امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان عوامل رسیدن به حیات طیبه پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه هفدهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (12 فروردین 1403) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار می‌شود، اظهار کرد: در جلسات پیشین آثار و نشانه‌های حیات طیبه عرض شد، آثار و نشانه‌های حیات طیبه انسان را تشویق می‌کند که ببینیم این اکسیر باارزش و حیات طیبه چگونه به دست می‌آید و باید چه کنیم تا از حیات طیبه برخوردار شویم؟

اکنون بحث را به سراغ عوامل پیدایش حیات طیبه می‌بریم، اینکه چه عواملی باعث می‌شود ما دستمان به این لطف و عنایت خدایی برسد، حیات طیبه را خدا برای ما تدارک دیده و انبیاء به خاطر آن مبعوث شده‌اند، اهل بیت (ع) بسیار کوشیده‌اند که ما این حقایق را دریابیم و با آن زندگی کنیم، حال ببینیم ما باید چه کنیم که دستمان به حیات طیبه برسد؟

اولین عامل ایمان و عمل صالح است، خدای متعال در آیه 97 سوره نحل می‌فرماید «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»، یعنی (هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏‌اى حيات حقيقى بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند پاداش خواهيم داد).

راه رسیدن به حیات طیبه عمل صالح و ایمان است، خدای متعال در این آیه به ما می‌فرماید هر کس کارهای شایسته انجام بدهد، پیوسته کارهای خوب انجام بدهد، مرد یا زن باشد فرقی نمی‌کند، به شرطی که مؤمن باشد، ما به او حیات طیبه می‌بخشیم.

کسی که به حیات طیبه زنده شد، عالم دیگری دارد، بصیرت پیدا می‌کند، آرزوها و چشم‌اندازهایش متفاوت می‌شوند، خدای متعال در آیه 97 سوره نحل می‌فرماید اجر و پاداشی که به این افراد می‌دهیم بالاتر از آن چیزی است که عمل کرده‌اند؛ مثل اینکه شما یک گندم را به زمین می‌سپارید اما این یک گندم تبدیل به چندین خوشه می‌شود و هر خوشه چندین دانه می‌زند.

بنابراین اگر کسی در جست‌وجوی حیات طیبه بود، باید بگوییم آدرس آن ایمان و عمل صالح است، به معنای دیگر عمل صالح همراه با ایمان، انسان را به حیات معنوی و حیات طیبه می‌رساند.

عمل صالح در دسترس همه هست، باید در به در به دنبال کارهای خوب بگردیم، آدم همیشه فرصت ندارد کارهای خوب انجام بدهد، حتی یک روز کارمان به جایی می‌رسد برای اینکه بتوانیم امورمان را بگذرانیم، دیگران باید بیایند کارهای شخصی ما را انجام دهند، فرصت کار خوب انجام دادن همیشگی نیست، این فرصت را نباید از دست بدهیم، به همدیگر کمک کنیم برای اینکه بتوانیم در مسیر کارهای خیر و خوب حرکت کنیم.

دومین عامل که می‌تواند ما را برای رسیدن به حیات معنوی و حیات طیبه یاری کند، این است که دعوت خدا و رسولش را اجابت کنیم، در آیات 20 تا 24 سوره انفال مرگ و حیات معنوی کاملاً قابل رؤیت است.

خدای متعال در این آیات می‌فرماید (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا و فرستاده او را فرمان برید و از او روی برنتابید در حالی که سخنان او را می‌شنوید، و مانند کسانی نباشید که گفتند شنیدیم در حالی که نمی‌شنیدند، قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی هستند که نمی‌اندیشند، و اگر خدا در آنان خیری می‌یافت قطعاً شنوایشان می‌ساخت و اگر آنان را شنوا میکرد حتماً باز به اعراض روی بر می‌تافتند، ای کسانی که ایمان آورده‌اید چون خدا و پیامبر (ص) شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‌بخشد آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل می‌گردد و هم در نزد او محشور خواهید شد).

خدای متعال در ابتدای این آیات کسانی که ایمان آورده‌اند را مخاطب قرار می‌دهد و می‌فرماید خدا و رسول خدا را اطاعت کنید، خدا نمی‌گوید تبعیت کنید، تبعیت یعنی دنبالشان بروید، ما وقتی دنبالشان می‌رویم چقدر آن‌ها را می‌فهمیم؟ چقدر آن‌ها را درک می‌کنیم؟ چقدر از دنباله‌روی آن‌ها لذت می‌بریم؟ در تبعیت معلوم نیست این‌ها باشند یا نه، تبعیت یعنی من مجبورم این راه را بروم، اگر تبعیت نکنم مرا به جهنم می‌برند، اگر تبعیت نکنم مرا به بهشت نمی‌برند، بنابراین از ترس جهنم تبعیت می‌کنم و معلوم نیست در دلم همراهی وجود دارد یا نه.

اگر بامعرفت شدیم، اگر فهمیدیم همه سعادت ما در تبعیت است، اگر فهمیدیم حیات طیبه و زنده شدن انسانی ما در گرو تبعیت است، در این صورت با جان و دل اطاعت می‌کنیم، یعنی در این صورت تبعیت تبدیل به اطاعت می‌شود، ریشه اطاعت از طوع است، یعنی با عشق و علاقه اطاعت کردن.

در نهج‌البلاغه آمده امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند عبادت کنندگان سه دسته هستند، یک دسته خدا را از ترس جهنم عبادت می‌کنند، یعنی تبعیت می‌کنند، این طوع نیست، این عبادت مانند عبادت بردگان است، چرا که برده‌ها مجبورند کار کنند.

حضرت در ادامه فرمود عده‌ای از روی طمع عبادت می‌کنند، عبادت این‌ها مانند عبادت بازاریان و تجار است، گویا چیزی به خدا می‌فروشند تا خدا هم چیزی به آن‌ها بدهد، هیچ کدام از این عبادت‌ها رفاقتی و علاقه قلبی نیست.

حضرت در ادامه فرمودند عده‌ای برای شکرگزاری عبادت می‌کنند، در برخی روایات هم ائمه دیگر فرموده‌اند برخی از روی محبت به خدا عبادت می‌کنند، این عبادت احرار است، یعنی آزادگان این گونه خدا را عبادت می‌کنند.

خدای متعال در سوره انفال می‌فرماید مبادا سخنان پیامبر (ص) را بشنوید و از او روی برگردانید، منافقین این گونه بودند، به سخنان پیامبر (ص) بی‌اعتنایی می‌کردند، خداوند در این سوره می‌فرماید جزو آن‌هایی نباشید که می‌گویند حرف‌های پیامبر (ص) را شنیدیم اما در اصل نشنیده‌اند.

ما باید کلام خدا و رسول او را با فطرت خود آشتی دهیم و معلوم باشد این کلام چه اثری روی ما می‌گذارد، طوطی‌وار آیات قرآن را نخوانیم، طوطی‌وار نماز نخوانیم، خدای متعال در سوره انفال می‌فرماید بدترین جنبندگان آن کران و لال‌ها و کسانی هستند که عقلشان را به کار نمی‌گیرند.

اینکه قرآن «صُم بُکم عُمی» را کنار هم می‌گوید، شاید معنایش این باشد که آدم از طریق چشم، گوش و عقلش واردات در قلب دارد، یعنی قلب انسان مخزنی است که باید در این مخزن چیزی بریزیم، اگر این مخزن واردات داشت، صادرات هم خواهد داشت، یعنی اگر ما چیزهای خوبی را به مخزن دل فرستادیم، این دل از طریق زبان و بیان چیزهای خوبی را صادر می‌کند.

مانند این است که شما در یک زمین نهال‌های خوبی را بکارید یا بذر خوبی در یک زمین بپاشید، این زمین از طریق شما واردات خوبی داشته است، در این صورت اگر از آن‌ها خوب مراقبت کنید، صادرات خوبی هم خواهد داشت.

منافقین به حرف‌های پیامبر (ص) بی‌اعتنایی می‌کردند، به آن‌ها گفته می‌شد بیایید رسول خدا برایتان استغفار کند تا کارتان درست شود و زنده شوید، این‌ها سرشان را بر می‌گرداندند، این‌ها وارداتی در وجودشان نبود، وقتی چیزی در وجودشان نرفت، صادراتی هم ندارند.

اگر انسان پای کار خدا نبود و طوری نبود که فرشتگان بخواهند در قلب او نازل شود، شیاطین بر قلب او نازل می‌شوند، خدای متعال در سوره شعرا می‌فرماید شیاطین بر دل هر دروغگوی گنهکاری طمع می‌کنند و در دلش نازل می‌شوند.

در سوره انفال آمده است بدترین جنبندگان کران و لال‌هایی هستند که حرفی برای گفتن ندارند، نمی‌دانند برای چه به این دنیا آمده‌اند، قرار است در دنیا چه کنند، قرار است بنده چه کسی باشند، قرار است دوست و دشمن چه کسانی باشند، قرار است دغدغه‌شان چه باشد؟ این‌ها هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

مطابق سوره انفال بدترین جنبندگان کران و لال‌هایی هستند که عقل و اندیشه آن‌ها تعطیل است و عقلشان را به کار نمی‌گیرند، خدای متعال در این آیات می‌فرماید اگر خدا از آ‌ن‌ها خیری می‌دید، آن‌ها را شنوا می‌کرد اما این‌ها جنبندگان بیچاره‌ای هستند که اگر هم خدا یک کلامی را به گوش این‌ها برساند، صورتشان را برمی‌گردانند و اعراض می‌کنند.

خدای متعال در این آیات سوره انفال بعد از اینکه حال بیچارگان مرده و کر و لال (به معنای کر و لال اخروی) را می‌گوید، در ادامه می‌فرماید این‌ها کفار، منافقین، ملحدین، ظالمان و ستمگران هستند، سپس ادامه می‌دهد ای کسانی که ایمان آورده‌اید شما همان‌هایی هستید که لیاقت دارید بشنوید، شما آماده شنیدن هستید، شما دعوت خدا و دعوت رسول خدا را اجابت کنید.

خدای متعال در ادامه آیات سوره انفال می‌فرماید بدانید که خدا بین انسان و قلب او حائل است، یعنی خدا از ما به قلب ما نزدیک‌تر است، بدانید که هر کاری کردید در نهایت شما به سوی خدا در حال حشر و نشر هستید.

بنابراین اجابت دعوت خدا و رسول خدا دومین عامل رسیدن به حیات طیبه است، خدای متعال فرموده منبع درک و فهم شما فقط قرآن نیست، رسول خدا (ص) هم هست، رسول خدا هم دست ما را در دست امیرالمؤمنین (ع) به عنوان سرسلسله ولایت و امامت می‌گذارد، یعنی خدا در کلام امیرالمؤمنین (ع) برای ما روزی قرار داده است.

اگر می‌خواهیم در حیات طیبه رشد و کمال کنیم، در کلام امیرالمؤمنین (ع) و اولاد آن حضرت به‌دنبال این رشد باشیم، همه این‌ها غذای رشد معنوی و کمالات انسانی است، اگر می‌خواهید به حیات طیبه زنده شوید هر چه پیغمبر آورده را بگیرید و هر چه را پیغمبر نهی کرده، کنار بگذارید، این باعث می‌شود به حیات طیبه نائل شویم.

سومین عاملی که می‌تواند وجود ما را به حیات طیبه مزین کند و ما را از حیات حیوانی نجات دهد، برنامه‌ریزی برای زندگی اخروی است، معنای اخروی فقط آخرت پس از مرگ نیست، ما دو نوع زندگی داریم، یک زندگی دنیوی و یک زندگی مربوط به سعادت آخرت است، آن سعادت باید از الان دیده بشود، برای مثال نهال پسته‌ای که الان می‌کاریم، چندین سال طول می‌کشد تا پسته بدهد، یعنی ما با کاشتن این نهال، چشم‌انداز آینده را می‌بینیم.

ما دو نوع زندگی داریم، یک زندگی این است که تشنه و گرسنه می‌شویم و باید به جسممان برسیم، یک زندگی هم باید به روحمان برسیم، همان حیات طیبه را منظورمان است، این حیات طیبه هم در دنیا و هم در آخرت وجود دارد، آن کسی که حیات طیبه دارد از روزه لذت می‌برد، آن کسی که کاری با حیات طیبه ندارد، روزه برایش جذابیتی ندارد، نماز برایش شیرین نیست، ذکر برایش لذت‌بخش نیست.

حیات طیبه از همین دنیا شروع می‌شود و تا قیامت و بهشت ادامه دارد، بنابراین باید برای آن برنامه‌ریزی کرد، آن عاملی که ما را به حیات طیبه می‌رساند برنامه‌ریزی برای حیات معنوی و حیات اخروی است.

خدای متعال در آیه 64 سوره عنکبوت فرمود «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»، یعنی (اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا در سراى آخرت است اى كاش مى‏‌دانستند)، خدای متعال در این آیه می‌فرماید زندگی این دنیا لهو و لعب است، غیر از این نیست، برای مثال ما یک دوره‌ای کودک هستیم، دلمان با یک اسباب‌بازی خوش است، یک مدت نوجوان و جوان هستیم با یک چیزهای دیگری دلخوش هستیم.

اگر این چیزهایی که ما در دنیا به آن‌ها دلخوش هستیم، واقعی و به درد بخور بودند، باید در قبر هم به درد ما می‌خوردند، برای مثال آن فرش گران‌قیمت، آن خانه یا آن ماشین لوکس اگر واقعی بودند باید در قیامت هم به درد ما می‌خوردند، این‌ها نه تنها به درد ما نمی‌خورند، بلکه دردسر ساز هستند، برای مثال خانه‌ای که ساخته‌ایم خمسش را نداده‌ایم، سهم میراث خواهر و برادر را خورده‌‌ایم، این‌ها را چطور می‌توانیم در قیامت جواب دهیم؟

بنابراین زندگی دنیا چیزی جز بازیچه نیست، آن چیزی که زندگی واقعی هست و حیات طیبه را باید برای آن تدارک ببینیم چیز دیگری است، آیا دغدغه‌ای برای این زندگی داریم یا خیر؟

خدای متعال در آیه 77 سوره قصص می‌فرماید «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»، یعنی (و به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده بکوش تا ثواب و سعادت‌ دار آخرت تحصیل کنی و لیکن بهره‌ات را هم از لذّات و نعم حلال دنیا فراموش مکن و تا توانی به خلق نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه و فساد برمینگیز، که خدا مفسدان را ابدا دوست نمی‌دارد).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید به دنبال آخرت و حیات طیبه برو، به دنبال این برو که زیرساخت‌های آخرتت را بسازی، البته از لذت‌های حلال دنیایی هم بهره ببر و از موهبت‌های الهی بهره‌مند شو اما نوکر و برده دنیا نشو، این بردگی کار دست آدم می‌دهد.

این بردگی آنقدر خطرناک است که امام حسین (ع) از هر دری وارد شد تا بردگان دنیا را به راه راست هدایت کند، امام (ع) در روز ورودشان به کربلا در سخنرانی معروف خود فرمودند «الناس عبید الدنیا»، یعنی مردم برده دنیا هستند، این‌ها اگر هم نماز می‌خوانند از ترس جهنم است، دین مزه‌مزه سر زبان آن‌هاست، دین باید برای ما شفا و رحمت باشد، اگر آن را نوشیدیم و در گوشت، پوست و خون ما نفوذ کرد اثر می‌گذارد اما اگر فقط سر زبانمان آن را بچشیم شفابخش نخواهد بود.

حضرت در ادامه فرمود این‌ها با دین زندگی می‌کنند تا زمانی که دین و دنیایشان با هم جمع است اما وقتی به امتحان رسیدند دین‌داران تعدادشان اندک می‌شود.

خداوند در آیه 77 سوره قصص می‌فرماید خدا اینقدر به شما خوبی کرده است، شما هم خوبی کنید، خدا احتیاجی به شما ندارد اما به شما خوبی می‌کند، شما به خدا احتیاج دارید، اگر خوبی می‌کنید، این خوبی در حق خودتان است، خدا به آن نیازی ندارد، مبادا به دنبال فساد در زمین باشید، فساد آدم را به مرگ می‌برد و به حیوانیت می‌رساند، ما قرار است انسان باشیم و حیات طیبه داشته باشیم.

خدای متعال در آیه 169 سوره اعراف می‌فرماید «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، یعنی (آنگاه بعد از آنان جانشينانى وارث كتاب آسمانى شدند كه متاع اين دنياى پست را مى‏‌گيرند و مى‏‌گويند بخشيده خواهيم شد و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد باز آن را مى‏‌ستانند آيا از آنان پيمان كتاب آسمانى گرفته نشده كه جز به حق نسبت به خدا سخن نگويند با اينكه آنچه را كه در آن كتاب است آموخته‏‌اند و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مى‌كنند بهتر است آيا باز تعقل نمى‌‏كنيد).

در این آیه از دارالاخره نام برده شده است، این همان حیات طیبه و همان حیاتی است که انسان را به سعادت می‌رساند، این حیات برتر است، آن‌هایی که اهل تقوا هستند این حیات به کارشان می‌آید، خداوند در پایان این آیه می‌فرماید آیا عقلتان را برای رسیدن به این حیات به کار نمی‌گیرید و خودتان را با این حیات هماهنگ نمی‌کنید؟

خداوند در آیه 29 سوره احزاب می‌فرماید «وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا»، یعنی (و اگر خدا و پیامبر او و سرای آخرت را می‌خواهید، پس خدا یقیناً برای نیکوکاران شما پاداشی بزرگ آماده کرده است).

خداوند در آیه 28 سوره احزاب نسبت به همسران رسول خدا عفت، حیا، حجاب، منش عفیفانه، انسانیت و حیات طیبه را فرموده تا همه بانوان هم این را یاد بگیرند، در آیه 29 سوره احزاب نیز می‌فرماید اگر تصمیم گرفته‌اید به دنبال خدا، رسول خدا و دار آخرت باشید، خدا پاداش بزرگ برای این آدم‌ها قرار داده است.

خدای متعال در آیه 12 سوره محمد می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ»، یعنی (خداوند كساني را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وارد باغهائي از بهشت مي‏كند كه نهرها از زير درختانش ‍ جاري است، در حالي كه كافران از متاع زودگذر دنيا بهره مي‏گيرند و همچون چهارپايان مي‏خورند و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آن‌هاست).

خداوند در این آیه می‌فرماید این‌هایی که حیات طیبه پیدا می‌کنند، خدا این‌ها را به بهشت و باغ‌هایی وارد می‌کند که درختانش در هم تنیده‌‌اند، نهرها از زیر این درختان جاری است، در حالی که کافران فقط در دنیا لذت‌جویی می‌کنند و هدفشان فقط خوردن است، همان طور می‌خورند که چهارپایان هم می‌خورند اما وقتی به دار آخرت می‌رسند جهنم پناهگاه آن‌هاست، منزل و مأموای آن‌ها جهنم است.

قرآن می‌گوید ما باران نازل کردیم، دانه‌های خوراکی بر زمین رویاندیم، از این‌ها بخورید و به چهارپایان خود هم بدهید، وقتی این را می‌گوید منظورش این است که خوراک شما انسان‌ها فقط این نیست، این خوراک مشترک انسان و حیوان است، خوراک انسان‌ها آیات قرآن، ذکر، عبادت و اطاعت از خدا و رسول است، مبادا خوراکتان را با خوراک حیوانات یکسان ببینید، اگر این طور دیدید شأن شما هم مثل آن‌هاست.

وقتی خدا در قرآن از مسکن و لباس صحبت می‌کند، می‌فرماید این خانه و پناهگاه و پوشش هم برای انسان و هم برای حیوان است، فقط انواعش کمی با هم متفاوت است، خدا می‌گوید اگر انسان هم فقط به منزل و مأوا قانع باشد، این‌ها یک متاع هم برای انسان و هم برای چهارپایان است اما اگر حیات طیبه می‌خواهید ایمان و عمل صالح داشته باشید، اگر حیات طیبه می‌خواهید دعوت خدا و رسولش و ائمه (ع) را اجابت کنید، اگر حیات طیبه می‌خواهید برای زندگی معنوی اخروی برنامه‌ریزی کنید، ان‌شاءالله همه ما با حیات طیبه زنده شویم.