آنهایی که خدا را ندارند، به دنبال اینگونه پدرها هم می گردند. لازم شود، اجاره هم می کنند که نیاز آنها برطرف شود. این پدرخوانده همیشه بوده، هست، خواهد بود. خدای متعال می فرماید:

(يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا) (الأحزاب/66)

روزى كه چهره ‏هايشان را در آتش زيرورو مى كنند مى‏ گويند اى كاش ما خدا را فرمان مى ‏برديم و پيامبر را اطاعت میکرديم

افرادی که در دنیا حرف پدرخوانده ها را بر قول خدا و رسول خدا و بر اطاعت از خدا مقدم می دانستند، در قیامت، وقتی که آنها را به جهنم می برند، چهره هایشان در آتش جهنم دگرگون می شود، به معنای دیگر آتش جهنم گوشت صورت آنها را می سوزاند بدون این که بمیرند، استخوان هایشان در صورتشان بیرون زده و چهره کریه و بد منظری پیدا می کنند؛ در جهنم سرگشته و حیران هستند، اینطرف و آنطرف را نگاه می کنند. اگر بخواهیم این دو معنا را جمع کنیم هم می شود؛ چون در جهنم وقتی که گوشت صورت آنها سوخته می شود، استخوان آنها بیرون می زند. این واقعیتی است که وجود دارد و با هم منافات ندارد. صورت را اینطرف و آنطرف هم می کنند، در حیرت و ضلالت و سرگردانی هستند و در وحشت به سر می برند. مدام می گویند ای کاش ما خدا و رسول خدا را اطاعت می کردیم.

(وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا)(الأحزاب/67)

و مى‏ گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگتران خويش را اطاعت كرديم و ما را از راه به در كردند 

از آنها می پرسند چه شد که کار شما به اینجا کشید؟! ما حرف کسانی را که خیال می کردند بر ما سیادت و بزرگی دارند و همه کاره ما هستند، گوش کردیم و به جای اطاعت از خدا، قرآن، پیغمبر (ص)، امام زمان f و ولی فقیه، از کسانی که خودشان را بزرگتر ما و پدر ما و همه کاره ما می دانستند، اطاعت کردیم.  ما از آنها اطاعت کردیم و آنها راه ما را به گمراهی تبدیل کردند و گمراهی را بر ما تحمیل کردند.

(رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا) (الأحزاب/68)
پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان كن لعنتى بزرگ

خدایا به آنها چند برابر عذاب بده، زیرا اینها خودشان گمراه هستند و دیگران را هم گمراه کردند. چند برابر شدن آن هم بستگی دارد که چقدر آدم ها را گمراه کرده اند، به همان میزان عذابشان افزایش پیدا می کند.

هشتمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، مستکبران است؛

( فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ) (الزخرف/54)

پس قوم خود را سبك‏ مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند

فرعون قومش را بجای اهل خرد و اندیشه، بجای اهل توحید و فهم، بجای اولوا الالباب، ، سبک سر و سبک مغز بار آورد، آنها را تحقیر و کوچک کرد؛ کسی که سبک مغز می شود، کوچک هم می شود. قرآن می فرماید وقتی که آن ها سبک سر و سبک مغز شدند فَأَطَاعُوهُ  ، مطیع فرعون شدند؛ اگر عاقل بودند می گفتند فرعون چه فرقی با ما دارد که ما باید از او اطاعت کنیم؟ او بیاید از ما اطاعت کند؛ اما فرعون گفت:

(فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى) (النازعات/24)
و گفت پروردگار بزرگتر شما منم

گفتند تو راست می گویی، فرعون گفت:

(قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ) (الشعرا/29)
[فرعون] گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از [جمله] زندانيان خواهم ساخت 

اگر غیر از من معبودی را بپذیرید، شما را زندانی خواهم کرد. قومش هم اطاعت کردند و گفتند هرچه تو بگویی، تو ما را زندانی نکن. تو می گویی اگر به من رأی ندهید، جنگ می شود، پس ما به تو رأی می دهیم که جنگ نشود: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ.

برای اینکه جنگ نشود ما به تو رأی می دهیم؛ باید به آن سبک سر و سبک مغزی که اینگونه فکر می کند و می خواهد این فکراحمقانه را به جامعه القاء کند، بگوییم که آیا به خاطر قدرت و موشک های سوریه، عراق و یمن بود که به آنها حمله کردند یا بخاطر این که دست آنها خالی بود به آنها حمله کردند؟! آیا سوریه و جاهای دیگر موقعی راحت شدند که موشک های دین و قوت و اسلام و (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ )[16] به کمک آنها رفتند یا موقعی راحت شدند که هیچی نداشتند از خودشان دفاع کنند؟! آیا این موضوع با این آیه شریفه منافات ندارد؟! دشمن های دیگر زیادی هم وجود دارد که هنوز شما نمی دانید و خدا می داند. همه آنها باید از قوت شما سرجای خودشان بنشینند، تو چرا در مقابل حرف خدا القاء شیطانی می کنی و جامعه را به ضعف و زبونی دعوت می کنی؟! خدا به قوت و عزت و اقتدار دعوت می کند و تو به ذلت و زبونی دعوت می کنی؟!

( فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ) (الزخرف/54)

پس قوم خود را سبك‏ مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند

بسیاری از اوقات تقصیر آنها نیست، تقصیر بعضی از آدم ها است که نباید ساده لوح باشند. آنوقت تقصیر همه آنها به گردن من و شما هم است که در بیان حقایق دینی کوتاه می آیند. برخی می گویند این را نگو خوب نیست، آن را نگو تند است یا فلان را نگو کند است، تو چه کار به تندی و کندی داری؟! آنچه را که خدا فرموده است به همان شکل انجام بده، نه تندتر برو که تندروی بی جهت باشی و نه کندتر برو؛ المتقدم منهم و المتأخر منهم را در نظر بگیرد. هر آنچه را که خداوند فرموده است بگو، همانطوری که خداوند فرموده است، بگو. دیگر غلط می کند کسی بگوید این تند است یا کند است. البته به شرط آن که خیالات نکنی و واقعا دلیل داشته باشی که براساس سنت و سیره رسول اکرم (ص) و براساس دستورات الهی بیان می کنی. باید به این موضوع خیلی جدی نگاه کنی و دقیق باشی.

نهمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، فرومایگان بی مبنا و آدم های پستی هستند که مبنا ندارند؛ اصول در دست آنها نیست، آنها ریشه دار نیستند، كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ [17] هستند، مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ [18] استقرار هم ندارند، یک روز یک جور هستند و روز دیگر یک جور دیگر هستند. خدای متعال می فرماید:

(وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ) (القلم/10)

و از هر قسم خورنده فرو مايه‏ اى فرمان مبر

از کسانی که دائما سوگند می خورند و سست بنیان هستند، اطاعت نکنید.

دهمین گروهی که نباید از آنها اطاعت کرد، طاغوت است؛

(يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا) [19] (النساء/60)

مى‏ خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏ اند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مى‏ خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد

آنها می خواهند طاغوت حاکم شما شود؛ طاغوت بگوید که سند 2030 این است و شما هم باید اعمال کنید، آموزش بدهید و مردم خودتان را با آن هماهنگ کنید. او حکم کرده و شما هم حکم او را پذیرفتید، امضاء کردید و دستور دادید که در نظام آموزشی ما اجرا شود. از خدا شرم نکردید که محتوای سند را امضاء کردید؟! بعد هم که دروغ پراکنی می کنید و وانمود می کنید که چیزی نیست و همینطوری جو سازی می کنند. مثل قصه مذاکرات و برجام هرچه رهبر و آگاهان جامعه ما و سیاست مداران و اندیشمندان ما به آنها هشدار دادند که راه را غلط می روید، اینها ایستادند و گفتند نه، اینها جوّ سازی است. اما بارها خودشان ناخودآگاه اعتراف کردند که چه غلطی کردند و چه مصیبتی برای جامعه ما به بار آوردند. اکنون هم راجع به 2030 همین موضع را می گیرند، یعنی دروغ گفتن برای آنها عادی شده است. يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ؛ درحالی که فرمان داده شده است که به طاغوت کفر بورزید، شما نه تنها کفر نورزیدید، بلکه رفتید و آنها را حاکم قرار دادید.

طرف با یک افتخاری می گوید وزیر امور خارجه آمریکا به ما گفته است که ما حتما به حرفهای خودمان عمل می کنیم؛ چقدر آدمی باید ساده لوح باشد یا مردم را ساده لوح بپندارد که اینطور با مردم حرف بزند. درحالی که:

(اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (البقره/257)

خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‏ اند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى ‏برد و[لى] كسانى كه كفر ورزيده‏ اند سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى ‏برند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند

ولایت خدا آدمی را از ظلمت ذلت، دروغ، خیانت و همه پلیدی ها بیرون می آورد. اما ولایت طاغوت آدمی را از قرآن بیرون می آورد و در ظلمت شرک و وعده های پوک و پوچ شیاطین عالم و دروغگویان بین المللی می برد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 

[1] الفتح/ آیه شریفه 7

[2] نهج البلاغه/ خطبه 199

[3] مثنوی معنوی

[4] کل آیه: (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ)

[5] کل آیه: (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا)

[6] الأنعام/ آیه شریفه 79

[7] کل آیه: (فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ)

[8] فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 31

[9] نهج البلاغه/ خطبه 192

[10] کل آیه: (وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

[11] کل آیه: (وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

[12] کل آیه: (وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ)

[13] البقره/ آیه شریفه 14

[14] کل آیه: (وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا)

[15] کل آیه: (وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ)

[16] الأنفال/ آیه شریفه 60

[17] إبراهیم/ آیه شریفه 26

[18] همان

[19] کل آیه: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا)