با ایمان کارهای انسان ارزش پیدا میکند
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: اگر کسی دائم کارهای خوب انجام دهد اما ایمان نداشته باشد کارهای او ارزشی ندارد، با ایمان کارهای انسان ارزش پیدا میکند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه سوم تفسیر قرآن کریم (24 اسفند 1402 - روز سوم رمضان) ویژه ماه مبارک رمضان که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار میشود، اظهار کرد: در جلسات گذشته راجع به این مسئله صحبت شد که انسان میتواند زنده یا مرده باشد، ما وقتی از مادر متولد میشویم حیوان بالفعل و انسان بالقوه هستیم، یعنی میتوانیم طوری زندگی کنیم که انسان شویم.
انسان در بیان اهل منطق و فلسفه اینطور تعریف میشود که میگویند انسان حیوانی است که اهل فکر، شعور و منطق است، وقتی به قرآن مراجعه میکنیم میبینیم که قرآن میگوید همه انسانها حیوان ناطق نمیشوند، انسانهایی داریم که حیوان درنده میشوند، انسانی که از او شرّ میبارد، انسانی که دیگران از دست و زبان او در امان نیستند، آیا چنین انسانی حیوان ناطق است؟ قطعاً خیر.
انسانی که تمام همّ و غمش خوردن، خوابیدن و خوشگذرانی باشد، چشمانداز زندگیاش نیز این باشد که بیشتر از زندگی دنیوی لذت ببرد، آیا چنین کسی حیوان ناطق است؟ خیر، چنین انسانی که در غفلت به سر میبرد، از نظر قرآن حیوان درنده است، چنین انسانی از منظر قرآن از چهارپایان هم پستتر است.
انسانی که پیوسته در فضای حیله، مکر، دو رویی، نفاق و نقشه کشیدن برای دیگران زندگی میکند، آیا این حیوان ناطق است؟ این آدم از منظر قرآن شیطان است.
فردی به نام نعیم بن مسعود اشجعی، سرکرده منافقین زمان رسول خدا (ص) بود، خدای متعال در آیه 175 سوره آلعمران مستقیماً این فرد را شیطان معرفی میکند، خداوند نمیگوید او شیطنت میکند، بلکه میفرماید او خودِ شیطان است.
یک موقع ممکن است آدم شیطنت کند و یک نیرنگی از خود نشان دهد اما یک موقع آدم تمام زندگیاش شیطنتآمیز است، چنین فردی خودِ شیطان است.
خدای متعال در آیه 14 سوره بقره راجع به منافقین میفرماید (و چون به اهل ایمان برسند گویند ما ایمان آوردیم، و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند ما با شماییم، جز این نیست که مؤمنان را مسخره میکنیم)، خداوند در این آیه میفرماید اینها وقتی با مؤمنین همراه میشوند وانمود میکنند که ما مؤمن هستیم اما وقتی میروند با همجنسهای خودشان مواجه میشوند میگویند ما با شما هستیم، ما اگر در میان مسلمانان بودیم به این دلیل بود که میخواستیم آنان را مسخره کنیم؛ یعنی اینها برای شیطنت در میان مؤمنان بودهاند.
امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 87 نهجالبلاغه درباره منافقین فرموده اینها صورتشان مثل صورت انسان و قلبشان مانند قلب حیوان است، اینها مرده زندهنما یا مرده متحرک هستند.
منکر شامل دروغ، نفاق، ظلم، حرامخوری، بیجهت دل دیگران را شکستن، غفلت، از خدا دور بودن، باطل را حمایت کردن و حق را تضعیف کردن است، امیرالمؤمنین (ع) در کلمات قصار نهجالبلاغه میفرماید اگر میخواهید بفهمید زنده هستید یا نیستید، یکی از راههایش این است که وقتی منکر را میبینید، قلبتان از منکر متنفر و منزجر شود؛ برای مثال کسی که بیحیایی، بیحجابی، ظلم و حقکشی را دید و ناراحت شد، معلوم میشود این فرد تا حدودی زنده است.
حضرت ادامه داد باید بعد از اینکه قلبش منزجر شد، با زبانش هم در مقابل منکر بایستد و علیه منکر فریاد بلند کند؛ امام حسین (ع) فرمود من تصمیم به امر به معروف و نهی از منکر گرفتم، نمیتوانم در مقابل ظلم ساکت بنشینم، موجودیت رژیم یزیدی به معنای منکر است.
موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی بزرگترین منکر عصر و زمانه ماست، وقتی کسی منکر را میبیند باید کاری کند و به زبان و قلم اعتراض کند.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود وقتی کسی منکر را دید، قلبش منزجر و متنفر از این منکر شد، زبانش به منکر معترض گشت، باید عملاً هم علیه منکر کاری انجام دهد؛ برای مثال موشکهایی که از یمن سرزمینهای اشغالی را مورد هدف قرار میدهند مبارزه با منکر است، مقاومت اسلامی یک اقدام جدی و عملی علیه منکر است.
بنابراین باید علیه منکر بود، باید منکر را خاموش کرد، باید شعله منکر را از میان برداشت و علیه آن اقدامات عملی کرد، امیرالمؤمنین (ع) سه مرحله از مبارزه با منکر را بیان فرمودند، حضرت در ادامه فرمودند اگر کسی یک مرحله از این سه مرحله را انجام دهد، دو فرصت دیگر را از دست داده است، اگر کسی دو مرحله از آن را انجام دهد، یک مرحله دیگر را از دست داده است، اگر کسی هر سه مرحله را انجام دهد، او همه فضائل را کسب کرده است.
در مقابل این، اگر کسی منکر را دید، قلبش منزجر نشد، زبانش اعتراض نکرد، عملاً هم اقدامی از او صورت نگرفت، این مرده زندهنماست، آدم زنده اینطور نیست، این حدیث امیرالمؤمنین (ع) آزمایشگاه سنجش آدم زنده و انسان مرده است.
منافقین مرده محسوب میشوند، خدای متعال در آیه 67 سوره توبه میفرماید منافقین هوادار، دوستدار و دلسوز هم نیستند، مطابق آیه 4 سوره توبه اینها مانند چوب خشکی هستند که نیاز دارند به جایی تکیه کنند، آنها روی یکدیگر اثرگذاری ندارند، آنها امر به منکر و نهی از معروف میکنند و خیلی مانده که آدم بشوند، آدم یعنی کسی که قلبش از منکر منزجر است، زبانش در مقابل منکر فعال، گویا و معترض است، منافقین نه تنها این ویژگیها را ندارند، بلکه امر به منکر و نهی از معروف میکنند، این بدترین حالت مرده بودن است.
خدای متعال در آیه 71 سوره توبه راجع به مؤمنین میفرماید اینها هوای هم را دارند، به فکر همدیگر هستند، مشکلات همدیگر را برطرف میکنند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند؛ امروز وقتی در غزه یک کودک گرسنگی میکشد، اشک ما جاری شود، قلبمان میگیرد و میگوییم خدایا چرا دست ما کوتاه است از اینکه بتوانیم برای این مردم مظلوم و بیپناه کاری کنیم؟
خدای متعال به پیامبر (ص) میفرماید تو خیلی تلاش میکنی، جانت را برای اینکه مردم ایمان بیاورند به مخاطره انداختهای، در جای دیگری هم میفرماید پیغمبر تو نمیتوانی مردگان را حرف بشنوانی، یعنی حرف تو به گوش مردهها نمیرسد.
منظور خدا مرده جسمانی نیست، مرده معنوی است، این کسی که خداوند به پیامبر (ص) میفرماید تو نمیتوانی به او حرف بشنوانی، ممکن است در ظاهر شنواییاش مشکلی نداشته باشد، اما منظور خدا گوش ظاهری نیست.
خدا به گوش حیوانی «اُذُن» میگوید، به چشم حیوانی «عین» میگوید، به دل حیوانی هم «قلب» میگوید، خدا به گوش انسانی «سمع» میگوید، به چشم انسانی «بصر» میگوید، به قلب انسانی «فؤاد» میگوید، خدای متعال در آیه 78 سوره نحل میفرماید «وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، یعنی (و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمىدانستيد بيرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد كه سپاسگزارى كنيد).
خدای متعال در این آیه میفرماید خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ نمیدانستید، خدا این حیوان بالفعل را مجهز به سمع، بصر و فؤاد کرد، باشد که شکر این نعمتها را به جا بیاورد، اگر شکر این نعمات به جای آورده نشد، انسان حیوان میماند و از حیوانیت به سمت انسان شدن حرکت نمیکند.
اگر انسان شکر نعمتهای سمع، بصر و فؤاد را به جای آورد، انسان میشود، از مردگی بیرون میآید و زنده میشود، خدای متعال در آیه 179 سوره اعراف میفرماید «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ».
یعنی (به طور مسلم گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم، آنها دلها عقلهائي دارند كه با آن انديشه نميكنند و نميفهمند و چشماني دارند كه با آن نميبينند و گوشهائي دارند كه با آن نميشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر اينان همانا غافلانند زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند).
خدای متعال در این آیه میفرماید گویا ما اینهمه جن و انس را برای جهنم آفریدهایم، برخی از ما آدمها گویا برای جهنم دوندگی میکنیم، صبح تا شب میدویم، خروجی کارهایمان ظلم، آسیب رساندن به مردم و لطمه زدن به دین است.
این افراد چرا جهنمی میشوند؟ اینها فؤاد ندارند، قلب دارند، قلبشان فهم ندارد، اینها چشم حیوانی دارند، اینها بصیرت و بصر ندارند، اینها گوش حیوانی دارند، با این گوش حیوانی نمیتوانند بشنوند، این عین، اذن و قلب همان است که همه حیوانات هم آن را دارند، اینها حتی از حیوانات هم گمراهتر و پستتر هستند.
خدای متعال در آیه 78 سوره مؤمنون فرمود «وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ»، یعنی (و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد چه اندك سپاسگزاريد).
خدای متعال در این آیه میفرماید خدا به انسانها سمع، بصر و فؤاد داد اما اندکی از مردم شکر اینها را به جا میآورند و درصد کمی از آنان به این موهبتهای الهی توجه میکنند.
اگر آدم از سمع، بصر و فؤاد خودش استفاده نکرد، «صُم بُکم عُمی فَهُم لایَرجعون» میشود، این راجع به منافقین است، یا اینکه «صُم بُکم عُمی فَهُم لایَعقِلون» میشود، این راجع به کافران است، اینها اگر از عقلشان استفاده کرده بودند صاحب سمع، بصر و فؤاد میشدند، اگر از عقلشان استفاده نکنند صاحب عین، اذن و قلب هستند.
خداوند در آیه 22 سوره فاطر میفرماید «وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»، یعنی (و زندگان و مردگان يكسان نيستند خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مىگرداند و تو كسانى را كه در گورهايند نمىتوانى شنوا سازى).
خدای متعال در این آیه به پیامبر (ص) میفرماید تو آن کسی نیستی که بتوانی به کسانی که در قبرها خفتهاند حرفی بشنوانی؛ کار پیغمبر صحبت با مردهها نبود، پیامبر (ص) با مردم زنده صحبت میکرد، حرف پیامبر (ص) باید به سمع مردم میرسید، اما برخی سمع نداشتند، نگاه به پیامبر (ص) بصر لازم داشت اما برخی بصر نداشتند، بنابراین نمیتوانستند مخاطب کلام پیامبر (ص) باشند و نمیتوانستند متأثر از آموزههای دینی به حساب بیایند.
خدای متعال در آیه 97 سوره نحل میفرماید «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»، یعنی (هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى حيات حقيقى بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد).
کارهای شایسته و صالح شناخته شده هستند، نماز از بهترین اعمال صالحه است، نماز مثل عدد است، کارهای دیگر ما مثل صفر هستند، اگر ما هر چه کار خوب داشته باشیم، بدون نماز همه کارهای ما مانند صفر است، اگر یک عدد به نام نماز بیاید در کنار کارهای ما قرار بگیرد، هر صفر به صورت تصاعدی این عدد را بالا میبرد.
در روایات آمده وقتی قیامت میشود خدا یا به عمل انسان نگاه میکند یا به عملش نگاه نمیکند، اول به نمازمان نگاه میکند، اگر نمازمان ارزش نگاه کردن داشت، خدا به اعمال دیگر ما هم نگاه میکند اما اگر نمازمان ارزش نگاه کردن نداشت، خدا به هیچ عملی نگاه نمیکند، یک گروه از روایات این را بیان میکنند.
گروه دیگر از روایات میگویند اگر نماز فرد در قیامت قبول شد، کارهای دیگر او هم قبول میشود و معنا پیدا میکند، بنابراین نماز عمل صالح است.
نماز ستون دین است، حال ببینیم این عمل صالح یعنی نماز چطور میتواند ستون باشد؟ نماز بدون «ولایت» نماز نمیشود، اگر کسی نماز بخواند اما قدر امیرالمؤمنین (ع) و اولاد آن حضرت را نداند، قدر رسول خدا (ص) و ائمه (ع) را نشناسد، قدر نایب امام زمان (عج) را نداند، چنین نمازی نمیتواند قوام داشته باشد.
بنابراین نماز و ولایت به عنوان دو عمل صالح هستند، خدای متعال در آیه 97 سوره نحل میفرماید هر کس کارهای شایسته انجام دهد، زن یا مرد باشد، فرقی ندارد، به شرط اینکه مؤمن باشد ما به او حیات طیبه میدهیم، اگر کسی دائم کارهای خوب انجام دهد اما ایمان نداشته باشد کارهای او ارزشی ندارد، با ایمان کارهای انسان ارزش پیدا میکند، ایمان مثل عددی است که پشت ولایت، نماز، روزه و کارهای خوب ما قرار میگیرد، کارهای دیگر ما صفر و ایمان مانند عدد است، همه چیز با ایمان معنا پیدا میکند.
فردی که با حیات طیبه زنده شود، زنده واقعی است، او کلام پیامبر (ص) را با همه وجود میشنود، کسی که با حیات طیبه زنده شود، اجر و پاداشی بسیار بهتر از عملش به او داده میشود، هر کس برای خدا کار خوب انجام دهد، خدا پاداش مضاعف به کار او عنایت خواهد کرد.
روزهداران هنگام افطار یک احساس غیرقابل بیان دارند و نشاط عجیبی به آنها دست میدهد، خدا به آنها روحیه ویژهای عنایت میکند، این نسیم همان حیات طیبه است، این حیات طیبه در اواخر ماه مبارک رمضان به اوج خود میرسد.