امروز :
Skip to main content

هَمَجٌ رَعَاع چه ویژگی‌هایی دارند؟

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان ویژگی‌های هَمَجٌ رَعَاع پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه هفتم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (29 اسفند 1402 - روز هشتم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار می‌شود، اظهار کرد: در جلسات پیشین در باب حیات طیبه یا زندگی معنوی و زندگی انسانی صحبت شد، در این خصوص آیه 97 سوره نحل، آیه 24 سوره انفال و آیاتی دیگر از قرآن کریم برای حیات معنوی مطرح شد.

همان طور که قرآن حیات معنوی را بیان می‌کند، مرگ معنوی را هم مطرح می‌کند، آنجا که در آیه 22 سوره فاطر به رسول خود فرمود «و ما انت بمسع من فی القبور»، خدای متعال در این آیه می‌فرماید ای فرستاده ما، تو نمی‌توانی به کسانی که در قبرها خوابیده‌اند حرف بشنوانی.

همچنین خدای متعال در آیه 80 سوره نمل فرمود «انک لا تسمع الموتی»، یعنی ای فرستاده ما، تو نمی‌توانی به مردگان حرف بشنوانی.

رسول خدا (ص) که نمی‌رفت قبرستان برای مرده‌ها صحبت کند، بلکه برای مردم صحبت می‌کرد، برخی از همین مردم مرده بودند و برخی هم زنده بودند، امیرالمؤمنین (ع) خطبه متقین را به درخواست حمام بیان می‌کند، حضرت در ابتدا درخواست حمام را برای بیان ویژگی‌های متقین قبول نمی‌کرد، زیرا می‌دانست حمام طاقت شنیدن سخنان امیرالمؤمنین (ع) را ندارد و شعله‌های عشق خدا در دل او زبانه می‌کشد، کلام حضرت مانند بنزینی بود که روی این شعله‌ها می‌ریخت.

حضرت در ابتدا درخواست حمام را استنکاف کرد و مختصری صحبت کرد اما حمام اصرار کرد، حضرت شروع به صحبت مفصل کرد و این گنج عرفانی و معنوی را به برکت کلامش و به برکت سؤال حمام برای ما به جا گذاشت، حمام با صحبت‌های امیرالمؤمنین (ع) نعره‌ای کشید و از دنیا رفت، او زنده بود که تا این اندازه تحت تأثیر قرار گرفت.

هر چه انسان بیشتر از کلام خدا، کلام اولیای الهی و کلام ائمه (ع) اثر بگیرد، همین اثرپذیری نشانه زنده بودن است، حمام نشان داد زنده است اما در همان مجلس یک شخص دیگر به امیرالمؤمنین (ع) فرمود شما که دیگران را نصیحت می‌کنی و روی این‌ها اثر می‌گذاری، پس چرا خودت مثل حمام بر زمین نیفتادی و سر پا هستی؟ 

این شخص در حقیقت مرده بود و درک نمی کرد، امیرالمؤمنین (ع) به او فرمود شیطان این کلام را بر زبان تو جاری کرده است.

امیرالمؤمنین (ع) دست کمیل‌بن‌زیاد را گرفت و به بیرون شهر برد، حضرت به کمیل فرمود این دل‌ها ظرف‌های وجودی ما هستند، هر چه این ظرف و ظرفیت وجودی ما بیشتر باشد، آدم ارزش بیشتری پیدا می‌کند؛ ظرفیت داشته باشد یعنی شرح صدر داشته باشد. 

درباره شرح صدر روایات فراوانی داریم، هر کس مسئولیت بیشتری دارد به شرح صدر بیشتری محتاج است، برای مثال خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟

خداوند وقتی به موسی (ع) فرمان داد که به سوی فرعون برود زیرا او طغیان کرده است، موسی (ع) بلافاصله از خدا درخواست شرح صدر کرد.

اگر کسی مسئولیت اداره یک خانواده را دارد باید به اندازه همین مسئولیتش شرح صدر داشته باشد، اگر نداشته باشد دائم با خانواده خودش دعوا می‌کند، این شرح صدر است که همه مشکلات را حل می‌کند و آدم‌ها را نورانی کرده و در جایگاه شخصیت کریمانه و وقار حفظشان می‌کند.

در صفحه 202 جلد یک کتاب شریف اصول کافی حدیث مفصلی از امام رضا (ع) آمده است، قسمتی از این حدیث را با یکدیگر مرور می‌کنیم، حضرت در بخشی از این حدیث می‌فرماید اگر خدا مسئولیت بندگان دیگر را بر عهده بنده‌ای گذاشت، به او سه چیز می‌دهد، نخست اینکه به او شرح صدر می‌دهد، برای اینکه لازمه کار او شرح صدر است.

عائله ما هم بندگان خدا هستند، خدا مسئولیتشان را بر عهده ما گذاشته که هوایشان را داشته باشیم، آرامش روانی و امنیت‌شان را تأمین می‌کنیم، رهبر حکیم انقلاب مسئولیت جهان اسلام، مستضعفان و مقاومت اسلامی را بر عهده دارند.  

وقتی می‌خواستند در مجلس خبرگان به رهبر حکیم انقلاب برای رهبری امت رأی بدهند، ایشان به طور جدی مخالفت کردند، شاید به این خاطر بود که می‌خواستند ببینند خدا هم این را می‌خواهد یا فقط اعضای مجلس خبرگان این را می‌خواهند؟ بنابراین با جدیت مخالفت کردند که اگر خدا ایشان را برای این کار نمی‌خواهد، این کار انجام نشود اما دیدیم که خدا خواست.

امام رضا (ع) در ادامه می‌فرماید دوم اینکه قلبش را از چشمه‌های حکمت لبریز می‌کند و از وجودش علم، دانش، فهم و معرفت می‌بارد؛ حتماً دیده‌اید که هر قشری به دیدار رهبر حکیم انقلاب می‌روند همه ایشان را استاد می‌بینند، این عنایت خداست.

تفسیر شریف المیزان فقط محصول علم علامه طباطبایی نیست، بلکه عنایت خداست، کتاب الغدیر علامه امینی فقط محصول مدرسه و دانش نبود، عنایت خدا بود، آنچه از زبان شهید مطهری شنیدیم و خواندیم، معنای حقیقی حکمت است که خدا به ایشان عنایت کرده است، بحارالانوار علامه مجلسی نیز این گونه است، چرا خدا این حکمت‌ها را به این بزرگان داده است؟ برای اینکه این بزرگان بندگی کرده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند و حیات معنوی پیدا کرده‌اند، شهید مطهری حیات معنوی پیدا کرده بود که اینهمه برکت از زبان و قلمش جاری می‌شد.

در روایات آمده اگر کسی چهل شبانه‌روز خودش را برای خدا خالص کند، حکمت و معرفت از قلبش به جوشش در می‌آید و بر زبانش جاری می‌شود؛ حال اگر کسی به جای چهل شبانه روز، تمام عمرش را پای کار خدا مخلصانه بگذارد و زحمت بکشد، خدا به او عنایت می‌کند.

امام رضا (ع) در ادامه فرمود سوم اینکه خدا به او علوم الهامی می‌دهد؛ ما یک علوم مدرسه‌ای داریم که شامل کتاب‌هایی که خوانده‌ایم و کلاس‌هایی که گذرانده‌ایم است، این‌ها علوم تحصیلی است یعنی علومی است که کسب کرده و در وجودمان ذخیره کرده‌ایم، علوم الهامی علومی است که از درون به جوشش در می‌آید.

برای مثال اگر یک چاه را برای آبیاری باغ و مزرعه حفر کردیم اما به آب نرسید، اگر صد تانکر آب در این چاه بریزیم چند تانکر می‌توانیم برداشت کنیم؟ ممکن است مختصر آبی قابل برداشت باشد یا اصلاً آبی قابل برداشت نباشد، علوم تحصیلی مثل همین چاهی است که در آن با تانکر آب می‌ریزیم، اگر مطالعه کنیم و مطالب را حفظ کنیم، این چیزی نیست که مصداق فرمایش امام رضا (ع) باشد.

اما اگر همین چاهی که حفر کرده‌ایم به آب برسد، شما اگر صد تانکر آب از این چاه برداشت کنید، جای آن پر می‌شود، علوم الهامی این گونه است، باید دعا کنیم خدا این علوم الهامی را روزی دل‌های ما کند، روزی دانشمندان جوانی که از فکرشان برکات الهی ظهور می‌کند و امنیت‌مان را مدیون آن‌ها هستیم، روزی کسانی که در زمینه‌های اقتصادی، کشاورزی و زمینه‌های مختلف فکرشان برکت دارد، دعا کنیم این علوم الهامی روز به روز بیشتر قسمت جامعه ما شود.

امام رضا (ع) در ادامه فرمود اگر کسی به اینجا رسید موفق خواهد شد، این آدم در مقابل هیچ سؤالی درمانده و خسته نمی‌شود، گویا خدا به او لطف می‌کند و پاسخ همه سؤالات را می‌داند، این آدم کارش بر سر هیچ دو راهی به سرگردانی و حیرت نمی‌رسد.

آن کسی که خدا به او علوم الهامی عنایت کند بر سر هیچ دو راهی نمی‌ماند و کارش به اشتباه و انحراف نمی‌کشد، حضرت در ادامه فرمودند این فضل خداست، هر کس را خدا بخواهد این فضل را به او عنایت می‌کند، یعنی ما را تشویق می‌کند کاری کنیم که خدا ما را بخواهد، کاری کنیم پیش خدا خواستنی باشیم، دور انداختنی نباشیم.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه به کمیل بن زیاد فرمودند مردم سه دسته هستند، دسته اول عالمان ربانی هستند، دسته دوم خواهان علوم ربانی هستند.

هر چیزی در ذهن ما باشد و هر مدرکی که بگیریم علم نیست، علوم الهامی علمی خاص و ویژه است، دسته اول یعنی عالمان ربانی شامل انبیاء و ائمه (ع) هستند، پیامبر (ص) فرمود علی (ع) ربانی امت اسلام است.

دسته دوم خیلی به ما مربوط می‌شود، باید ببینیم رابطه‌مان با علم ربانی چه رابطه‌ای است؟ به دلمان مراجعه کنیم ببینیم آیا عطش و علاقه‌ای به علوم ربانی در جان ما هست یا خیر؟ قرآن تجلی علوم ربانی است، نهج‌البلاغه سفره علوم ربانی امیرالمؤمنین (ع) است، چقدر دلمان به قرآن، نهج‌البلاغه، روایات، دعاها و مناجات‌ها وابستگی دارد؟ کسانی که این‌ها را دنبال می‌کنند و به آن علاقه نشان می‌دهند تا تشنگی قلب خود را پاسخگو باشند، این‌ها متعلم راه درست هستند، یعنی اگر عالم ربانی نیستند اما علاقمندان و عاشقان علوم ربانی هستند.

هر کس باید تلاش کند خودش، زندگی‌اش و فضای خانواده‌اش سرشار از قرآن، نهج‌البلاغه، روایات و دعاها باشد، منبرها، مساجد، خطبه‌های نماز جمعه، سخنرانی‌ها و مجالس ختم باید این گونه باشند، در برخی مجالس ختم فقط شاهدیم که یک موسیقی حزن‌انگیز نواخته می‌شود، آیا متعلم راه درست این گونه است؟ خیر این طور نیست.

امیرالمؤمنین (ع) در رابطه با دسته سوم فرمودند اگر کسی نه عالم ربانی بود و نه متعلم راه درست بود، او همج رعاع می‌شود، در معنای کلمه همج رعاع می‌توانیم بگوییم به معنای آدم‌های نادان، پست و پایین است، آدم‌هایی که حیات طیبه برایشان معنا ندارد و فقط به فکر بخور و بخواب هستند.

خدای متعال راجع به کافران می‌فرماید این‌ها فقط به دنبال لذت‌جویی دنیوی و خوردن و خوابیدن هستند، همان طور که چهارپایان می‌خورند و می‌چرند، مسکن و منزل این‌ها جهنم خواهد بود، همج رعاع نیز این گونه هستند.

حال ببینیم رفتار همج رعاع چگونه است؟ امیرالمؤمنین (ع) چهار ویژگی را برای آن‌ها بیان می‌کند و می‌فرماید این‌ها هر صدایی بشنوند به دنبال آن می‌روند، همج رعاع حتی به دنبال صدای یک کلاغ می‌روند، با هر صدایی ممکن است فتنه‌ای را به راه بیندازند، آشوبی به پا کنند، شعله آتش در یک شهری برافروزند و با هر صدای کوچکی از هر جایی فوراً تحریک می‌شوند.

این‌ها به جای اینکه از خدا، رسول خدا، قرآن و دین تبعیت کنند، از هر صدایی از هر جا تبعیت می‌کنند، مثلاً یک صدا از آمریکا، فرانسه و انگلیس می‌شنوند فوراً قضاوت می‌کنند و به دنبال حرف‌های دشمن به راه می‌افتند.

حضرت در مورد دومین ویژگی همج رعاع فرمود میل این‌ها با هر نسیمی عوض می‌شود، برای مثال یک درخت چنار یا یک درخت گردو را ببینید، طوفان نمی‌تواند این درخت را از پا در آورد اما برگ خشک درخت چنار یا برگ خشک درخت گردو با هر نسیمی ممکن است بریزد، همان برگی که به سمت شرق می‌دود، وقتی مسیر باد عوض شود، به سمت غرب می‌دود.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید آدم‌های بی‌ریشه و بی‌مبنا نیز این گونه هستند که یک روز به دنبال این و یک روز به دنبال آن هستند، فوری میل و خواسته آن‌ها عوض می‌شود، چرا؟ چون ریشه ندارند، مثل برگ خشک بی‌ریشه، بی‌محتوا و سبک مغز هستند.

امیرالمؤمنین (ع) در رابطه با سومین ویژگی همج رعاع می‌فرماید این‌ها از نور علم استفاده نکرده‌اند و نور نگرفته‌اند، ممکن است علم گرفته باشند اما نور نگرفته‌اند، یعنی در این علم نوری دیده نمی‌شود که راه را نشان بدهد، در این علم جهل وجود دارد، چه عالم‌هایی داشته‌ایم که جهلشان آن‌ها را کشته است.

چرا این طور می‌شود؟ برای اینکه این علم، علم الهامی نیست و علم قرضی است، همان است که حضرت در خطبه 87 نهج‌البلاغه فرمود این‌ها علم نگرفته‌اند و از جهل دیگران کپی‌برداری کرده‌اند و از علم فقط غرور و تکبر گیرشان آمده است، اگر علم واقعاً علم باشد مثل میوه درخت است، شاخه درخت هر چه بیشتر میوه داشته باشد سرش خم‌تر می‌شود، این‌ها هیچ میوه‌ای ندارند، فلذا سر به آسمان دارند و تکبر می‌ورزند.

امیرالمؤمنین (ع) در رابطه با چهارمین ویژگی همج رعاع می‌فرماید این‌ها نه تنها خودشان عالم نیستند و از علوم استفاده نمی‌کنند، بلکه با آن‌هایی که عالم و مورد وثوق هستند هم سر و کار ندارد، پای منبرها نمی‌روند، با عالمان ارتباط ندارند، با قرآن انس نمی‌گیرند.

اراذل، اوباش، آدم‌های پست و بی‌مایه همج رعاع هستند، بنابراین ما یا باید عالم ربانی باشیم یا متعلم راه درست باشیم، آن چیزی که به ما مربوط می‌شود متعلم بودن در مسیر درستی، نجات و موفقیت است که ان‌شاءالله خدا روزی دل‌های ما بگرداند.