امروز :
Skip to main content

امام جمعه قزوین در هفتمین جلسه تفسیر قرآن کریم (۲۷ آذر ۱۴۰۱)، ویژگی‌های مشترک انسان و جن را تشریح کرد.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در هفتمین جلسه تفسیر قرآن کریم (۲۷آذر ۱۴۰۱) که روزهای یکشنبه در دفتر نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین برگزار می‌شود به ادامه تفسیر سوره مبارکه جن پرداخت و اظهار کرد: سوره جن هفتاد و دومین سوره قرآن کریم است، وقتی خدای متعال اینقدر راجع به جن برای ما صحبت کرده، معلوم می‌شود ما باید نسبت به جن حواسمان را جمع کنیم که این خیرها و برکاتی برای ما دارد.

قرآنی که همه آیاتش برکت بوده و کتاب حکیم است، راجع به موضوع جن سخن گفته است، اگر حکمتی نبود و فایده و برکاتی برای زندگی ما نمی‌داشت چرا خدا راجع به آن حرف زده است؟ پس لازم است ما این پدیده و مخلوق الهی را درک کنیم و بشناسیم، شاید قرار است یک جایی به کارمان بیاید و در زندگی ما نقش‌آفرینی کند.

جن با جنین هم‌خانواده است، جنت به معنای بهشت نیز با جن هم‌خانواده است، جنّه به معنای سپر نیز با جن هم‌خانواده است، همچنین مجبون نیز هم‌خانواده جن است، وجه مشترک این کلمات پوشیدگی و مستور بودن است.

ما جن را نمی‌بینیم، چرا که پوشیده و مستور است، جنین یعنی طفلی که در رحم مادر بوده و از چشم ما پوشیده است، جنت نیز به باغی گفته می‌شود که آنقدر شاخه‌های آن در هم تنیده است که اگر کسی از بالا نگاه کند زمینش را نمی‌بیند.

جنّه به معنای سپر نیز این‌گونه است که اگر کسی پشت آن قرار بگیرد ضمن اینکه او را حفظ می‌کند او را از دید دشمن پنهان نگه می‌دارد و مانند خاکریز عمل می‌کند، مجنون نیز یعنی آن کسی که عقلش پوشیده است و آشکار نیست.

تفاوت منشأ آفرینش انسان و جن در چیست؟ خداوند فرمود ما انسان را از گِل آفریدیم، این را توضیح داد و موشکافانه بیان کرد، خداوند فرمود ما انسان را از گِل خشکیده‌ پدید آوردیم و جن را از آتش گرم و سوزان آفریدیم.

نکته دیگر برتری‌جویی ابلیس با نگاه به منشأ آفرینش است، ابلیس همین که دید خداوند گفت ما تو را از آتش و آدم را از گِل آفریدیم، شاید با خودش گفت تا زمانی که گِل تبدیل به آتش شود، چقدر باید مراحل زیادی را طی کند، و این‌گونه شد که حس برتری به او دست داد.

پدر جنیان و شیاطین جن و انس، ابلیس است؛ در آیه 12 سوره اعراف آمده است این‌گونه شد که وقتی به او گفتند چرا طبق فرمان خدا به پیشگاه آدم سجده نمی‌کنی؟ او جواب داد من از آدم بهتر هستم، مگر خدا نمی‌گوید تو را از آتش و آدم را از گِل آفریدم؟ پس چرا من به آدم سجده کنم؟

خداوند در آیات 71 تا 76 سوره ص همین معنا را به شکل دیگری بیان می‌کند و می‌فرماید خداوند به ملائکه گفت من بشر را با گِل آفریدم، وقتی روحم را در او دمیدم، شما برای او به سجده بیفتید، همه ملائکه به سجده افتادند اما ابلیس تخلف کرد، استکبار ورزید و کافر شد، خدا به او گفت چه چیز باعث شد کسی را که من با دستان خودم آفریدم، تو بر او سجده نکنی؟ استکبار ورزیدی یا شأن و منزلتی داری که این‌گونه رفتار کردی؟

ابلیس پاسخ داد من از او بهترم، به پای او نمی‌افتم، تو مرا از آتش و او را از گِل آفریدی.

خداوند در آیات 7 تا 9 سوره مبارکه سجده نیز فرمود هر چیزی که خداوند آفرید به بهترین شکل آفرید، آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد، انسان اولیه را با گِل آفرید اما نسلش را به شکل دیگری آفرید.

مشترکات بین جن و انس نیز نکته حائز اهمیتی است، حدود 10 ویژگی مشترک بین جن و انسان در قرآن کریم آمده است.

اولین ویژگی مشترک جن و انس این است که جنیان نیز مانند انسان دارای اراده و اختیار هستند، اراده خیلی قیمت دارد، انسان دارای عقل و اراده است، اگر این دو را از انسان بگیرند هیچ چیز از آدم نمی‌ماند.

بنابراین جنیان هم مثل ما می‌توانند مؤمن یا کافر باشند، می‌توانند کارهای خوب و اعمال صالح انجام دهند یا به گناه و بدی آلوده شوند، آن‌ها می‌توانند راستگو یا دروغگو باشند.

خداوند در آیه 11 سوره جن فرمود برخی جنیان صالح هستند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، چون اراده دارند، همچنین در آیات 14 و 15 همین سوره فرمود برخی جنیان مسلمان هستند و در پیشگاه خدا تسلیم هستند.

خداوند به ابلیس فرمان داد اما او از امر پروردگار نافرمانی کرد، این یعنی ابلیس اراده داشت، خدا به او این امکان را داده بود که اگر می‌خواهد بماند یا نماند.

دومین ویژگی مشترک بین انس و جن این است که هدف آفرینش هم برای انسان و هم برای جن عبادت تعریف شده است، البته این هدف خدا نیست، چرا که خدا اگر این هدف را داشته باشد، باید به هدفش برسد، این هدف مخلوق است، یعنی خدا می‌خواهد این بنده‌ای که اراده دارد عبد باشد.

خداوند در آیه 56 سوره ذاریات فرمود جن و انس را جز برای عبادت خلق نکردیم، اصولاً همه انسان‌ها، همیشه و در همه جا مشغول عبادت هستند، در کره زمین نمی‌توان کسی را پیدا کرد که اهل عبادت نباشد، همه مشغول عبادت هستند، اما اینکه چه کسی و چه چیزی را عبادت می‌کنند مهم است.

انبیاء نیامدند ما را وادار به عبادت کنند، بلکه آمدند نوع عبادت ما را اصلاح کنند و بگویند برای هر چیز و هر کسی سر عبادت خم نکنید، فقط خدا را عبادت کنید.

این قانون قرآنی را از جهات دیگر هم می‌شود دید، مثلاً شما می‌گویید ما اهل ولایت هستیم، من می‌توانم در پاسخ شما بگویم چه کسی است که اهل ولایت نباشد؟ شما همه کره زمین را که بگردید یک نفر را هم پیدا نمی‌کنید که عبادت نکند و ولایت نداشته باشد، اما این مهم است که چه کسی را عبادت می‌کند و ولایت چه کسی را دارد؟

خداوند در مورد مؤمنین می‌گوید مؤمنین یک ولیّ دارند اما کافرین هر کس از راه برسد ولیّ آن‌ها می‌شود.

خداوند می‌فرماید ما جن و انس را برای عبادت آفریدیم، پیغمبران نیز آمدند این عبادت را جهت دادند و گفتند فقط باید خدای یگانه را عبادت کرد، عبادت‌های دیگر ممنوع و مضر است.

سومین وجه مشترک انسان و جن این است که جنیان نیز مانند انسان دارای سمع، بصر و فؤاد هستند، ما در فارسی از چشم، گوش و دل سخن می‌گوییم، قرآن در رابطه با این کلمات ما را در دو فضای متفاوت می‌برد، یک جا به چشم، گوش و دل می‌گوید عین، اُذُن و قلب و یک جا هم می‌گوید بصر، سمع و فؤاد.

خداوند با تأکید و صراحت خاصی بصر، سمع و فؤاد را برای انسان گفته است، البته نمی‌توانیم بگوییم این‌ها را برای جن نگفته است، خداوند در آیه 78 سوره مبارکه نحل فرمود خدا شما را از شکم مادرانتان به این دنیا آورد در حالی که هیچ چیز نمی‌دانستید.

خداوند هم وقتی انسان را آفرید، می‌گوید من وقتی تو را از شکم مادر بیرون آوردم هیچ چیز نمی‌دانستی، خدا برای تو بصر، سمع و فؤاد قرار داد، این سه نرم‌افزاری است که بر روی انسان نصب شده است، هیچ سرمایه‌ای از این‌ها قیمتی‌تر نیست.

خداوند در پایان آیه 78 سوره نحل می‌فرماید این سرمایه‌ها را به شما دادم، حالا ببینم شما با این سرمایه‌ها چه می‌کنید و چگونه شکر این‌ها را به جا می‌آورید؟

خداوند در آیه 78 سوره مؤمنون فرمود همان خدایی که به شما بصر، سمع و فؤاد داد و به شما گفت شکر این‌ها را به جا بیاورید، همان خدا می‌گوید فقط اندکی از این جماعت شکر به جا آوردند، همچنین خداوند در آیه 13 سوره سبأ فرمود اصولاً اندکی از بندگان من شکر نعمت بصر، سمع و فؤاد را رعایت می‌کنند.

خداوند در آیه 179 سوره مبارکه اعراف می‌فرماید بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، آن‌ها دل‌هایی بی‌معرفت، دیده‌هایی بی‌بصیرت و گوش‌هایی ناشنوای حقیقت دارند، در این آیه به‌صورت غیرمستقیم معلوم می‌شود که جن‌ها نیز بصر، سمع و فؤاد دارند.

ما می‌گوییم خدایا تو که این‌همه پیغمبر فرستادی و کتاب نازل کردی، به انسان عقل دادی و راهنما برای ما قرار دادی، پس ما می‌فهمیم که تو ما را برای جهنم نیافریدی، اگر برای جهنم آفریده بودی که این‌همه پیغمبران را برای هدایت ما نمی‌فرستادی و اینقدر کتاب نازل نمی‌کردی.

مفهوم این آیه چنین است که خدا می‌فرماید گویا من شما را برای جهنم آفریدم، یعنی من که همه چیز به شما دادم اما شما صبح تا شب کارهایی می‌کنید که گویا برای جهنم دوندگی می‌کنید.

برای مثال یک معلم یک سال به دانش‌آموزان آموزش می‌دهد و برای آن‌ها دوندگی می‌کند، پس از یک سال از آن‌ها آزمون می‌گیرد اما اکثر دانش‌آموزان او رفوزه می‌شوند، این معلم حق دارد در کلاس گلایه کند و بگوید گویا من یک سال زحمت کشیدم که شما در نهایت رفوزه شوید، معنای این آیه از سوره اعراف نیز این‌چنین است.

خداوند می‌فرماید من به شما امکانات دادم، عقل دادم، بصر، سمع و فؤاد دادم، پیغمبران را فرستادم، عبرت از تاریخ نیز مقابل چشمان شماست، آن وقت شما کار خودتان را می‌کنید و چشمتان را باز نمی‌کنید، گویا من شما را برای جهنم آفریده‌ام، هدف من این نبوده اما شما سماجت دارید خود را به جهنم برسانید.

ما می‌گوییم خدایا چرا این‌ها جهنمی شده‌اند؟ خداوند فرمود این‌ها از قلبشان استفاده نکردند، شکر قلبشان را به جا نیاوردند، اگر شکر می‌کردیم قلبمان فؤاد می‌شد اما تنزل کرد، قلب را همه حیوانات هم دارند، پس ما به جای اینکه انسان شویم تبدیل به حیوان شدیم.

خداوند فرمود این‌ها که جهنمی شدند قرار بود بصر داشته باشند اما عین دارند، قرار بود سمع داشته باشند، اما اُذُن دارند، اگر کسی به جای فؤاد قلب داشت، به جای بصر نیز عین داشت و به جای سمع نیز اُذُن داشت، این‌ها مانند چهارپایان هستند.

خداوند می‌فرماید این‌ها حتی از حیوانات هم پست‌تر هستند، من به حیوانات سمع، بصر و فؤاد ندادم که از آن‌ها چیزی طلب کنم اما به انسان این‌ها را دادم اما قدر ندانست و تبدیل به حیوان شد، این‌ها غفلت کردند.

ما اگر ذاکر باشیم، شاکر هستیم، اگر ذاکر نشدیم شاکر هم نیستیم، اگر شاکر نبودیم و ذاکر نبودیم، سمع، بصر و فؤاد ما تبدیل به اُذُن، عین و قلب می‌شود، یعنی حیوانی می‌شود.

خداوند در آیه 171 سوره مبارکه بقره در رابطه با کافران می‌فرماید «صم بکم عمی فهم لایعقلون»، یعنی کفار از شنیدن و دیدن حق کر، گنگ و کورند، زیرا تعقل نمی‌کنند.

خداوند در آیه 18 سوره بقره نیز راجع به منافقین می‌فرماید «صم بکم عمی فهم لایرجعون» یعنی آن‌ها کر، گنگ و کورند و از ضلالت خود برنمی‌گردند.

منافقان ظاهراً در بین مسلمان‌ها هستند، این‌ها از بین مسلمان به میان دشمنان رفته‌اند و شما تصور می‌کنید شاید این‌ها برگردند، اما قرآن می‌گوید این‌ها برنمی‌گردند، منافق همان کافر گریم شده است، همان کافری است که کفر خود را پنهان نگه داشته است، معلوم می‌شود که منافقان نه عقل دارند و نه چندان امیدی به بازگشت آن‌هاست.

چهارمین ویژگی مشترک بین انسان و جن، ارسال رسل است، خداوند می‌فرماید من پیغمبران را فقط برای انسان‌ها نفرستادم، بلکه برای جنیان هم فرستادم، خداوند در آیه 130 سوره انعام فرمود ای جماعت جن و انس، آیا فرستادگانم نیامدند آیات من را برای شما بیان کنند و راجع به روز قیامت به شما انذار دهند؟ بنابراین باید خود را برای قیامت آماده کنیم، کمال و معنویت به دست بیاوریم.

وقتی خداوند به جن و انس این‌ها را می‌فرماید، آنها پاسخ می‌دهند که ما فریب دنیا را خوردیم، این‌ها علیه خودشان شهادت می‌دهند.

پنجمین ویژگی مشترک بین جن و انس این است که وقتی در این عالم دنیا زندگی می‌کنیم همه نیازمند این هستیم که با وسایل زندگی کنیم، برای مثال وقتی گرسنه‌مان می‌شود وسیله سیری ما غذاست، وقتی مریض می‌شویم دوا و دارو بیماری ما را برطرف می‌کند، اگر می‌خواهیم زنده بمانیم باید اکسیژن تنفس کنیم، یعنی با ابزار و وسایل زندگی می‌کنیم.

بنابراین هم جن و هم انس نیازمند وسایل هستند، این معنا را در آیه 33 سوره الرحمن می‌بینیم که خداوند فرموده ای جن و انس اگر خواستید به طبقات آسمان و زمین راه پیدا کنید، بدون وسیله نمی‌توانید.

ششمین وجه مشترک بین جن و انس این است که این‌ها می‌توانند با یکدیگر تشریک مساعی کنند، یعنی هم جنیان با هم و هم انسان‌ها با هم می‌توانند تشریک مساعی کنند و همه فکر و نیروی خود را روی هم بگذارند و با هم کارها را پیش ببرند.

خداوند فرمود اگر جنیان جمع شوند، انسان‌ها هم جمع شوند، بعد بیایند از بین این‌ها نخبه‌هایشان را جدا کنند، همه دست به دست هم بدهند و هم‌افزایی کنند که بخواهند مثل قرآن بیاورند، این‌ها هرگز نمی‌توانند مثل قرآن بیاورند، هر چند که پشتیبان همدیگر باشند.

هفتمین ویژگی مشترک بین جن و انس این است که هم می‌توانیم هدایتگر باشیم و هم می‌توانیم گمراه‌کننده باشیم، خیلی از آدم‌ها ممکن است کارشان گمراه کردن دیگران باشد، فراوان داریم که یک آدمی باعث گمراهی کسی شده است، جنیان هم می‌توانند این کار را کنند.

چقدر از ما آدم‌ها توفیق پیدا کرده‌ایم باعث هدایت یک نفر شده‌ایم، در جنیان هم این‌گونه وجود دارد، خداوند در آیات 29 تا 32 سوره احقاف خطاب به پیغمبر فرمود وقتی گروهی از جنیان را به سوی تو فرستادیم و با همه وجودشان قرآن را استماع کردند، این‌ها وقتی به محضر رسول خدا مشرف شدند، به رفقای خود گفتند که متفکرانه ساکت باشید.

این جنیان وقتی آیات قرآن را شنیدند به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که انذارکننده بودند، یعنی آمدند به قوم خود بگویند این دنیا حساب و کتاب دارد و قیامت وجود دارد.

این‌ها به قوم خود گفتند کتابی به نام قرآن بعد از موسی نازل شده که همه کتب آسمانی قبل از خود را تصدیق کرده است، این کتاب به حق راهنمایی و هدایت می‌کند، راه راست را نشان می‌دهد، بیایید به دعوت‌کننده خدا جواب درست و حسابی دهید و لبیک گویید، به این پیغمبر ایمان بیاورید، اگر ایمان بیاورید گناهانتان بخشیده می‌شود، این‌ها به معنای هدایت کردن است.

بنابراین طبق این آیات جنیان هم مانند انسان‌ها می‌توانند هدایتگر باشند، در آیه 29 سوره فصلت آمده است خدایا جنیان و انسان‌هایی که ما را به گمراهی کشاندند را به ما نشان بده تا ما این‌ها را زیر پا بگیریم، تحقیر کنیم و از آن‌ها انتقام بگیریم، ما می‌خواهیم این‌ها جزو پست‌ترین‌ها شوند، به خاطر اینکه این‌ها ما را گمراه کردند.

هشتمین ویژگی مشترک جن و انس، فریب، نیرنگ، نفاق و توطئه است، در این زمینه نیز انسان و جنیان مشترک هستند، خداوند در آیات 12 و 13 سوره انعام می‌فرماید ما برای هر پیغمبری دشمنانی از جن و انس قرار دادیم، این‌ها حرف‌های جذاب و فریبنده را در گوش هم‌نوعان خود می‌خوانند، خدا می‌توانست کاری کند که این‌گونه نباشد، اما در این صورت آدم‌ها ماشینی و کارخانه‌ای می‌شدند.

چون انسان اراده و عقل دارند، باید ایمان بیاورد و مسیر یقین را طی کند، بنابراین لازم دارد در این شرایط زندگی کند تا آدم شود.

نهمین ویژگی جن و انس این است که هم انسان و هم جنیان ظرفیت شیطنت و آمادگی برای کارهای شیطنت‌آمیز را دارند، مثلاً یک کسی به نام نعیم‌بن‌مسعود اشجعی است، آیه 175 سوره آل‌عمران برای او و امثال او نازل شده است، او سرکرده منافقین بود، خداوند در این آیه مستقیم می‌گوید او شیطان است و در دل آن‌هایی که ولایت او را پذیرفته‌اند ترس می‌اندازد.

خداوند در آیه 14 سوره مبارکه بقره راجع به منافقین فرمود این‌ها خودشان شیطان هستند، رفقای این‌ها هم شیطان هستند، وقتی این‌ها با هم خلوت می‌کنند به همدیگر می‌گویند ما با هم هستیم.

دهمین ویژگی مشترک بین جن و انس این است که این‌ها جنود و لشکریان خدا هم هستند، حتی ممکن است خدا از همین جنیانی که کارهای بد می‌کنند هم برای پیشبرد کارهایش استفاده کند تا کار دین پیش برود.

خداوند فرمود هر چه در آسمان‌ها و زمین است، همه موجودات عالم لشکریان خدا هستند، امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید بدانید که اعضا و جوارح هم لشکر خدا هستند، اگر تو بدی کنی جنود خدا فقط آن‌هایی نیستند که بیرون از تو هستند، بلکه دست، چشم، پا، فکر و اندیشه تو هم جزو جنود خدا هستند، اول فرمان خدا را اطاعت می‌کنند، سپس اعضای تو هستند.