آیتالله عابدینی در جلسه بیست و سوم تفسیر قرآن کریم گفت:خداوند بر قلب، گوش و چشمِ پیروان هواهای نفسانی مهر میزند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه بیست و سوم تفسیر قرآن کریم در مسجد امام خمینی (ره) اظهار کرد: خداوند در آیه ۴۲ سوره مبارک فرقان آورده که کافران میگویند اگر ما در بتپرستی اصرار نمیورزیدیم پیامبر (ص) ما را از بتپرستی بازمیداشت، یعنی راه درست را بتپرستی میدانستند و پیامبر را گمراهکننده معرفی میکنند، این یکی از تهمتها و بیادبیهایی بود که نسبت به پیغمبر داشتند.
وی ادامه داد: خداوند میفرماید اینها وقتی عذاب جهنم را ببینند معلوم میشود گمراهترین آدمها چه کسانی هستند، همچنین خداوند در آیه 22 سوره احقاف نیز همین معنا را آورده و لجبازی دشمنان پیامبر را آشکارتر کرده و میگوید گمراهان به پیامبر میگفتند تو آمدهای که ما را از معبودهایمان برگردانی، اگر راست میگویی عذاب خدا را برای ما بیاور.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: در آیه 43 سوره فرقان آمده آیا شما دیدهاید کسی که هواهای نفسانی خود را معبود خود قرار داده است؟ برای مثال هر کجا بر سر دو راهی قرار گرفتیم، دلمان یک چیزی را میخواهد، یک راه نیز در راستای حرف خداست، اگر حرف دلمان را گوش کردیم و حرف خدا را زیر پا گذاشتیم، تابع هوای نفسانی هستیم، بتپرستان نیز در درجه اول هوای نفس خود را میپرستید و در درجه دوم بتپرست بودند.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: خداوند در آیه 23 سوره جاثیه میفرماید کسانی که هوای نفسانی را خدای خود قرار دادهاند و به گمراهی کشیده شدهاند، خداوند قدرت فهم شنوایی را از آنان گرفته و قلب آنان را نیز به عنوان مرکز شعور و فهم از کار انداخته و جلوی چشمانشان پردهای از هواهای نفسانی قرار داده است، آدمی که کارش به اینجا رسیده خدا به گوش، چشم و قلب او مهر میزند و اینها هدایتشدنی نیستند.
وی خاطرنشان کرد: خداوند در آیه 50 سوره قصص به پیغمبر میگوید اگر این معاندین و منافقین دعوت تو را اجابت نکردند بدان که اینها از هواهای نفسانی پیروی میکنند، کسی که دل به هوای نفسانی سپرده نمیتواند با تو همراه شود، هر طور شده تو را رها میکند و به دنبال هوای نفسانی خود میرود.
آیتالله عابدینی تاکید کرد: در روایات آمده یک کاروان تجارتی از شامات به مدینه میآمد، همه تمایل داشتند به تماشا بیایند، جارچیان به محلی آمده بودند که پیامبر مشغول قرائت خطبههای نماز جمعه بود و فریاد میزدند بیایید که کالاها تمام شد، شیطان اینجا بساط خود را پهن کرد، مردم پیامبر را رها کرده و به دنبال هوای نفسانی خود رفتند، خداوند نیز در سوره جمعه از آنها گلایه کرده و میگوید ای پیامبر، همین که صحبت از خرید و فروش پیش آمد تو را رها کردند و به سمت بساطها دویدند، تو ایستاده بودی و در حال خطبه خواندن بودی اما آنها تو را تنها گذاشتند و عمده جمعیت بهدنبال خرید و فروش رفتند، این به معنای پیروی از هوای نفس است، خداوند در ادامه میگوید ای پیغمبر اگر تو را اجابت نکردند و به دنبال هوای نفسانی خود هستند، بدان که گمراهتر از کسی که هوای نفس خود را دنبال کند نیست، اینها به خود و پیغمبر و مردم ظلم میکنند و هماهنگ با هدایتهای ایمانی حرکت نمیکنند.
امام جمعه قزوین تصریح کرد: خداوند در آیه 28 سوره کهف فرمود نفس و روح خود را با کسانی پیوند بزن که صبح تا شب آنها با یاد خدا میگذرد، با چنین افرادی رفاقت کن و همراه باش، آنها که مدام به دنبال خدا میگردند و شب و روز آنها با خدا سپری میشود، دست خود را در دست اینها بگذار و از اینها جدا نشو، مبادا چشم از اینان برداری و به دنبال کسانی بروی که معلوم نیست تو را به کجا خواهند برد، آیا قصد مطامع دنیایی کردهای که دست از کسانی برداشتهای که تو را به کار خیر میبرند؟ مطیع کسانی نشو که نام و یاد خدا در زندگی آنها نیست، هر چه مصیبت کشیدیم و هر فتنهای که به مملکت ما آسیب رساند موقعی بود که دنبال کسانی رفتیم که مطیع هوای نفسانی خود بودند.
وی اظهار کرد: یک وقت انسان از هوای نفسانی خود تبعیت میکند، یک وقت حتی بیچارهتر از آن است که بخواهد از هوای نفس خود پیروی کند و از هوای نفسانی دیگران تبعیت میکند و از ظالمان جانبداری میکند، خداوند فرمود از کسانی تبعیت نکنید که از یاد خدا غافل هستند، آنها از هوای نفس خود تبعیت میکنند، شما چرا به دنبال آنها میروید؟ برای مثال یزید در حال پیروی از هوای نفس خویش است، لشگر فراوانی پشت سر او جمع شدهاند تا برای کشتن امام حسین (ع) به او کمک کنند، آیا پستتر از اینها در عالم وجود دارد؟
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: در حدیث آمده که بعد از رسول اکرم (ص) چنین شد که برخی به دنبال هوای نفسانی رفته و برخی نیز به دنبال کسانی رفتند که پیرو هوای نفس بودند، آنها حق امیرالمؤمنین (ع) را غصب کردند.
آیتالله عابدینی بیان کرد: علیبنابراهیم قومی در تفسیر خود آورده که قریش به تنگدستی گرفتار شدند، از مکه خارج شدند و به جاهای مختلف رفتند، هر کسی میآمد بر اساس هوای نفس خود از سنگ یا درختی خوشش میآمد و آن را میپرستید، اینها چارپایان خود را میآوردند و برای سنگ و درخت قربانی میکردند، در عصر ما دیگر سنگ و درخت را نمیپرستیم، اما چیزهای دیگری را جایگزین آن کردهایم، برای مثال ممکن است اموال و مقام را بپرستیم، خداوند ما را به شدت از این کار نهی کرده است.