امروز :
Skip to main content

تقوا عقل را دانا و اراده را توانا می‌کند

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر ویژه ماه مبارک رمضان گفت: عقل ما نیاز به دانایی دارد، اراده ما هم نیازمند توانایی است، انسانی که عقل دانا و اراده توانا داشته باشد موفق خواهد شد، تقوا عقل را دانا و اراده را توانا می‌کند.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه دوم تفسیر ویژه ماه مبارک رمضان (23 اسفند 1402 - روز دوم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار می‌شود، اظهار کرد: در جلسه گذشته درباره فلسفه ماه مبارک رمضان و هدف روزه‌داری از نظر قرآن صحبت شد و این مطلب بیان شد که خدای متعال مؤمنین را به روزه‌داری دعوت کرد و فرمود مقصد این است که مؤمنین با روزه‌داری در تقوا رشد کنند، یعنی جانشان به نور تقوا روشن شود و به حیات ایمانی زنده شوند.

زمانی که ما از مادر متولد می‌شویم انسان بالقوه و حیوان بالفعل هستیم، یعنی هر کسی که از مادر شده است به زندگی حیوانی زنده است، حیوانات هم زنده هستند، گرسنه و تشنه می‌شوند، نیاز به هوا و اکسیژن دارند، ما آدم‌ها هم وقتی به دنیا می‌آییم نیاز به غذا، هوا و آب داریم، این‌ها همان نیازهای زندگی حیوانی هستند.

اگر ما تمام زندگی‌مان فقط همین باشد که چطور بخوریم، چطور بخوابیم و این حیات حیوانی را دنبال کنیم، پس فرقی با حیوانات نداریم و حتی از حیوانات هم پایین‌تر هستیم، برای اینکه خدا به انسان استعدادهای ویژه‌ای داده و برای انسان هدف‌های مهم تعریف کرده است و فرموده جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم، به انسان گفته که من از شما عهد و پیمان گرفتم که فقط من پروردگارتان هستم، آن‌ها هم گفتند بلی، خدا به انسان گفته من با شما عهد بستم که فقط مرا عبادت کنید، شیطان را عبادت نکنید، شیطان دشمن آشکار شماست.

بنابراین اگر انسان زندگی‌اش را حیوانی قرار بدهد، حیوان می‌شود، ما وقتی از مادر متولد می‌شویم مثل حیوانات دیگر زنده هستیم، نیازمند نان، آب، غذا، آب و هوا هستیم اما انسان بالقوه هستیم، یعنی قرار است انسان باشیم.

راه انسان شدن عبادت و بندگی است، اگر راه عبادت را رفتیم به تقوا می‌رسیم، تقوا به معنای زنده شدن انسانی است، خدای متعال فرموده عبادت کنید تا به تقوا برسید، روزه هم از مهم‌ترین عبادات بوده و راه میانبر برای رسیدن به تقوا و انسانیت است.

آدم باید عمری عبادت کند تا تقوا را در وجودش ببیند، به تقوا برسد، خانه دلش به نور تقوا روشن شود، سرزمین دلش با تقوا آباد شود، اما در ماه مبارک رمضان با همین عبادت یک ماهه به این مطلب می‌رسد.

خدای متعال در آیه 183 سوره بقره می‌فرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، یعنی (اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد روزه بر شما مقرر شده است همان‌گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد).

خدای متعال در این آیه فرموده روزه بگیرید شاید به تقوا برسید، اگر همت کنید، از فرصت استفاده کنید، روزه‌دار حقیقی شوید، شاید به تقوا برسید و نورانیت در جان شما پیدا شود، این آیه دعوت‌نامه خدای متعال در ابتدای ماه مبارک به ماست.

در آخر ماه مبارک رمضان ما از این ضیافت و مهمانی تشکر ‌می‌کنیم و در جشن رمضان یعنی نماز عید فطر شرکت می‌کنیم و می‌گوییم «یا اهل الکبریاء و العظمه»، یعنی خدایا تو چقدر کبریایی، بزرگی و عظمت داری، روزه باعث شد چشم ما کبریایی و عظمت خدا را ببیند، در نماز عید فطر می‌گوییم «یا اهل الجود و الجبروت»، اگر ما در روزه‌داری، قرائت قرآن و عبادت‌های ماه رمضان چیزی گیرمان آمده باشد و دیگر آن آدم قبل از ماه رمضان نباشیم، خواندن این دعا به کام ما شیرین می‌شود.

در دعای نماز عید فطر می‌خوانیم «یا اهل العفو والرحمه»، اگر ماه رمضان تمام شود و ما احساس کنیم بار سنگین گناه هنوز روی دوش ما سنگینی می‌کند و دل ما تاریک است، شیرینی این دعا را نمی‌چشیم اما اگر در عید فطر احساس کردیم سبک شده‌ایم و نسبت به قبل از ماه رمضان تغییر کرده‌ایم، این یعنی شیرینی رمضان را چشیده‌ایم.

در دعای نماز عید فطر می‌گوییم «یا اهل التقوی و المغفره»، اگر واقعاً در ماه رمضان به تقوا رسیدیم، می‌گوییم خدایا تو گفتی در ماه رمضان روزه بگیرید شاید به تقوا برسید، من روزه گرفتم و طعم تقوا را می‌چشم، پیش از این حق و باطل برایم فرقی نمی‌کرد اما اکنون به‌خاطر روزه، باطل را می‌فهمم و شیرینی حق را هم درک می‌کنم، چرا که خودت گفتی اگر تقوا داشتید من به شما قدرت تشخیص می‌دهم، این معنا در آیه ۲۹ سوره انفال آمده است که خداوند فرموده (ای اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید، خدا به شما فرقان بخشد، یعنی دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید).

یکی از نشانه‌های تقوا قدرت تشخیص است، اگر در هر فتنه‌ای ما سراغ فتنه رفتیم و عامل فتنه شدیم، معلوم می‌شود چشم‌های ما نمی‌بیند، قدرت فرقان یعنی قدرت تشخیص نداریم اما اگر فتنه را شناختیم، معلوم می‌شود تقوا داریم، آدم‌هایی هستند که درس خوانده‌اند، تحصیلکرده حوزه یا دانشگاه هستند اما وقتی به فتنه می‌رسند فریب می‌خورند، این‌ها علم دارند ولی تقوا ندارند، نماز می‌خوانند اما نمازی نخوانده‌اند که محصول آن تقوا باشد.

این‌ها بین جلاد و شهید تفاوت قائل نمی‌شوند و حتی گاهی از جلاد حمایت می‌کنند، به شهید ظلم می‌کنند، به حق ظلم می‌کنند، ناحق را تقویت می‌کنند، این‌ها معنای تقوا را نمی‌دانند، چرا که تقوا فرقان می‌آورد و به انسان قدرت تشخیص می‌دهد.

خدای متعال در آیه 201 سوره اعراف فرمود آن‌هایی که زندگی‌شان باتقواست، وقتی شیطانی می‌آید دور آن‌ها می‌گردد، آن‌ها قدرت تشخیص دارند، شیاطین انسی نیز همین‌گونه هستند، آنقدر دور شما می‌گردند تا رأی شما را عوض کنند، آنقدر دور انسان پرسه می‌زنند تا او را با خودشان همراه کنند.

خداوند در این آیه می‌فرماید شیطان دور خانه دل شما می‌گردد و طواف می‌کند و می‌خواهد ببیند نقطه نفوذ در شما کجاست و از کجا می‌تواند وارد دل شما شود، یک نفر ممکن است به مقام خیلی دلبسته باشد، در او از طریق مقام وارد می‌شود، یک نفر به مال و اموال خیلی وابسته است، یک نفر به مسائل اخلاقی وابسته است، هر کس به هر چیزی وابسته باشد شیطان از آن طریق در او نفوذ می‌کند.

آن‌هایی که اهل تقوا هستند، وقتی شیاطین می‌خواهند در آنان نفوذ کنند، متوجه می‌شوند، چرا که بصیرت دارند، ناگهان به خاطر تقوایی که دارند، نور بصیرت در جانشان می‌درخشد و حق و باطل یا درست و نادرست برایشان روشن می‌شود، این‌ها نتیجه تقوا در زندگی انسان است.

ما عقل و اراده داریم، عقل ما نیاز به دانایی دارد، عقل یک فرصتی است که در اختیار انسان قرار داده شده است، ممکن است عقل آدم خام و بدون دانایی باشد، عقل هر چه آگاه باشد و بداند، قوی می‌شود، عقل برای قوی شدن احتیاج به دانایی دارد، اراده هم باید توانا باشد، انسانی که عقل دانا و اراده توانا داشت، موفق خواهد شد، همه پیروزی‌ها و موفقیت‌های یک انسان به شرط عقل دانا و اراده توانا خواهد بود.

اگر ما اگر بخواهیم جوانان، نوجوانان و کودکان خود را موفق بار بیاوریم، باید کاری کنیم عقلشان دانا و اراده‌شان توانا باشد، این هر دو محصول مهم یعنی دانایی عقل و توانایی اراده در تقوا وجود دارد، تقوا انسان را در عقل، دانا و در اراده نیز توانا می‌کند.

تقوا عقل انسان را دانا می‌کند و به انسان فرقان می‌دهد، اگر شیطان آمد در انسان نفوذ کند آدم با تقوا این را می‌فهمد، رسول اکرم (ص) فرمودند هر کس با تقوا زندگی کند قوی خواهد بود و اراده‌اش سست نیست، آنجایی که آدم می‌داند و می‌تواند، موفق خواهد شد.

همه شکست‌ها و ناکامی‌ها به‌دلیل عقل نادان و اراده ضعیف هستند، این یک مسئله کلیدی است که قرآن و روایات به ما آموزش می‌دهند.

خدای متعال در سوره بقره می‌فرماید تقوای الهی پیشه کنید تا خدا به شما یاد دهد، نظر برخی مفسران این است که این آیه یعنی تقوا شما را دانا می‌کند و با تقوا یاد می‌گیرید، آدم باتقوا حتی ممکن است خواندن و نوشتن بلد نباشد اما باسواد است، نورانیت علم در وجود اوست و همان نورانیت کار او را پیش می‌برد.

در ماه مبارک رمضان باید بکوشیم آیات مشخص قرآن در ذهن ما جا بگیرد، امام باقر (ع) فرمودند ماه مبارک رمضان بهار قرآن است، امیرالمؤمنین (ع) نیز در نهج‌البلاغه فرمودند قرآن بهار دل‌هاست؛ ما هم آرزو داریم دل‌هایمان بهاری باشد، کویر، بی‌حاصل و مرده نباشد، ما می‌خواهیم به حیات انسانی زنده شویم.

خوراک حیات حیوانی یک چیز است، خوراک حیات انسانی هم یک چیز دیگر است، خدای متعال در قرآن می‌فرماید ما باران نازل کردیم، گیاهان را رویاندیم و زمین را سرسبز کردیم، دانه‌های خوراکی را برای شما ایجاد کردیم، سپس می‌فرماید این‌ها را بخورید و به چهارپایان هم بدهید، یعنی خوراکی دنیا هم متعلق به شما و هم متعلق به حیوانات است.

وقتی خدا در قرآن حرف از لباس و مسکن می‌زند، می‌گوید این‌ها هم متاع و وسیله‌ای برای شما و حیواناتتان است، این‌ها شاخصه انسانی نیست، به این‌ها دلخوش نباشید، همچنین خداوند می‌فرماید کافران از دنیا لذت می‌برند و می‌خورند، مانند چهارپایان که می‌خورند، بنابراین اگر به سفره چرب و نرم، لباس زیبا، خانه مجلل و هر چیز دیگری دل بسته‌ایم، این‌ها وسایلی هستند که حیوانات یک جور و انسان جور دیگرش را دارد، این‌ها مربوط به بُعد حیوانی آدم‌هاست.

اگر می‌خواهیم انسان باشیم، خوراک رشد انسانی و خوراک حیات انسانی، نماز، قرآن، عبادت، بندگی، ذکر، صداقت، رأفت، عطوفت، خدمت به مردم، احسان به والدین، احترام به بزرگترها، رحم نسبت به کوچکترها، انسجام خانواده، ارزش قائل شدن برای کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگترهاست، این‌ها باعث حیات معنوی می‌شود، اگر همه این‌ها را درست انجام دادیم، متقی خواهیم شد، بنابراین تقوا عامل حیات معنوی است.

امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 87 نهج‌البلاغه درباره کسانی صحبت می‌کند که حیاتشان معنوی است، حضرت در این خطبه می‌فرماید محبوب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین بندگان در نزد خدا آن بندگانی هستند که خدا به آن‌ها کمک کرده و سوار بر نفسشان شده‌اند.

نفس انسان مانند اسبی چموش است، این اسب هر چه چموش‌تر باشد، اگر کسی بتواند به او مسلط شود، بهتر بار می‌برد و راه می‌رود، اگر این نفس چموش سوار بر صاحبش شد، او را به جهنم می‌کشاند، نابودش می‌کند، آبرویش را می‌برد، کرامت انسانی‌اش را لگدمال و خوار می‌کند، افسار نفس در دست ماست، اگر چموشی کند ما را به هر جای ممکن می‌کشاند اما اگر کسی سوار بر نفس شود، فرصت خوبی برای پیشرفت پیدا می‌کند.

همه آن‌هایی که در این عالم به جایی رسیده‌اند و مقرب درگاه خدا شده‌اند، کسانی بودند که خدا به آن‌ها عنایت کرد و بر هوای نفسشان مسلط شدند، به این دلیل موفق شدند، امیرالمؤمنین (ع) در ادامه خطبه 87 نهج‌البلاغه توضیحاتی را مطرح کرده و سپس درباره آدم‌های غیرموفق می‌فرماید گروه دیگری هستند که خودشان را عالم می‌دانند اما عالم نیستند، این آدم‌نماها برای عقلشان نادانی را از نادانان و برای اراده‌شان گمراهی را از گمراهان گرفته‌اند، این‌ها با همین نادانی‌ها و گمراهی‌ها تور و دام درست می‌کنند و مردم را با این تور به دام می‌اندازند، این آدم‌نماها صورتشان مانند آدم و قلبشان مانند قلب حیوان است، این‌ها مرده زنده‌نما هستند.

در بحارالانوار به نقل از امام صادق (ع) آمده که حضرت فرمودند علم نوری است که خدا هر بنده‌ای را که بخواهد، این علم را در دل او قرار می‌دهد، بنابراین علم نوری است که راه را به آدم نشان می‌دهد، علم آن است که هر کجا حق و باطل بود، آدم می‌فهمد حق کدام و باطل کدام است اما اگر ما یک دریا علم داشتیم اما وقتی به حق و باطل رسیدیم حق را پس زدیم و خادم باطل شدیم، علمی نداریم، ظرف عقل برخی‌ها از جهل پر است و گنجایشی برای چیزهای دیگر ندارد.

بنابراین ما یک حیات حیوانی و یک حیات انسانی داریم، حیات حیوانی هم از نعمت‌های خداست، به شرطی که ما حیات انسانی‌مان را به حیات حیوانی نفروشیم، حیات حیوانی را به عنوان بستر، زمینه و فرصتی برای رشد حیات انسانی بشناسیم تا شیرینی انسانیت را بچشیم، نماز، روزه، ذکر و عبادت برای این است که ما در حیات انسانی به کمال برسیم.