چه کسانی منادی دعوتکنندگان به اسلام را میشنوند؟
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: انسان وقتی به حیات طیبه دست مییابد ندای آن منادی که دعوت به ایمان میکند را میشنود.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه نهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (2 فروردین 1403 - روز دهم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار میشود، اظهار کرد: قرآن ما را به حیات معنوی و حیات طیبه دعوت کرده است، خدا به ما لطف کرده و گفته مبادا حیوان به دنیا بیایید و حیوان از دنیا بروید، چرا که ما وقتی از مادر متولد میشویم انسان بالقوه و حیوان بالفعل هستیم، کار ما در دنیا این است که حیات معنوی کسب کنیم و سپس از این دنیا برویم، یعنی هر کاری میکنیم خروجیاش باید حیات معنوی باشد.
چکار کنیم که به حیات معنوی برسیم؟ هر کاری میکنیم باید عبادت و بندگی باشد، هر کار مشروعی میتواند عبادت باشد، برای مثال کشاورزی، خدمت به مردم و تولید از بهترین عبادات هستند، هر کاری برای رضای خدا و مفید برای خلایق باشد عبادت است، نماز و روزه هم روح عبادت هستند، همه عبادتها مانند صفر هستند، نماز مانند عدد است، یعنی وقتی این عدد قبل از صفرها باشد، باعث میشود صفرها معنا پیدا کنند، نماز هم به شرطی مورد پذیرش است که ولایت پشتسر آن باشد، یعنی ولایت به نماز معنا میدهد.
بنابراین هر کاری میکنیم باید عبادت باشد، چرا؟ برای اینکه خدای متعال در آیه 56 سوره ذاریات فرموده «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»، یعنی (و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند)، بنابراین آدرس حیات معنوی و حیات طیبه در عبادت است.
وقتی زندگیمان با عبادت تنظیم شد، حیات طیبه پیدا میشود، خدای متعال فرموده من شما را جز برای عبادت خلق نکردم، ممکن است کسی بهانه بیاورد و بگوید اگر ما دائم عبادت کنیم، پس تکلیف رزق و روزیمان چه میشود؟ ما باید بهدنبال رزق برویم اما این باید با هدف عبادت باشد، خدا میفرماید نه تنها رزق شما دست من است، بلکه رزق و روزی عائله شما هم دست من است، آن رزاقی که رشته رزقش هیچ وقت قطع نمیشود خداست.
خدای متعال میفرماید من پیامبران را هم برای همین معنا فرستادم، خداوند در آیه 36 سوره نحل میفرماید «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»، یعنی (و در حقيقت در ميان هر امتى فرستادهاى برانگيختيم تا بگويد خدا را بپرستيد و از طاغوت فريبگر بپرهيزيد).
خدای متعال در این آیه میفرماید من برای هر امتی پیغمبر فرستادم که به مردم بگوید فقط خدا را عبادت کنید، کارتان فقط عبادت خدا باشد، از طاغوت اجتناب کنید، طاغوت به معنای روح سرکش و طغیانگر است، ممکن است این طاغوت در درون انسان باشد، ممکن است این طاغوت رضاخان باشد، ممکن است این طاغوت رئیسجمهور ظالم آمریکا یا رژیم صهیونیستی باشد.
جان، روح، شخصیت و حقیقت فطرت ما بهدنبال همین معنا میگردد، بنابراین اگر ما بهدنبال حیات طیبه هستیم، باید بهدنبال بندگی باشیم، نهجالبلاغه معرکه مباحث حیات طیبه است، خیلی جاها میشود از نهجالبلاغه برای حیات طیبه استفاده کرد.
یکی از آن جاهایی که خیلی مهم است خطبه 87 نهجالبلاغه است که بخشهایی از آن در روزهای گذشته عرض شد، امیرالمؤمنین (ع) در این خطبه میفرماید ای کسانی که طعم بندگی را چشیدهاید، محبوبترین بندگان آن بندهای است که فقط خدا را میپرستد.
حضرت در ادامه فرموده برخیها صورتشان صورت انسان و قلبشان قلب حیوان است، اینها زندهنما و مرده متحرک هستند.
در خطبه متقین نیز راجع به حیات طیبه سخن گفته شده است، یکی از علامتهای اهل حیات طیبه این است که خدا با همه عظمت در جانشان درخشیدن گرفته است، خدا را در وجودشان مشاهده میکنند، وقتی خدا را با عظمت مشاهده کردند همه کس از چشمشان میافتد، احساس کوچکی نمیکنند، در مقابل مال و مقام خودشان را نمیفروشند و ضایع نمیکنند.
امام (ره) آن زمان فرمودند آمریکا طبل تو خالی است، اکنون اگر امام (ره) بودند میفرمودند آمریکا طبل تو خالی بود، یعنی دیگر نیست، همچنین امام (ره) راجع به آمریکا فرمودند ما آمریکا را زیر پا میگذاریم، امام (ره) این را در شرایطی فرمودند که آمریکا قدرت دنیا بود.
چه کسی میتواند این طور بگوید؟ آن کسی که حیات طیبه دارد، وقتی خدا را با عظمت میبیند، دیگر آمریکا برایش ارزشی ندارد، اگر این تبدیل به ایده همه مسلمانان و یا ایده سران کشورهای اسلامی شود چه اتفاقی در عالم میافتد و چقدر دنیا تماشایی میشود.
بنابراین یکی از جاهایی که خیلی میشود حیات طیبه را شناخت خطبه متقین است، یکی دیگر از جاهایی که خیلی در مورد حیات طیبه سخن گفته کلمات قصار شماره 147 نهجالبلاغه است، البته کل نهجالبلاغه کتاب حیات طیبه است.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود مردم سه دسته هستند، یا عالم ربانی هستند، یا علاقمند به علمای ربانی هستند، یا همج رعاع هستند، علمای ربانی شامل انبیاء و ائمه (ع) هستند، امیرالمؤمنین (ع) دریای مواج و اقیانوس حیات طیبه است، حضرت فرمودند من کوهی سر به فلک کشیده هستم که از دامنههای من رودها و سیلها جاری است.
هر جمله خطبه متقین یک چشمه است، این چشمهها به هم وصل میشوند و تبدیل به رود میشوند، رودها به هم وصل میشوند و تبدیل به رودهای بزرگ میشوند، گفته میشود همیشه تمدنها کنار رودهای بزرگ شکل میگیرند.
ما دو جور تمدن داریم، یک تمدن آجر، سنگ و آهن است که گاهی از دستان چنین تمدنی خون مظلومان میچکد، یک جور تمدن هم انسانی است، تمدن انسانی هم انگیزه برای آباد کردن دنیا دارد اما بیشتر از آن به آباد کردن آخرت میپردازد.
خدای متعال در آیات 200 و 201 سوره بقره فرموده مردم دو دسته هستند، یک دسته آنهایی هستند که میگویند خدایا فقط از دنیا به ما بده، اینها در آخرت هیچ چیزی ندارند، چون فقط دنیا را میخواهند، اینها دنیا را به هر قیمتی میخواهند، برای مثال دنیا را به قیمت نابودی یمن، فلسطین، غزه، عراق و سوریه میخواهند، اینها میخواهند دنیا را برای امنیت مالی خود ناامن کنند، سر سلسله اینها نمرود، ابوسفیان، ابوجهل، فرعون و همه اراذل تاریخ هستند.
در مقابل اینها دسته دیگری هستند که میگویند خدایا ما فقط حلال دنیا را میخواهیم، ما آنچه را که تو روزی ما میکنی، طلب میکنیم و بهدنبال آن میگردیم، ما هر چیزی از دنیا را نمیخواهیم، خدایا ما را از عذاب جهنم حفظ کن، خداوند زود دعای اینها را اجابت میکند و رزقشان را میدهد.
ما باید در شهرها جلسات متعددی برای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه برای سنین و اقشار مختلف داشته باشیم و قرآن و نهجالبلاغه را از مهجوریت بیرون بیاوریم، قرآن و نهجالبلاغه سرشار از پیامهای انسانسازی هستند که مربوط به حیات طیبه است، ما باید این پیامها را ببینیم و خودمان را با آنها هماهنگ کنیم.
بنابراین گفتیم که امیرالمؤمنین (ع) فرمودهاند مردم یا عالم ربانی هستند یا علاقمند به علوم ربانی هستند، شاید این سؤال در ذهن ما پیش بیاید که مگر میشود کسی آدم باشد اما علاقمند به علوم ربانی نباشد؟ بله میشود، خدای متعال در سوره منافقون میفرماید وقتی به منافقین گفته میشود اینقدر زمینگیر نباشید، سرتان را بلند کنید، بیایید پیغمبر برای شما استغفار کند تا برگردید و آدم شوید، اینها سرشان را بر میگردانند.
پیغمبر میخواهد استغفار کند و علوم ربانی را در جان اینها بریزد، میخواهد کاری کند اینها حیات طیبه پیدا کنند اما اینان سرشان را برمیگردانند و اظهار بیاشتهایی و بیمیلی میکنند.
خداوند به پیامبر (ص) میفرماید فرقی نمیکند تو برای اینها استغفار کنی یا استغفار نکنی، این به حال اینان یکسان است، اگر هفتاد بار هم برای آنها استغفار کنی اینها لیاقت ندارند که خدا آنان را بپذیرد، چرا؟ چون اینها در یک مرحله فاسق شدند، یعنی از پوشش ایمان کنار رفتند، وقتی از پوشش ایمان کنار رفتند، دلشان جولانگاه شیطان شد، مرحله بعدی این است که آدم فاسد میشود، در مرحله بعدی هم مفسد میشود، یعنی دیگران را هم به فساد میکشاند، منافقین اینگونه هستند، هرگز خدا آنها را نمیبخشد.
بنابراین هستند کسانی که لایق علوم ربانی نیستند و لایق حیات طیبه هم نیستند، به فرموده امیرالمؤمنین (ع) دسته سوم همج رعاع هستند که به دنبال هر صدایی میدوند، هر چیزی میشنوند باور میکنند و به دنبال آن حرکت میکنند، عقلشان فعال نیست، تشخیص حق و باطل ندارند، چرا این تشخیص را ندارند؟ برای اینکه حیات طیبه ندارند.
خدای متعال فرموده اگر اهل تقوا شدید حیات طیبه پیدا میکنید، یکی از نشانههای حیات طیبه فرقان است، فرقان به معنای تشخیص حق از باطل است، یعنی بین حق و باطل آدم بتواند بفهمد کدام درست است و کدام نادرست است، امروز همجرعاعهای فراوانی در دنیا پیدا میشوند که میگویند اسرائیل حق دارد مردم غزه را قتل عام کرده و کودککشی کند.
اگر کسی تقوا داشته باشد حیات طیبه دارد، اگر کسی حیات طیبه داشته باشد فرق بین حق و باطل را میفهمد اما اگر فرقان نبود این فهم از آدم دور میشود و واضحترین مسائل هم قابل فهم نیست.
هر نسیمی همج رعاع را به این سو و آن سو میکشاند، چون بیریشه هستند، اینها نمیتوانند از نور علم استفاده کنند، برای اینکه ما در باب نور دو زمینه لازم داریم، یکی وجود نور است، یکی هم وجود چشم است، اگر ما چشممان را محکم ببندیم و خورشید در آسمان باشد، ما یک قدم هم نمیتوانیم برداریم، چون زمین میخوریم.
خدای متعال راجع به منافقین میفرماید «صم بکم عمی فهم لایرجعون»، خدا میفرماید اینها کر و لال و کورند، آدم از طریق چشم و گوش حقایق را به وجودش میفرستد، و خروجی اینها از طریق زبان بیرون میآید، «بکم» یعنی کسی که هیچ چیزی نمیفهمد و هیچ چیزی از طریق چشم بصیرتی و گوش سمعی، به وجودش نفوذ نمیکند.
خداوند مشابه همین آیه را راجع به کافران میفرماید که «صم بکم عمی فهم لایعقلون»، مسلمانان در مورد منافقین فکر میکنند شاید اینها پس از کجرویها، یک روز برگردند، قرآن میگویند اینها اغلب برنمیگردند، البته برگشتن اینها محال نیست اما برگشت اینها به همین راحتیها نیست، چون خورشید میدرخشد اما اینها کورند.
در کتاب شریف اصول کافی حدیث معروفی از امام کاظم (ع) در مواجهه با فردی به نام حشام آمده است، در قسمتی از این حدیث آمده که امام (ع) فرمودند یا حشام آدمها دو نوع حجت نزد خدا دارند، یک حجت ظاهری و یک حجت باطنی است، حجت ظاهری شامل انبیاء، رسل و ائمه (ع) است، حجت باطنی فطرت و عقل انسانهاست، رابطه اینها مثل خورشید و چشم است، فطرت و عقل باید فعال باشد تا آدم بتواند انبیاء، رسل و ائمه (ع) را درک کند و با آنها ارتباط بگیرد.
فطرت انسان به عنوان گیرنده است، فرستنده هم انبیاء و کتابهای آسمانی هستند که از سوی خدا آمدهاند، خدای متعال در آیه 193 سوره آلعمران میفرماید «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ»، یعنی (پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مىخواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد).
این آیه یعنی خدایا من ندای دعوتگر تو را شنیدم که دعوت به ایمان میکرد، هنر فطرت این است که شنونده و گیرنده خوبی برای این ندا باشد، به برکت نماز، روزه، قرائت قرآن، ایمان و صداقت جان ما این لیاقت را پیدا میکند که صدای منادیان را بشنویم.
مقام شنیدن این ندا، مقام بالایی است، چرا که در نقطه مقابل آن نفاق قرار دارد و منافقین «صم بکم عمی فهم لایرجعون» هستند و کفار هم «صم بکم عمی فهم لایعقلون» هستند، این انسان متعالی و دارای حیات طیبه است که این ندا را میشنود.