امروز :
Skip to main content

نماینده ولی فقیه در استان قزوین در ادامه تفسیر سوره جن گفت: جنّیان لشکریانی از سوی خداوند هستند که انسان آنها را نمی‌بیند.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه هشتم تفسیر قرآن کریم، به ادامه تفسیر سوره جن پرداخت و اظهار کرد: در جلسه گذشته 10 وجه مشترک بین انس و جن بیان شد که البته وجوه مشترکی بین این دو بیش از این موارد هستند.

ما نمی‌خواهیم فقط معلوماتمان را راجع به جن افزایش دهیم، ما دنبال این هستیم که حقایق عالم هستی را بشناسیم، همچنین ممکن است شناختن این آفریده خدا و دانستن شرایط او برای ما ایجاد فرصت باشد.

خدای متعال می‌فرماید همه جنود و لشکریان آسمان و زمین متعلق به من است، جنّیان هم جزو جنود هستند.

جنّیان لشکریانی از سوی خداوند هستند که انسان آنها را نمی‌بیند

خدای متعال می‌فرماید وقتی لشکریانی مقابل شما آمدند و اشرار در مقابل شما جنگ‌افروزی کردند، ما باد را برای آن‌ها فرستادیم و لشکریانی را فرستادیم که شما آن‌ها را نمی‌بینید.

خداوند جن را هم از لشکریان به حساب می‌آورد و فرموده لشکریانی را می‌فرستیم که شما آن‌ها را نمی‌بینید، جن هم از جملۀ آن‌هایی است که قابل رؤیت نیست، اگر ما به این معانی قرآنی دقت کنیم، همیشه نمی‌آییم چرتکه بیندازیم و محاسبات مادی و دنیوی کنیم چون بسیاری از حقایق معنوی هست که ما از آن‌ها مطلع نیستیم.

هر کس نسبت به عالم هستی دانایی کمتری دارد، انکارش بیشتر است و هر چه آدم‌ها نسبت به عالم هستی علم، آگاهی و شناخت پیدا می‌کنند، فهمشان از این گونه مسائل جدی‌تر می‌شود.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین افزود: برای مثال ممکن است برای عوام میکروب و ویروس اهمیتی نداشته باشند ولی یک پزشک تا کاملاً دست‌های خود را تمیز و ضدعفونی نکند، بر سفره نمی‌نشیند چرا که او بهتر از ما می‌فهمد که این عالم فقط همان چیزهایی نیست که با چشم دیده می‌شوند.

بسیاری از حقایق عالم هستی هنوز برای ما آشکار نیست و شناختی از آن‌ها نداریم، البته قرآن کریم از بسیاری از این موارد صحبت می‌کند، از جمله اینکه می‌فرماید جن حقیقتی است که وجود دارد و قابل رؤیت نیست اما جزو لشکریان خداست، هم اینکه خداوند فرموده هر جا که لازم بوده همین لشکریان خدا به کمک مؤمنین آمده‌اند و در مقابل کفر و بدی ایستاده‌اند.

باید به فرق بین جن و ملک نیز توجه کنیم، خدای متعال درباره مَلک می‌فرماید گفته‌اند خدا فرشتگان را به‌عنوان اولاد برای خود انتخاب کرده است، خداوند فرمود این‌ها بندگان مکرم هستند، اولاد من نیستند، هیچ‌وقت جلوتر از خدا حرفی نمی‌زنند و حرفی نمی‌زنند که خدا نگفته باشد، همه آن‌ها به فرمان خدا عمل می‌کنند.

خداوند فرمود ای کسانی که ایمان آورده‌اید خودتان را، و اهل و عیال و خانواده‌تان را از آتش جهنم حفظ کنید، در قیامت ملائکه‌ای هستند که هر چه خدا به آن‌ها فرمان داده اجرا می‌کنند و عصیان نمی‌کنند.

جنّیان صاحب اختیار هستند و می‌توانند مؤمن یا کافر شوند

اما وقتی به جن می‌رسیم، می‌بینیم که آنها اختیار و اراده دارند، جنّیان می‌توانند مؤمن، کافر یا فاسق شوند، در بین آن‌ها خوب و بد وجود دارد اما فرشتگان این‌طور نیستند و هر چه خدا گفت همان را انجام می‌دهند.

اینکه ممکن است فرشتگان به شکل آدم ظاهر شوند، این را قرآن فرموده است، خداوند در آیه 17 تا 19 سوره مریم فرمود روح ما (منظور فرشته‌ها) به‌صورت یک آدم ظهور کرد و به مریم (س) گفت من فرشته پروردگار هستم و غلام و فرزند پاکی را از طرف خدا برای تو آورده‌ام، بنابراین آیه ممکن است مَلک به‌صورت انسان ظاهر شود.

خداوند در این آیه فرمود کسانی که گفتند آفریدگار ما فقط خداست و عالم ربانی شدند، این‌ها همه چیز را خدایی می‌بینند، هر کسی که فکر و ذکرش رب باشد، فرشتگان بر او نازل می‌شوند و دلش را نورانی می‌کنند و در نهایت برای او آرامش قلب به ارمغان می‌آورند.

وقتی ملائکه بر او نازل می‌شوند به او می‌گویند تو از هیچ چیز نترس، چقدر ما از ترس‌های واقعی یا ترس‌های خیالاتی در زندگی رنج می‌بریم، این آیه به ما می‌گوید اگر تو به خدا ایمان داری از چه چیزی واهمه داری؟ فرشتگان خدا به ما می‌گویند نترس.

اینکه فرشتگان می‌آیند می‌گویند نترسید و محزون نباشید، فرشتگان هیچ حرفی را از خودشان نمی‌زنند، فقط حرف خدا را می‌زنند، بنابراین اگر فرشتگان گفتند نترسید، این یعنی خداوند به عالم ربانی گفته نترس، قول خدا فعل خداست، حرف خدا عمل خداست، همین که اراده می‌کند و می‌گوید نترسید، دیگر هیچ ترسی وجود نخواهد داشت، قول خدا و کلام خدا نور است.

غم و حزن ظلمت هستند، وقتی نور خدا در جان آدم روشن می‌شود دیگر از ظلمت استرس، اضطراب و نگرانی خبری نیست، ذکر خدا نور است، هر که از این نور دور باشد او مستحق هر استرس و ناامیدی هست اما همین که نور خدا و ذکر آمد، همه چیز عوض می‌شود و دل‌ها آرام می‌شود.

آیا فرقی بین شیطان و ابلیس و یا فرقی بین ابلیس و جن وجود دارد؟ این‌ها همه تعریف دارند، مرحوم علامه مطهری از برخی بزرگان مصر شکوه داشتند، می‌گفتند این‌ها وقتی از عالم ماورا صحبت می‌کنند به‌طور کلی می‌گویند عالم غیب، در حالی که عالم غیب هم عوالمی دارد، این بزرگان چون منابع ما را نداشتند لذا کلی‌گویی می‌کردند.

بنابراین هر کدام از این‌ها تعریف و ویژگی‌هایی دارند و در سرنوشت ما هم مؤثر هستند، ما می‌توانیم کاری کنیم که از فرصت این‌ها استفاده کنیم و آن جایی که تهدید است خودمان را در امان نگه داریم.

خداوند در آیات 112 و 113 سوره انعام فرمود هر پیغمبری که آمد دشمنانی داشت، شیاطینی از جنس آدم یا جنّیان بودند که دشمن پیامبران بودند، این نشان می‌دهد همه جنّیان شیطان نیستند، چنان که همه انسان‌ها شیطان نیستند.

همچنین از این آیه مشخص می‌شود که خیلی از لشکریان شیطان، آدم‌ها هستند، هم نشان می‌دهد خیلی از لشکریان ابلیس، شیاطین جن هستند، و نشان می‌دهد در میان انسان‌ها و جنّیان کسانی هستند که شیطان نیستند.

خداوند در اواخر سوره شعراء درباره اینکه شیاطین چه کسانی را می‌توانند به انحراف بکشانند می‌فرماید این‌ها هر کجا نمی‌توانند ورود کنند، شیاطین دروغگویانِ گنهکار را به انحراف می‌کشانند، همین که از یک نفر بوی دروغ و گناه به مشام می‌رسد، شیاطین او را هدف قرار می‌دهند و اعمال خواسته‌هایشان می‌کنند و به تدریج او را با خودشان به هر جایی که خواستند می‌برند.

از رسول گرامی اسلام (ص) در حدیثی آمده که ملائکه جماعتی هستند که به انسان‌ها خیر و خوبی را وعده می‌دهند و شیاطین نیز شر و بدی را به انسان‌ها وعده می‌دهند.

پیامبر (ص) در ادامه فرمودند اگر دیدید خیر و خوبی در جان شما خطور و ظهور کرد بدانید که کار ملائکه است، هر کس هم که دید چیز بدی در جان او خطور کرده بداند که این از شیطان است و «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» را قرائت کند.

در حدیث دیگری از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت فرمودند کاری کنید صحنه زندگی و خانواده‌تان قرآنی باشد، وقتی شما در خانه قرآن می‌خوانید این خانه و اهل خانه با هم انس و الفت پیدا می‌کنند، فضای انس و الفت در این خانه ایجاد می‌شود، خیر در این خانه کثرت پیدا می‌کند، جنّیان مؤمن وقتی صدای قرآن را بشنوند به این خانه می‌آیند اما اگر خانه‌ای با قرآن بیگانه بود این خانواده انسی نسبت به هم ندارند، غریبه می‌شوند و در این خانه خیر به حداقل تنزل پیدا می‌کند.

حدیثی از امام صادق (ع) در کتاب خصال آمده است که امام (ع) فرمودند پدران سه دسته هستند، یکی از پدران در عالم هستی حضرت آدم است که پدر بنی‌آدم است، از آدم مؤمن متولد می‌شود، مگر اینکه وقتی متولد شد قدر ایمان را نداند و با اراده و اختیارش راه دیگری برود، وقتی بنی‌آدم می‌شویم با خدا عهد و پیمان می‌بندیم که مؤمن بمانیم، اگر غیر مؤمن شویم عهد و پیمان را شکسته‌ایم.

اصل وجود ما به ایمان گره خورده است، خداوند در آیه 172 سوره اعراف فرموده بناست که بنی‌آدم مؤمن باشند، خدا از آن‌ها پیمان مؤمن بودن را گرفته است، در همه جای عالم همه به دنبال رب می‌گردند، حال ممکن است یک جا یک چیز دیگری را به جای خدا پرستش کنند اما این اصل خداجویی و ایمان به خدا در میان همه آدم‌ها هست.