امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن به شرح شهادت و حکمت به عنوان عوامل پیدایش حیات طیبه پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه بیست‌ودوم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (18 فروردین 1403 - روز بیست‌وششم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار می‌شود، اظهار کرد: عوامل پیدایش حیات طیبه، حیات معنوی و حیات انسانی بحث روزهای گذشته بود و در این جلسات مطرح شد که چه چیزهایی باعث می‌شود حیات طیبه در انسان رشد کند و انسان از حیات حیوانی به حیات معنوی و انسانی برسد؟

در جلسات گذشته پنج عامل برای این منظور بیان شد، عامل ششم شهادت در راه خداست، اگر کسی توفیق شهادت در راه خدا پیدا کند، به حیات طیبه زنده خواهد ‌شد، از برخی اشارات قرآنی می‌توان استفاده کرد و به این مسئله دست یافت که آن‌هایی که در مسیر شهادت قدم برمی‌دارند هم حیات طیبه روزی‌شان می‌شود، به شرط آنکه به معنای حقیقی و خالص برای خدا جهاد کنند.

خدای متعال در آیه 154 سوره بقره می‌فرماید «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ»، یعنی (و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‌‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏‌اند ولى شما نمی‌دانید).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید، این‌ها زنده‌اند اما شما نمی‌دانید، این‌ها حیات جسمانی ندارند اما حیات طیبه و حیات روحانی دارند.

خدای متعال در آیه 169 سوره آل‌عمران می‌فرماید نه تنها نگویید شهدا مرده‌اند، بلکه حتی به خیال و تصور شما هم نرسد که این‌ها مرده هستند، اینان زنده‌اند و نزد آفریدگارشان رزق و روزی دارند، خدای متعال در این آیه می‌فرماید «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون»، یعنی (هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏‌اند مرده مپندار بلكه زنده‏‌اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‌‏شوند).

خدای متعال در آیه 170 سوره آل‌عمران می‌فرماید «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»، یعنی (به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏ شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏‌اند شادى مى‌كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‌شوند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید شهدا خوشحالند از اینکه خدا آن‌ها را از فضلش برخوردار کرده است، اینان به آن‌هایی که هنوز به شهدا ملحق نشده‌اند بشارت می‌دهند که هیچ خوف و حزنی وجود ندارد، هر چه هست خوشی، رستگاری، رضای خدا، آسایش و آرامش است.

خدای متعال در آیه 171 سوره آل‌عمران می‌فرماید «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ»، یعنی (بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏‌گرداند شادى مى‌كنند). 

خدای متعال در این آیه می‌فرماید شهدا نعمت‌ها و فضل الهی را بشارت می‌دهند و این را می‌گویند که خدا اجر هیچ کسی را ضایع نمی‌کند.

یکی از دلواپسی‌هایی که من و شما در زندگی‌مان داریم این است که می‌گوییم ما خوبی کردیم اما بدی دیدیم، باید از کسی که این گونه فکر می‌کند بپرسیم که برای چه کسی خوبی کرده‌ای؟ اگر برای مردم یا برای ریا خوبی کرده‌ای که پاسخش را دیدی اما اگر برای رضای خدا خوبی کرده‌ای یقین بدان که خدا پاداش مؤمن را ضایع نمی‌کند و این پاداش نزد خدا محفوظ است.

از رسول خدا (ص) این طور نقل شده که حضرت فرمودند وقتی روز قیامت می‌شود منادی ندا سر می‌دهد هر کس برای غیر خدا کاری در دنیا انجام داده است، الان هم برود ثوابش را از او بگیرد، هر کس هم برای خدا کار کرده یقین بداند ذره‌ای از کاری که کرده تلف و نابود نمی‌شود و نزد خدا محفوظ خواهد بود.

یعنی اگر کسی برای مقام، شهرت، پول و هر چه کار کرده، برود ثوابش را از او بگیرد، که البته خبری از این ثواب نیست.

خدای متعال در آیه 172 سوره آل‌عمران می‌فرماید «الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ»، یعنی (كسانى كه در نبرد احد پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر او را اجابت كردند براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است).

خداوند در ابتدا فرمود به شهدا مرده نگویید، این‌ها زنده‌اند و نزد خدا روزی داده می‌شود، در آخر هم دلیل آورده که چرا این‌ها زنده هستند؟ دلیلش هم این است که این‌ها همان‌هایی هستند که خدا و رسولش را اجابت کرده‌اند.

خدای متعال در آیه 24 سوره انفال می‌فرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»، یعنی (ای اهل ایمان! هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما حیات معنوی و زندگی واقعی می‌بخشد، دعوت می‌کنند اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد).

خدای متعال در این آیه خطاب به مؤمنین می‌فرماید دعوت خدا و رسولش را اجابت کنید، آن دعوتی که به شما زندگی می‌بخشد و با آن حیات طیبه را می‌چشید.

خدای متعال در اینجا می‌فرماید این مجروحین و شهدا همان‌هایی هستند که خدا و رسول را اجابت کرده‌اند، کلام، پیام و تربیت ایمانی خدا و رسول، انسان را به حیات معنوی و حیات طیبه می‌رساند.

بنابراین ششمین عامل از عوامل حیات طیبه شهادت در راه خداست، مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار این حدیث را از امام باقر (ع) نقل کرده که حضرت فرمودند شخصی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد یا رسول الله، من رغبت زیاد و نشاط فراوانی برای جهاد در راه خدا دارم، پیامبر (ص) به او فرمود هر چه می‌توانی در راه خدا جهاد کن و حق جهاد را ادا کن.

پیامبر(ص) در ادامه فرمود اگر در راه خدا در حال جهاد به شهادت برسی زنده می‌شوی، یعنی به حیات طیبه می‌رسی، اگر هم اهل جهاد بودی اما در جبهه به شهادت نرسیدی، اجر تو نزد خدا محفوظ است، وقتی  از جهاد برمیگردی از گناهانت خارج شده و مسافر راه خدا و سالک طریق حق شده‌ای.

عامل هفتم برای حیات طیبه برخوردار شدن از اکسیر معجزه‌آسای حکمت است، حکمت با علم تفاوت‌های جدی دارد، یکی از تفاوت‌های علم و حکمت این است که معمولاً علم را از بیرون به وجود خودمان می‌فرستیم، از طریق گوشمان چیزی یاد می‌گیریم، از طریق چشممان مطالعه می‌کنیم و آگاهی پیدا می‌کنیم، این‌ها همه تحصیل علم است.

اما حکمت از درون می‌جوشد، در روایات آمده هر کس چهل شبانه‌روز خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از درونش به جوشش در می‌آید و بر زبانش هم جاری می‌شود، بزرگانی مانند امام (ره)، علامه طباطبایی، رهبر حکیم انقلاب و دیگر بزرگان ده‌ها سال سختی و مرارت در راه خدا تحمل کرده و برای خدا کار کرده اند، این‌ها از درونشان چشمه‌های معرفت و حکمت به جوشش در می‌آید و به زبانشان هم جاری می‌شود.

خدای متعال در آیه 269 سوره بقره می‌فرماید «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»، یعنی (حکمت را به هر کس بخواهد می‌دهد، و آنکه به او حکمت داده شود، بی‌تردید او را خیر فراوانی داده‌اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی‌شود).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید خدا حکمت را به هر کس که بخواهد می‌دهد، یعنی آدم‌ها باید نزد خدا خواستنی شوند، خدا حکمت را به هر کسی نمی‌دهد، هر کس پیش خدا خواستنی شد خدا به او حکمت می‌دهد.

حال ببینیم چه کسانی خواستنی می‌شوند؟ آن‌هایی که مدام در فکر این هستند که فقط برای خدا کار کنند، اخلاص داشته باشند، طرف معامله‌شان فقط خداست، جانشان را هم در راه خدا می‌دهند، خدا هم آن‌ها را می‌خرد، خدای متعال در آیه 111 سوره توبه این را می‌فرماید که (در حقيقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مى‌جنگند و مى‌كشند و كشته مى‌‏شوند).

خدای متعال در آیه 269 سوره بقره می‌فرماید خدا به هر کس حکمت بدهد، خیر فراوان به او داده است، این حقیقت را فقط اولوالالباب درک می‌کنند.

اینکه در این آیه آمده خدا به هر کس حکمت بدهد، خیر کثیر به او داده است، باید بدانیم که کثیر از نظر خدا با کثیر از نظر ما فرق می‌کند، خدا همه عالم را متاع یعنی ناچیز و کوچک می‌داند، کلمه قلیل را هم در کنار متاع قرار می‌دهد و می‌فرماید این دنیا متاع قلیل است، خدایی که دنیا را متاع قلیل نامیده، همان خدا حکمت را خیر کثیر نامیده است.

خدا به پیغمبر حکیمش می‌فرماید «وَ اِنّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم»، یعنی ای پیامبر اخلاق تو چقدر بزرگ است، خدایی که عالم را کوچک می‌بیند، اخلاق پیغمبر را عظیم می‌بیند.

خدای متعال درباره حکیمه پیغمبر یعنی زهرای اطهر می‌فرماید «اِنّا اَعطَیناک الکوثَر»، یعنی ای پیغمبر من به تو خیر کثیر دادم، همه این آیات کمک می‌کنند بتوانیم فضا و معنای حکمت را بهتر درک کنیم.

از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که حضرت فرمودند حکمت درختی است که متعلق به حافظه، فکر و عقل نیست، بلکه متعلق به مرکز وجود انسانی یعنی قلب است، البته منظور از قلب پمپاژکننده خون نیست، منظور قلب نورانی، معنوی و فؤاد است.

حضرت در ادامه فرمودند حکمت درختی است که در قلب می‌روید، میوه و ثمره‌اش در زبان آشکار می‌شود، یعنی ثمره‌اش را در بیان و زبان می‌توان دید.

امیرالمؤمنین (ع) در حدیث دیگری فرمودند اگر حکمت بر کوه‌ها افکنده شود، آنقدر با عظمت، سنگین و بزرگ است که کوه‌ها را به لرزه و حرکت در می‌آورد.

خدای متعال در آیه 21 سوره حشر می‌فرماید «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»، یعنی (اگر اين قرآن را بر كوهى فرو می‌فرستاديم يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم ‏پاشيده مى‏‌ديدى و اين مثل‌ها را براى مردم مى‌زنيم باشد كه آنان بينديشند).

چرا قرآن این طور است که اگر بر کوه نازل شود، کوه از هم پاشیده می‌شود؟ چون «والقرآن حکیم»، یعنی قرآن سرشار از حکمت است، این اثر حکمت است که می‌تواند کوه‌ها را جابه‌جا کند.

خبر مرگ یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع) به نام سهل بن حنیف انصاری را به حضرت دادند، این فرد اسیر حکمت و شخصیت امیرالمؤمنین (ع) بود، وقتی خبر مرگش آمد حضرت فرمود محبت من اگر به کوه‌ها اصابت کند، کوه‌ها را به لرزه در می‌آورد و آن‌ها را متلاشی می‌کند.

وجه مشترک بین قرآن و این کلام امیرالمؤمنین (ع)، حکمت است، وقتی حکمت کوه‌ها را به لرزه در می‌آورد، با قلب ما چه می‌کند؟ بستگی دارد قلب ما چه باشد، خدا در مورد برخی از قلب‌ها می‌فرماید برخی قلب‌ها مثل سنگ می‌شود، بلکه از سنگ هم سخت‌تر می‌شود، دعا، قرآن و مناجات روی این دل‌ها تأثیری ندارد، بنابراین لازم است حریم دل را پاسداری کنیم و مدافع حرم دل باشیم.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند چقدر انسان‌ها در دریای نادانی غرق شدند، چه بسا آدم‌هایی که ظاهراً علم دارند اما دنیا آن‌ها را به هلاکت رسانده است، و حتی گاهی همین آدم‌های دارای علم، جمعیت دیگری را هم با همان ابزار علم به هلاکت و نابودی می‌کشانند.

امام باقر (ع) نقل فرموده‌اند که رسول خدا (ص) در مسیر یکی از سفرهایشان با یک کاروان ملاقات کردند، آن‌ها به محض اینکه رسول خدا (ص) را دیدند، گفتند السلام علیک یا رسول الله، حضرت پاسخشان را داد و فرمود چه کسی هستید؟ آن‌ها پاسخ دادند که از اهل ایمان هستیم، حضرت فرمود ثمره ایمان شما چیست؟

آن‌ها در پاسخ گفتند ایمانمان ما را به جایی رسانده که به قضای الهی راضی هستیم، از نظر ایمان و معرفت به جایی رسیده‌ایم که همه چیزمان را به خدا واگذار می‌کنیم، چون به خدا اعتماد داریم و هر چه خدا بگوید تسلیم امر اوئیم.

خدای متعال در آیه 44 سوره غافر می‌فرماید (پس به زودی آنچه را به شما می‌گویم به یاد خواهید آورد و کارم را به خدا می‌سپارم، خداست که به حال بندگان خود بیناست).

خداوند در این آیه می‌فرماید خدا خوب همه چیز را می‌بیند و می‌داند، در ادامه نیز می‌فرماید موسی (ع) در مقابل مکر، حیله و نیرنگ‌های فرعون گفت (اُفَوّضُ اَمری اِلی الله)، ما هم او را از آثار بد مکرها و نیرنگ‌های فرعونیان حفظ کردیم، در آخر هم موسی (ع) به هدف رسید و فرعون غرق شد، این مجازات دنیایی فرعون و پاداش دنیایی موسی (ع) بود، پاداش اخروی موسی (ع) و مجازات اخروی فرعون هم جای خود دارد.

باید تسلیم امر خدا بود، برای مثال در مسئله ارث و میراث، خدا همه چیز را مشخص کرده است، برخی می‌گویند من زورم به خواهرم می‌رسد، من زورم به این طفل صغیر می‌رسد، حالا شما الان زورتان می‌رسد و می‌توانید حق این‌ها را بخورید اما در قیامت می‌خواهید چه کنید؟

خدای متعال در آیه 10 سوره نساء می‌فرماید «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا»، یعنی (در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‌‏خورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‌‏برند و به زودى در آتشى فروزان درآيند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که مال یتیم را از روی ظلم و زور می‌خورند، این‌ها گویا دارند آتش می‌خورند، این‌ها در همین دنیا هم دارند آتش می‌خورند اما نمی‌فهمند، اینان یکپارچه جهنم می‌شوند، قیامت که می‌شود این جهنم سیار را به سوی جهنم ثابت می‌برند.

وقتی کاروانیان آن مسائل را گفتند، رسول خدا (ص) فرمود شما عالم و حکیم هستید، از نظر حکمت گویا به پیغمبران نزدیک شده‌اید اینقدر که موقعیت و منزلت پیدا کرده‌اید، اگر راست می‌گویید اینقدر خانه‌ای نسازید که قرار نیست در آن بنشینید، اینقدر انبار و ذخیره نکنید چیزی را که فرصت خوردنش را پیدا نمی‌کنید، عهد و پیمان‌هایتان را با خدا به یاد بیاورید.

در حدیث دیگری هم داریم که امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه فرمودند خدا فرشته‌ای دارد که هر روز صدایش در عالم می‌پیچد، این صدا را همه ما می‌شنویم، این ملک می‌گوید برای مردن متولد شوید، بدانید که هر چه را جمع می‌کنید فانی می‌شود.

امام صادق (ع) فرمود اگر کسی حکمت می‌خواهد راهش این است که در دنیا زهد بورزد اما رغبت به دنیا نداشته باشد، شأن شما بیش از این است که عمرتان را پای این چیزها حرام کنید، هر کس نسبت به دنیا بی‌رغبتی کند خدا حکمت را در دلش تثبیت می‌کند.

البته معنای زهد ورزیدن، کار نکردن و تولید نکردن نیست، باید تولید کنیم اما وابسته به مال و اموال نباشیم، تولید کنیم و در خدمت مردم باشیم، برای رفاه حال مردم و معیشت مردم قدم برداریم، به فرموده رهبر حکیم انقلاب باید مشارکت جدی در تولید داشته باشیم.

بنابراین امام صادق (ع) می‌فرماید اگر در دنیا زهد را پیشه کنید، حکمت در دلتان ثابت و ماندگار می‌شود، زبانتان به حکمت گویا می‌شود، عیب‌های دنیا را می‌شناسید، زیرا دنیا برای فریب و امتحان است، آدمی که اهل حکمت می‌شود فریبندگی و عیب دنیا را می‌فهمد، درد دنیا را می‌شناسد، درمانش را هم می‌شناسد، خدا این عالم اهل حکمت را از دنیا با سلم و سلامت و با ایمان و معرفت به قیامت انتقال می‌دهد.

امیدواریم خدای متعال دل‌های ما را به نور حکمت و معرفت روشن بفرماید و سربلندی و عزت این ملت را زیاد کند.