آیات قرآن هم معنای ظاهری و هم معنای باطنی دارند
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان معانی ظاهری و باطنی آیات پرداخت.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه شصتوسوم تفسیر قرآن کریم که در تاریخ 2 اردیبهشت ماه 1403 در مسجد شیخالاسلام برگزار شد، اظهار کرد: مفسران بزرگوار در رابطه با آیات اولیه سوره مرسلات نظریاتی را بیان کردهاند، برخی از مفسران عقیده دارند که این آیات درباره بادها و طوفانها صحبت میکنند و اینکه اینها از طرف خدا هستند و آثار و برکاتی دارند.
برخی دیگر از مفسران میگویند آیات اولیه سوره مرسلات راجع به فرشتگان خداست، فرشتگانی که خدا به آنها مأموریت میدهد و آنها را بر پیغمبران و ائمه (ع) نازل میکند، حتی مطابق آیه 30 سوره فصلت فرشتگانی که بر دل مؤمنین و استقامتکنندگان در راه خدا نازل میشوند.
مرحوم علامه طباطبایی و برخی دیگر از مفسران معتقدند آیه اول و دوم سوره مرسلات مربوط به باد و طوفان است اما آیه سوم و چهارم و پنجم راجع به فرشتگان صحبت میکند، این نگاه کلی مفسران راجع به نخستین آیات سوره مبارکه مرسلات است.
حال ببینیم بادها چه موقعیتی دارند که خدا به آنها سوگند یاد میکند؟ درباره فواید و خواص بادها، بزرگان، علما و مفسران ما به نتایجی رسیدهاند و گفتهاند که بادها در پیدایش ابرها سهم بسزایی دارند.
گفته شده هر روز که هوا سرد و گرم میشود، بادها اقیانوسها را جارو میکنند، هوای روی اقیانوسها را به حرکت در میآورند، در نتیجه ابرها به وجود میآیند.
گفته شده بادها ابرهای روی اقیانوسها را جمع میکنند و به بیابانها، قلهها و کوهها میبرند، این ابرها در آنجا توزیع و تقسیم میشوند تا به جاهای موردنظر بروند و ببارند، البته تقسیم آنها هم با حکمت خدا و اعمال بندگان بیارتباط نیست، خیلی وقتها خدا بار رحمت و برکت ابرها را ممکن است در بیابانها خالی کند برای اینکه از زمین ظلم، گناه و معصیت میبیند.
همچنین بادها هوا را هم تصفیه میکنند، اگر بادها نوزند خیلی وقتها آلودگیهای گوناگونی که آدمها در هوا ایجاد میکنند آزاردهنده میشود، این بادها هستند که هوا را تصفیه میکنند و اکسیژن لازم را برای انسانها نو به نو فراهم میکنند.
همچنین بادها در جابجایی عفونتها و میکروبها اثرگذارند و در اینکه این میکروبها از آدمها دور شوند، اگر وزش بادها نباشد تراکم میکروبها به آنها فرصت میدهد که هر روز بیشتر شوند و آسیبشان برای انسانها جدیتر شود.
همچنین بادها از فشار حرارت خورشید روی برگها، درختها، آدمها و حیوانات میکاهند، اگر خورشید به صورت یکنواخت روی آدمها، حیوانات و درختان متمرکز شود آنها را میسوزاند اما وزش باد باعث میشود این حال و هوا تغییر کند.
بادها ابرها را میفشارند و زمینه بارش آنها را فراهم میکنند، بادها ابرها را به طرف بالای جو میرانند، یعنی زمینهای فراهم میشود که ابرها به وسیله بادها خودشان را بالا میکشند و در جای مناسبی قرار میگیرند.
بادها کشتیها را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در میآورند، قرنها در عرصه جغرافیای زمین بادها باعث میشدند آسیابها به حرکت در بیایند، همه جای کره زمین زمینه رود و آسیابهای آبی و تکنولوژی برق فراهم نبوده است، چقدر جاهایی بوده که به وسیله باد چرخه آسیابها میگشته و نان و زندگی مردم تأمین میشده است.
بادها دائم در اقیانوسها و دریاها موج ایجاد میکنند و با این موج همیشه اکسیژن را به آب تزریق میکنند، اگر این ایجاد موج دائمی در دریا نمیشد، دریاها متعفن و تبدیل به باتلاق میشدند اما بادها کاری میکنند که دریا همیشه زنده باشد، همان نقشی که اکسیژن در زنده ماندن انسان ایجاد میکند، بادها همان نقش را برای دریا و جنگل دارند.
بادها گیاهان را تلقیح میکنند، همین روزها در اخبار شنیدید از پهپادها برای تلقیح مزارع و گیاهان استفاده میکنند، بسیاری از گیاهان هستند که اگر تلقیح در آنها صورت نگیرد بار نمیدهند، بادهای بهاری در هنگام بارور شدن درختان میوزند و رسالت خود را اعمال میکنند، این مطالبی که عرض شد رسالتهای باد بود.
حال اگر خدا به پدیدهای با اینهمه برکات سوگند یاد کند، چیز عجیبی نیست، یکی از برکات سوگندها این است که ما را متوجه اهمیت مسئله میکند، وقتی خدای متعال در سوره شمس به خورشید سوگند یاد میکند، ما میفهمیم خورشید فقط این نیست که ما از روشنایی و گرمای آن استفاده میکنیم، بلکه برکات آن قابل مطالعه است، وقتی خدای متعال به روز و شب سوگند یاد کرد، دانشمندان ما آمدند این سوگندها را ریشهیابی کردند، همین سوگندها باعث شد دانشمندان اسلامی در دنیا در حوزه نجوم و شناخت کهکشانها، ستارگان و آسمانها پیشکسوت شدند، برای اینکه خدای متعال به گونهای زمینه را فراهم کرده که عرصه اندیشه و فکر برای انسان شود.
بنابراین خدا غیر از آنکه جهان را محل زندگی ما میداند، اینهمه آیات قرآن را فرستاده که بگوید این جهان فقط جای خورد و خوراک نیست، بلکه دانشگاه است، خدای متعال در آیات 190 و 191 سوره آلعمران میفرماید «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ، الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»، یعنی (مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانههايى قانعكننده است، همانان كه خدا را در همه احوال ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند كه پروردگارا اينها را بيهوده نيافريدهاى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار).
کدام دانشگاه است که در این حد برای انسان احترام قائل باشد و به عقل، اندیشه و خرد انسانی اهمیت بدهد و او را دعوت به تفکر، اندیشه، فهم و اعتلای معنوی کند؟ قرآن این کارها را میکند، خدا دنیا را این گونه آفریده است، بنابراین دنیا محل تعالی، رشد و فکر ماست، در حقیقت دنیا مدرسه و دانشگاه است.
خدای متعال در سوره علق این دنیا را دانشگاه معرفی میکند، خدای متعال در این سوره خودش، پیغمبرش و فرستادگانش را معلم معرفی میکند و کتاب درسی این مدرسه را هم قرآن معرفی میکند و میفرماید هر کسی دستش به این کتاب نمیرسد، آدمها با شایستگیها و لیاقتهایی که دارند میتوانند آن را درک کنند.
خداوند به انسانها گفته به این دنیا آمدهاید که به کرامت برسید، اگر نرسیدید مانند چهارپایان یا حتی پستتر از چهارپایان هستید.
باید حواسمان باشد که قرآن یک ظاهر و یک باطن دارد، برخی جاها هم گفتهاند قرآن 7 بطن دارد، برخی روایات گفتهاند قرآن 70 بطن دارد، برخی نقل قولها هم گفتهاند قرآن 700 یا 7 هزار بطن دارد، آنهایی که این طور گفتهاند آنقدر اعماق قرآن توجهشان را جلب کرده که به وجد آمدهاند و اینطور سخن گفتهاند.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند قرآن ظاهری بسیار جذاب و زیبا و باطنی بسیار عمیق دارد.
البته اینکه بزرگان گفتهاند قرآن 700 یا 7 هزار بطن دارد، منظورشان عدد نیست، بلکه منظورشان کثرت است، یعنی میخواهند بگویند تصور نکنید قرآن به مقدار کم عمیق است، بیش از 2 هزار تفسیر برای قرآن نوشته شده است، این دریا آنقدر عمیق است که هر چه در آن کند و کاو کنند تمامشدنی نیست.
قرآن کتاب تدوین خداست، این عالم هم کتاب تکوین خداست، انسان هم یک جور کتاب خداست، اسرار وجود انسان تمامشدنی نیست، همه اعماق قرآن هم دستیافتنی نیست.
رسول اکرم (ص) فرمودهاند قرآن یک ظاهر و یک باطن دارد، باطن قرآن هم بطن و عمق دارد.
خدای متعال در آیه 24 سوره عبس فرموده است «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»، یعنی (پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد)، خدای متعال در این آیه فرموده انسان باید حواسش به غذایش باشد که چه میخورد، آیا طیبات میخورد یا خبیثات میخورد؟ آیا حلال میخورد یا حرام میخورد؟ آیا لقمه به ظلم میخورد یا لقمه حق میخورد؟ آیا غذای تمیز و پاک میخورد یا از غذای آلوده و فاسد استفاده میکند؟ انسان باید به اینها توجه کند؛ این ظاهر آیه است.
در کتاب شریف کافی آمده که از امام باقر (ع) درباره این آیه پرسیدند و سؤال کردند منظور از اینکه انسان باید به طعامش نگاه کند چیست؟ امام (ع) با نگاه به باطن آیه فرمود توجه کردهاید که علم و دانشی که یاد میگیرید را چه کسی به شما یاد میدهد؟ برای مثال رسانههای استکباری همان فاسقانی هستند که قرآن ما را بر حذر داشته که حرفهای آنان را بپذیریم، رسانههایی که منافقان، اشرار، اجانب و فتنهگران برای ما تدارک دیدهاند، اینها سرشار از خوراکهای مسموم هستند.
امام باقر (ع) میفرماید شما باید به طعامتان دقت کنید، غذای معنوی و روحی شما اهمیتش از غذای جسمانی شما بیشتر است، بنابراین در آیه 24 سوره عبس هم دقت و توجه به طعام ظاهری دیده میشود، باید به پاک بودن، بهداشتی بودن، حلال بودن و سالم بودن آن دقت کنیم، هم دقت به غذای معنوی یعنی غذای باطن دیده میشود.
خدای متعال در سوره فجر فرمود «وَالْفَجْرِ، وَلَيَالٍ عَشْرٍ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْر، »، ما میدانیم فجر به معنای سپیده صبح، لیال عشر به معنای شبهای دهگانه، شفع به معنای جفت، وتر به معنای تاق و لیل اذا یسر به معنای قسمتی از شب است که قرار است به صبح وصل شود، این ظاهر آیه است، امام صادق (ع) ما را پای باطن آیه میبرد و میفرماید والفجر وجود نازنین حضرت حجت (عج) است، چون آن حضرت خورشید حقیقی است که عرصه روزگار را نورانی میکند، دلهای آدمها را روشن و روح انسانها را آباد میکند، هم آن معنای ظاهری و هم آن معنای باطنی درست است و هیچ منافاتی با هم ندارند.
امام صادق (ع) در رابطه با معنای باطنی لیال عشر فرمود از امام حسن عسکری (ع) تا امام حسن مجتبی (ع) را شامل میشود، شفع به معنای فاطمه (س) و علی (ع) است، وتر به معنای وجود یگانه عالم، حضرت رسول اکرم (ص) است، لیل اذا یسر به معنای دولت حَبتر است.
امام صادق (ع) در ادامه میفرماید دولت حبتر دولتی است که قبل از ظهور منجی عالم بشریت میآید و به دولت آن حضرت وصل میشود، یعنی زمینهساز دولت امام زمان (عج) است.
خدای متعال در آیه 1 سوره مرسلات فرموده «وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا»، یعنی (سوگند به فرستادگان پی در پی)، برخی گفتهاند منظور از فرستادگان در این آیه فرشتگان هستند و برخی هم گفتهاند منظور بادها هستند، اگر با نگاه ظاهر و باطن در خدمت این آیه قرار بگیریم، بیشتر متوجه این آیات میشویم.
برخی این آیه را اینطور ترجمه کردهاند که سوگند به فرشتگانی که پی در پی فرستاده میشوند، مرسلات جمع کلمه مرسله به معنای فرستاده شده است، این فرستاده شده میتواند باد یا فرشتگان باشد، اینها هر دو فرستادگان خدا هستند.
عرفا نیز دو جور معنا شده است، به یال اسب عرف گفته میشود، برای اینکه ردیف است و نظم دارد، هم گفتهاند عرف ریشه معروف به معنای چیزهای خوب است، یعنی خدا فرموده ما فرشتگان را برای آن مأموریت خوبیها و معروفها فرستادیم.
حتی بادها هم میتوانند به عنوان اینکه حامل لطف، عنایت، حمایت و رزق خدا هستند، معنای عرف یعنی معروف را به ما انتقال بدهند.
در رابطه با بحث عرف و معروف، خدای متعال در آیه 199 سوره اعراف میفرماید «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»، یعنی (گذشت پيشه كن و به كار پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب)، عرف در این آیه یعنی امر به معروف کن، در ادامه هم آمده از جاهلان اعراض کن.
بنیاسرائیل به حضرت موسی (ع) گفتند تو ما را به مسخره گرفتهای، آنها اینقدر بیمعرفت بودند که وقتی پیامبر خدا برای هدایت اینها آمده بود، اینان این طور میگفتند، حضرت در پاسخ به آنها فرمود من به خدا پناه میبرم که مسخره کنم و نامم در لیست نادانها ثبت و ضبط شود، خدای متعال هم در آیه 199 سوره اعراف میفرماید جاهلان تو را مشغول خود نکنند و توجه تو را جلب نکنند، بپرهیز از کسانی که جاهلانه زندگی میکنند.
یکی از شاخصهای جهل و نادانی در زندگی این است که آدم دیگران را به مسخره بگیرد، خیلی وقتها برخی با متلک گفتن، تحقیر کردن، کوچک دیدن، احترام قائل نشدن و اهمیت برای کرامت آدمها قائل نشدن دیگران را مسخره میکنند.
برخی اوقات در مورد بچههای کوچک تصور میکنیم اینها فاقد کرامت انسانی هستند، برخی وقتها چنین اشتباهاتی از ما سر میزند، باید حواسمان به این مسائل باشد، بچههای کوچک هم انسان هستند و کرامت دارند، این کرامت باید همه جا و برای همه رعایت شود.
بنابراین در آیه نخست سوره مرسلات هم میتوان فرشتگان را دید و هم میتوان باد را مشاهده کرد، ظاهر این آیه باد و باطن آن لطف و عنایت خداست که فرشتگانش را برای ما ارسال کرده است.
در حدیث قدسی آمده است که خدا به حضرت داود گفت ای داود یک خانه خلوت برای من درست کن، من میخواهم آنجا باشم، منظور این است که قلبت را از گناه، معصیت، اوهام، کینه، عداوت، بدخواهی نسبت به دیگران، شرک، ریا و هر چیزی که خدا نمیپسندد پاک کن تا من در آنجا قرار بگیرم، خانه دل آدم نمیتواند هم جای شیطان و هم جای فرشتگان باشد.
خیلی وقتها در زندگی ما بادهای لطف خدا وزیدن میگیرد، شاید هر کس در زندگی خود این را تجربه کرده باشد که یک اتفاقی میافتد و یک شوقی در دل ما ایجاد میشود برای اینکه با قرآن، نماز، صله رحم و دعا بیشتر انس داشته باشیم.
خودتان را مُترصَد و مهیا کنید برای اینکه این نسیمهایی که وزیده میشود یا این فرصتهای معنوی را از دست ندهید، همیشه این طور نیست که این فرصتها ایجاد شود، این حدیث در صفحه 166جلد 74 بحارالانوار آمده است.
پیامبر (ص) فرمودند آگاه و آماده باشید، با همه وجود این فرصتها را بگیرید، نگذارید از دستتان بروند، وقتی شوق علم، نماز، معرفت و ولایت اهل بیت (ع) به جان شما آمد، کاری کنید این شوقها از دست شما نرود.
خدای متعال در آیه 2 سوره مرسلات میفرماید «فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا»، یعنی (که سخت توفندهاند)، این هم مثل آیه قبل است که هم میتوان آن را به فرشتگان، هم طوفان و باد و نسیم ملایم تعبیر کرد، در قرآن به سُم ستوران قسم یاد شده است، یعنی به ما میگوید این موشکهایی که ظالمان را سر جای خودش نشانده و دست ظالمان را قطع میکند و باعث میشود مظلوم نفس راحت میکشد، اینها توفندهاند.
آن شبی که صهیونیستها موشکباران شدند اهالی غزه گفتند امشب تنها شبی بود که ما خوف و خطر موشک نداشتیم، پس آیا جا ندارد که خدا به اینها قسم بخورد؟ چرا خدا به سُم اسبها قسم یاد میکند؟ چون در معرکه جهاد یک مجاهد را با خودشان حمل میکنند و ظلم، بدی و شرک را از میان بر میدارند، به همین خاطر خدا به آنها سوگند یاد میکند.
خدای متعال در آیه 3 سوره مرسلات میفرماید «وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا»، یعنی (و سوگند به افشانندگان افشانگر)، پیشتر خاصیتهای مختلفی برای باد گفته شد، نشر ابر، نشر باران و نشر اکسیژن و هوای مورد نیاز ما از خاصیتهای باد است، ظاهر این آیه چنین مطلبی را به ما میگوید اما معنای باطنی آیه این است که رسول اکرم (ص) آمد و با وجود برکتش همه خوبیها را در میان شما نشر داد، هر خوب و بدی را به شما گفت، قرآن را نازل کرد و خوبیها و ارزشهای الهی را نشر داد.
اگر انبیاء نبودند به معنای واقعی کلمه زمین اهلش را میبلعید، همان کاری که امروز در غزه اتفاق میافتد، تمام پیامبران و ائمه (ع) مصداق بارز آیه 3 سوره مرسلات هستند، باد هم معنای ظاهری این آیه است.
خدای متعال در آیه 4 سوره مرسلات میفرماید «فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا»، یعنی (كه ميان حق و باطل جداگرند)، در دنیای علم هر جا خواستیم یک قدم علمی برداریم، یعنی یک فرقی را متوجه شدیم، یعنی برای مثال فهمیدیم این گیاه از نظر درمانی فرقش با گیاه دیگر چیست، این ماده شیمیایی فرقش با ماده دیگر چیست، این خیلی مهم است که آدمها فرقها را بفهمند.
تمام رشتههای علمی مرکز حساس و قلبشان این فرق گذاشتن است، مرکز حساس ادبیات، فیزیک، شیمی، ریاضی، نقاشی، شعر، هنر و هر رشتهای همین فرق گذاشتن است.
قرآن نیز کتاب فارق است، خدای متعال در آیه 1 سوره فرقان میفرماید «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»، یعنی (بزرگ و خجسته است كسى كه بر بنده خود فرقان [كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد).
خدای متعال در این آیه نام قرآن را فرقان گذاشته است، فرقان به معنای فرقگذارنده است، فرق بین خوب و بد، فرق بین زشت و زیبا، فرق بین توحید و شرک، فرق بین گناه و ایمان، همه اینها فرق است، خدای متعال در آیه 29 سوره انفال فرموده «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»، یعنی (ای اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد (یعنی دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید) و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد، که خدا دارای فضل و رحمت بزرگ است).
خدای متعال در این آیه فرموده ای اهل ایمان، اگر اهل تقوا شوید، صاحب فرقان میشوید، یعنی وقتی اهل تقوا شدید پاک میشوید، قرآن به دنبال آدمهای پاک میگردد، آدمهای پاک هم به دنبال قرآن میگردند، اینها با هم هستند، وقتی پاک شدید پس میتوانید با قرآن رفاقت کنید و با آن انس بگیرید، قرآن برایتان جاذبه دارد.
نام قرآن، قرآن است، شما وقتی پاک شدید قرآنی میشوید، قرآن یک اسمش ذکر است، یعنی اگر آدمها فطرتشان را خوب و سالم نگه دارند، عرصه و صفحه فطرت، صفحهای است که خدا آن را درست کرده و قبلاً یک نسخه از قرآن را در آن قرار داده است، فلذا ما هر آیهای را میخوانیم حس میکنیم منطبق بر آن چیزی است که در وجود ماست.
اگر در درون انسان پایگاهی برای قرآن نباشد، آیات قرآن انطباق با فطرت ما پیدا نمیکنند، بنابراین یک ربطی بین قرآن و فطرت انسانی وجود دارد، وقتی اینها با هم تطابق پیدا کردند آدم به وجود میآید.
حال همین معنا را در عرصه باد ببینیم، برای مثال اگر شما یک مدت بروید قله دماوند را تماشا کنید میبینید ابرها میآیند آنجا متفرق، تقسیم و توزیع میشوند.
امام زمان (عج) درباره امام زینالعابدین (ع) فرمودهاند امام سجاد (ع) بعد از نمازشان این دعا را میخواندند که خدایا آسمانها و زمین به اسم تو سرپا و فعال است، این کهکشانها و عالم بیانتها به نام تو برپاست، متفرقات در زیر اسم تو همدل و همراه میشوند، دلهای اهل ایمان با نام تو به هم گره میخورد، تو هستی که همه را جمع میکنی اما تو یک جاهایی یک کسانی را متفرق میکنی، تو بین حق و باطل فرق را ایجاد میکنی، پیمانههای دریا در اختیار توست و عدد ریگهای بیابان در علم توست، سنگینی کوهها در علم تو مشخص است.
امام (ع) با همه اینها میخواهد بگوید خدایا تو که اینقدر توانایی، اگر بخواهی مشکل مرا حل کنی چیزی کم نداری، همه عالم در اختیار توست، در انتهای این موارد نیز امام (ع) خواسته خود را مطرح میکرد و میگفت حالا که همه چیز در دستان توست، چرا من دستم را به سوی دیگران دراز کنم و به دیگران احساس نیاز کنم، من همه نیازم را متوجه تو خواهم کرد.