امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان فضیلت ذکر در رسیدن به حیات طیبه پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه بیستم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (15 فروردین 1403) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار می‌شود، اظهار کرد: در جلسات پیشین درباره حیات طیبه یا حیات معنوی و انسانی صحبت کردیم که در مقابل زندگی حیوانی و زندگی جسمانی قرار دارد، البته زندگی حیوانی و جسمانی هم از الطاف الهی و نعمت‌های خداست اما خدا این نعمت را به ما داده تا زمینه حیات معنوی ما باشد.

اگر همین حیات حیوانی مقصد ما باشد، ضرر کرده و دچار خسران می‌شویم، قرار است ما این حیات حیوانی را زمینه و بستری برای حیات معنوی قرار دهیم.

راجع به مسائل دنیایی هم همین‌طور است، در مسائل دنیایی ما اگر خانه‌ای برای زندگی بسازیم، مقصد ما زندگی کردن در آن خانه نیست، مقصد ما ساختن آن خانه است، یعنی هزار رنج و مشقت را تحمل می‌کنیم که اصلاً گویا زندگی کردن یادمان می‌رود.

در همه عرصه‌های زندگی همین طور است، باید ببینیم مقصد چیست؟ ما در این خانه‌ای که می‌سازیم باید زندگی کنیم، در خانه جسممان هم قرار است زندگی دیگری را راه بیندازیم، این همان حیات معنوی است.

حال ببینیم این حیات معنوی چه آثار و نشانه‌هایی دارد؟ اگر بخواهیم این علائم و نشانه‌ها در جان ما پیدا شود باید چه کنیم؟ یعنی چه کنیم که به حیات طیبه برسیم؟ ایمان و عمل صالح یکی از آن عوامل است که باعث حیات طیبه می‌شود، عبادت و بندگی یکی دیگر از عواملی است که حیات طیبه را در ما بیدار می‌کند.

حیات طیبه مانند بذری است که در جان ما کاشته شده است، در عالم کشاورزی اگر حواسمان به بذرهای کاشته شده نباشد، در خاک می‌پوسند، اگر برای آن‌ها زمینه‌سازی نکنیم و آب به آن‌ها نرسانیم، اگر نور خورشید این بذر را تشویق به سر بلند کردن از زیر خاک نکند، این بذر در خاک می‌پوسد، حیات طیبه نیز در وجود ما مانند بذر نهفته است که نور ولایت، امامت و قرآن در جان ما می‌تابد تا این ودیعه الهی و این بذر حیات طیبه در جان ما جوانه بزند و از ظلمات زمین به سمت آسمان پر بکشد، البته منشأ همه نورها خداست.

اصل و ریشه این شجره یا حیات طیبه در فطرت انسان است و شاخ و برگ آن به سمت آسمان گسترش و رشد می‌کند و در هر برهه‌ای بار و میوه خود را ارائه می‌دهد.

بنابراین عبادت، بندگی و ذکر از عوامل حیات طیبه بودند، مواعظ العددیه کتابی بسیار خواندنی است، نگارش این کتاب به این صورت است که برای مثال گفته اگر فلان کار را کنیم 3 اثر دارد، اگر فلان کار را انجام دهیم 7 ثواب دارد، سپس توضیح داده که اثر، ثواب و فایده‌اش چیست، در یکی از این مواعظ از رسول خدا (ص) نقل شده که حضرت فرمودند قلب‌ها ۳ جور هستند.

پیامبر (ص) در ادامه فرمودند نخست قلبی است که دائم مشغول دنیاست، دنیا او را گرفته و رها نمی‌کند، در روایات هم داریم که آدم‌ها در دنیا خوابند، آن‌هایی که ناس هستند تا زمانی که نمرده‌اند رنگ بیداری را نمی‌بینند، همین که مردند می‌فهمند که برزخ و قیامت خیلی جدی بوده است، البته خدا در دنیا آنقدر به ما تلنگر می‌زند که در همین دنیا بیدار شویم.

اینهمه «یا ایها الذین آمنوا» که خدا در قرآن می‌فرماید، همه این‌ها برای تلنگر به ماست، ببینیم این‌ها چه تأثیری روی ما گذاشته‌اند، آیا ما را بیدار کرده‌اند یا خیر؟ پیامبر (ص) در ادامه فرمود دسته دوم هم قلب‌هایی هستند که مشغول به آخرتند، دائم حواسشان به این است که اگر مرگ ما برسد چه جوابی داریم به خدا بدهیم؟

دسته سوم هم قلب‌هایی هستند که مشغول به مولا هستند، آن قلبی که مشغول دنیاست در سختی و مشقت زندگی می‌کند، چون فطرت انسان متعلق به دنیا نیست، هر چه ما این فطرت را به دنیا می‌کشانیم، آن را خوار، ذلیل و ضایع می‌کنیم، بنابراین اگر ما دنیایی شویم ضایع می‌شویم.

خدای متعال در آیه 124 سوره طه می‌فرماید «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»، یعنی (و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌‏كنيم).

هر کس از یاد مولا غافل بماند در مشقت زندگی می‌کند و آسودگی ندارد، یاد خداست که به دل‌ها آرامش می‌بخشد.

بنابراین آن کسی که به دنیا مشغول می‌شود خیری نمی‌بیند، آن‌هایی که همه دار و ندارشان و فکر و ذکرشان دنیاست، خسران می‌بینند، این‌ها اگر ظاهراً خوش هستند، لبخند و خوشی‌هایشان اجاره‌ای است، فکر نکنیم آن‌هایی که غرق ثروت و پول هستند غرق در مقام و منصب هستند خیلی راحتند، خیر این گونه نیست، آن کسی که مشغول به دنیا می‌شود، گرفتاری، بلا و سختی روحش را آزار می‌دهد.

پیامبر (ص) در ادامه فرمود آن کسی که به آخرت فکر می‌کند به درجات برتر می‌رسد اما درجات بالاتر از این هم داریم، یعنی کسانی که قلبشان به مولا مشغول می‌شود، ذکر خدا همیشه آن‌ها را به خود مشغول کرده و جز رضای خدا دنبال چیز دیگری نیستند، این‌ها هم دنیا، هم عقبی و هم مولا دارند.

مرحوم کلینی در صفحه 17 جلد هشتم کتاب شریف کافی به نقل از امیرالمؤمنین (ع) آورده‌اند که حضرت فرمودند اگر خدا را خالص یاد کنید، به وسیله ذکر زنده می‌شوید و برترین و بافضیلت‌ترین زندگی نصیب‌تان می‌شود، اگر به اینجا رسیدید دائم در مسیر نجات قدم برمیدارید و سیر و سلوکتان ارزشمند خواهد شد.

این کلام حضرت یعنی فقط به خدا تکیه کنید، فقط به خدا اعتماد کنید، برای خدا شریک قرار ندهید، وقتی چیزی می‌خواهید به سراغ این و آن نروید، از همان اول تا آخر فقط در خانه خدا را بزنید.

نهج‌البلاغه دریای حیات طیبه است، هر کدام از جملات امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه چشمه‌ای هستند که از آن‌ها حیات طیبه می‌جوشد، این‌ها وقتی به هم می‌پیوندند تبدیل به رود، اقیانوس و دریا می‌شوند، یکی از خطبه‌هایی که مصداق واقعی حیات طیبه است و بسیار انسان را جذب می‌کند، خطبه 222 نهج‌البلاغه است.

خدای متعال در آیات 36 و 37 نور می‌فرماید «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ، رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»، یعنی (در خانه‌هايى كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آن‌ها رفعت‏ يابد و نامش در آن‌ها ياد شود در آن خانه‌ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‌كنند، مرداني كه نه تجارت و نه معامله، آن‌ها را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و اداي زكات غافل نمي‏كند، آن‌ها از روزي مي‏ترسند كه دل‌ها و چشم‌ها در آن زير و رو مي‏شود).

در خطبه 222 نهج‌البلاغه آمده امیرالمؤمنین (ع) وقتی این آیات را خواند، اسرارشان را این چنین باز کرد و فرمود در این بُیوت صبح تا شب یاد خداست، این بیوت می‌تواند خانه دل باشد، خوشا به حال دل‌هایی که صبح تا شب به مولا فکر می‌کنند و یاد خدا را دارند، این بیوت می‌توانند خانه و زندگی ما باشند، افرادی که در این خانه‌ها زندگی می‌کنند هر وقت زبان باز می‌کنند دغدغه دین دارند، البته دغدغه دین فقط لقلقه زبان نیست.

دغدغه دین یعنی برای مردم غزه ناراحتند و اشک می‌ریزند، برای نابودی صهیونیست‌ها هر کاری از دستشان بر بیاید کوتاهی نمی‌کنند، برای نماز قیام می‌کنند، در راهپیمایی روز قدس سنگ تمام می‌گذارند، با قرآن ارتباط دارند، اگر خانه‌ای اهل قرآن بود، آن خانه برای اهل آسمان‌ها می‌درخشد همان طور که ستارگان برای اهل زمین می‌درخشند، این خانه بوی دین، ایمان، صداقت، راستی، سِلم و آشتی می‌دهد، این یک جور خانه است، یک جور خانه هم از در و دیوارش خشم، غضب، نفرت و بدبینی می‌بارد.

این بیت می‌تواند یک شهر باشد، باید در و دیوار شهر، محافل و مجالس ما بوی معنوی بدهد، مبادا هجمه فرهنگی به شهر ما آسیب برساند، برخی هجمه‌ها از روی غفلت و نادانی است اما کسانی که در پشت صحنه این نقشه‌ها را پیاده می‌کنند، این دیگر از روی غفلت نیست، این‌ها مهندسی شده است.

باید این هجمه‌های فرهنگی را جدی بگیریم، ماه رمضان برای همین چیزهاست، شب قدر برای این است که ببینیم شهر بوی ایمان می‌دهد یا خیر، الحمدلله این شب‌های احیا نشان داد که شهر بوی ایمان می‌دهد، حتی در روز طبیعت نیز گزارش‌های خوبی داشتیم که اکثر مردم به حرمت عزای امیرالمؤمنین (ع) رعایت کرده بودند.

شهر ما باید شهری باشد که ذکر، ایمان و ارتباط با خدا از آن دیده شود، در این صورت اگر از آسمان چنین شهری باران نبارید می‌شود از خدا گلایه کرد که چرا بارانت را برای ما نمی‌فرستی؟ باید ببینیم ما از زمین چه چیزی به آسمان می‌فرستیم که انتظار داریم آسمان هم موهبت خدا را به ما بدهد؟

کل مملکت مانند خانه ماست، کل مملکت باید عطر معنویت، رأفت، رحمت، دستگیری  از فقرا، دوستی و برادری بدهد، این‌ها همه ذکر است.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه درباره آیه 37 سوره نور فرمودند این‌ها مردانی هستند که خرید و فروش و معامله آن‌ها را از یاد خدا غافل نمی‌کند، در سوره جمعه نیز خداوند این مطلب را خطاب به پیامبر (ص) آورده که برخی خطبه‌های نماز جمعه تو را رها کردند و به سوی معامله رفتند، قرآن می‌گوید کارتان را زمین بگذارید و به سوی نماز جمعه بروید، اگر بدانید این برای شما بهتر است، خداوند در آیه 9 سوره جمعه می‌فرماید به سوی نماز جمعه و ذکر خدا بشتابید.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند خدای سبحان ذکر را برای جلا دادن دل‌ها قرار داده است، قلب آدم به مرور زمان با غفلت و گناه زنگ می‌گیرد، گاهی آنقدر زنگ می‌گیرد که چیزی از آن باقی نمی‌ماند، خدای متعال ذکر را برای جلای دل قرار داده است، دل گوش دارد، این گوش سنگین می‌شود و شنوایی‌اش را از دست می‌دهد، اگر اهل ذکر شدید سمع شما برمی‌گردد.

منظور از سنگینی گوش چیست؟ یعنی آیه قرآن را می‌شنود و رد می‌شود و برایش اهمیت ندارد، وگرنه قرآن، دعا و ولایت امیرالمؤمنین (ع) آدم را جذب می‌کند و به دنبال خود می‌کشد.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود چشم آدم کم‌کم بخاطر غفلت و گناه رو به کوری و نابینایی می‌رود، یعنی حق را نمی‌بیند، بین حق و باطل تشخیص ندارد، فتنه‌ها می‌آید و نمی‌فهمد این کسانی که شهر را به آتش می‌کشند و آدم‌ها را ضرب‌وجرح می‌کنند و صهیونیست‌ها را خوشحال می‌کنند، این‌ها باطلند، یعنی آنقدر از حقیقت دور می‌شوند که دیگر فرق بین حق و باطل هر چقدر واضح باشد برایشان مقدور نخواهد بود.

چکار کنیم چشم بینا شود؟ دلیل کوری چشم این است که قلبش سرکش شده و نرم نیست و لیاقت پذیرش معارف ایمانی را از دست داده است، با این قلب چه کنیم؟ این قلب بعد از اینکه به لجاجت، عناد و بدخلقی در پیشگاه خدا و دین مبتلا شد، با ذکر سر به زیر می‌شود.

بنابراین سه علامت مهم حیات طیبه این است، گوش لیاقت شنیدن پیدا می کند، چشم لیاقت دیدن پیدا می‌کند، قلب هم لیاقت پذیرش و جذب پیدا می‌کند.

آدم‌ها می‌توانند با ذکر انقلابی در جانشان ایجاد کنند و موجود دیگری شوند و چشم بصیر، گوش شنوا و قلب انسانی و حیات طیبه به دست بیاورند، امیرالمؤمنین (ع) فرمود در برهه‌های زندگی در زمانی که انبیاء و ائمه (ع) نیستند، بندگانی هستند که  خدا در فکر آن‌ها با آنان مناجات می‌کند، یعنی خدا با بنده خلوت می‌کند.

امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود در متن عقل این بندگان، خدا با آن‌ها سخن می‌گوید، این‌ها در حالی زندگی می‌کنند که چشمشان نورانی می‌بیند، گوششان نورانی می‌شنود و قلبشان هم نورانی است، این‌ها ایام‌الله را به دیگران یادآور می‌شوند.

امام (ره) چقدر روزها که ایام‌الله بودند را به ما فهماندند و فرمودند 22 بهمن، روز قدس، پیروزی انقلاب و نیمه خرداد ایام‌الله است، رهبر حکیم انقلاب نیز روزهایی را ایام‌الله نامیدند، بنابراین خطبه 222 نهج‌البلاغه خیلی ما را به یاد خدا تشویق می‌کند و به ما کمک می‌کند تا به حیات طیبه دست یابیم.