نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان ویژگیهای کسانی پرداخت که توسط خدا هدایت میشوند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه شانزدهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (11 فروردین 1403 - روز نوزدهم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار میشود، ضمن تسلیت ایام سوگواری امیرالمؤمنین (ع) اظهار کرد: در جلسات گذشته درباره حیات معنوی، حیات طیبه و حیات انسانی صحبت شد و به برخی آثار و نشانههای حیات طیبه اشاره شد.
در مقابل حیات انسانی، حیات حیوانی قرار دارد، حیات حیوانی همان ویژگیهای مشترکی است که با حیوانات داریم، برای مثال تشنه، گرسنه و خسته میشویم و نیاز به آب، غذا، اکسیژن و استراحت داریم، اینها نشانههای حیات حیوانی است.
حیات انسانی هم نشانههایی دارد، در جلسات پیشین 6 مورد از آثار حیات معنوی را بیان کردیم، هفتمین مورد از علائم و نشانههای حیات طیبه، نورانیت باطن، دل و جان آدمی است، یعنی آدم از چیزی غیر از خوردن، خوابیدن و لذایذ دنیوی لذت ببرد و این را در وجودش احساس کند، این نورانیت باطن نشانه حیات معنوی است.
یکی از فرازهای دعای جوشن کبیر این چنین است که میخوانیم «یا نور النّور، یا منوّر النّور، یا خالِق النّور، یا مُدَبّر النّور، یا مُقَدّر النّور، یا نور کُلّ نور، یا نور قَبل کُلّ نور، یا نور بَعد کُلّ نور، یا نور فوق کُلّ نور، یا نور لَیس کَمِثله نور»، یعنی ای کسی که نور را نورانی کردهای، اگر نور اثر و درخشندگی دارد، تو به این نور درخشندگی بخشیدهای.
بنابراین نگاه ما به نور یک نگاه توحیدی است، با ۱۰ بیان در یک فراز دعای جوشن کبیر که منسوب به پیامبر (ص) است به ما یاد میدهد که نور حقیقی خداست، در پایان این 10 فراز آمده که مبادا خدا را با نور خورشید و این نورهای جسمانی مقایسه کنید، اینها در پیشگاه خداوند ظلمت هستند، هر فکر و مقایسهای در مورد خدا غلط است.
خدا منشأ نور است، و این منشأ نور بودن خدا در آیه 35 سوره نور خودش را نشان میدهد، خدای متعال در این آیه فرموده است «الله نور السّماوات والاَرض»، همه حیثیت آسمانها و زمین و همه جلوهای که اینها دارند از خداست، بنابراین همه نورها به خدا برمیگردد، منشأ همه نورها خداست، هر کس یا هر چیزی بخواهد نور باشد، باید به خدا وصل باشد، اگر اتصال و ارتباط با خدا نبود نوری وجود نخواهد داشت.
در اواخر این آیه نیز آمده است که خدا هر کس را که بخواهد با نورش هدایت میکند، حال ببینیم خدا چه کسانی را میخواهد؟ خدا حکیم و عالم است، ما باید کاری کنیم که نزد خدا خواستنی شویم و رضایت خدا را جلب کنیم تا ما را هم با نورش هدایت کند.
چکار کنیم تا خدا ما را بخواهد و رضایتش را جلب کنیم تا ما را با نورش هدایت کند؟ خدای متعال در آیه 101 سوره آلعمران فرموده است «وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»، یعنی (هر كس به خدا تمسك جويد قطعاً به راه راست هدايت شده است).
بنابراین مطابق این آیه هر کس به خدا وصل شود، اعتصام به خدا کند، خودش را در پناه عصمت خدا قرار دهد، خدا او را هدایت میکند، این آیه راجع به یکایک افراد صحبت میکند.
خدای متعال در آیه 103 سوره آلعمران فرموده است «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»، یعنی (و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان يكديگر بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه يابيد).
این آیه در مورد جامعه صحبت میکند و میفرماید جامعهای که خدایی شود، هدایت میشود و راه درست را پیدا میکند.
خدای متعال در آیه 11 سوره تغابن میفرماید «وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»، یعنی (كسى كه به خدا بگرود دلش را به راه آورد و خداست كه به هر چيزى داناست)، در این آیه آمده هر کس به خدا اعتماد کند، خدا قلب او را هدایت میکند.
کلید همه گرفتاریها اعتماد به خداست، یعنی برخی بسیار گرفتارند اما به قول خدا اعتماد ندارند، خداوند میفرماید هر کس به خدا اعتماد کند، به کلام خدا اعتماد داشته باشد، به ولیّ خدا و رسول خدا اعتماد کند، خدا قلبش را هدایت میکند و نزد خدا خواستنی میشود.
خدای متعال در آیه 26 سوره آلعمران میفرماید «وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ»، یعنی (هر که را خواهی عزت میبخشی و هر که را خواهی خوار و بیمقدار میکنی).
خدا به چه کسی عزت میدهد و چه کسی را به ذلت میکشاند؟ اینها از روی حکمت است.
خدای متعال در آیه 54 سوره نور میفرماید «وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»، یعنی (اگر اطاعتش كنيد راه خواهيد يافت و بر فرستاده خدا جز ابلاغ آشكار مأموريتى نيست).
خدای متعال در این آیه فرموده اگر از فرستاده ما اطاعت کنید، هدایت میشوید، هدایت شما بستگی به این دارد که آیا مطیع پیغمبر باشید یا خیر.
خدای متعال در آیه 17 سوره محمد میفرماید «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»، یعنی (ولى آنان كه به هدايت گراييدند خدا آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و توفيق پرهيزگاريشان داد).
اهتدا از ریشه هدایت است، خدای متعال در این آیه فرموده آن کسانی که اهتدا میکنند، یعنی آن کسانی که عطش هدایت دارند، در کلمات اهل بیت (ع) دنبال هدایت هستند، در دعاهایشان به دنبال هدایت هستند، در نمازشان هدایت و صراط مستقیم طلب میکنند، چنین کسانی توسط خدا هدایت میشوند.
بنابراین اینکه خداوند فرموده هر کس را بخواهم هدایت می کنم، این هدایت به صورت اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه بر اساس لیاقت، شایستگی و بندگی در پیشگاه خدای متعال است.
خدای متعال در آیه 19 سوره رعد میفرماید «أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»، یعنی (پس آيا كسى كه مىداند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده حقيقت دارد مانند كسى است كه كوردل است تنها خردمندانند كه عبرت مىگيرند).
خدای متعال در این آیه مردم را به دو قسمت تقسیمبندی میکند و میگوید یک عده کور و یک عده بینا هستند، کور یعنی از هدایت خبر ندارند، بینا یعنی کسانی که هدایت میشوند، خدای متعال در این آیه میفرماید کسی که به خودش زحمت داده، گوشش را به خدا سپرده و جانش را در معرض انوار ملکوتی قرار داده و به این رسیده که قرآن کریم حق است و از سوی خدا نازل شده است، آیا چنین آدمی با آدم کور یک جور است و یک مقام دارد؟
این آیه مشخص میکند آن کسی که حقانیت قرآن، انس با قرآن و دلدادگی به قرآن را دارد، چنین کسی بیناست، در غیر این صورت کور است، البته این کوری مربوط به چشم نیست، کوری باطن است، یعنی فقدان حیات طیبه است.
البته منظور از انس با قرآن این نیست که بگوییم آدمها حتماً باید قرآن را حفظ کنند یا تفسیر قرآن بلد باشند، خیر اینگونه نیست، ممکن است یک کسی تفسیر قرآن هم بلد باشد اما خودش گرفتار و گناهکار باشد، باید دل انسان پذیرای قرآن و مأنوس با قرآن باشد، دل مانند زمینی باشد که وقتی بذر آیات قرآن در آن انداخته میشود شروع به رشد کند و شجره طیبهای باشد که ریشه آن در فطرت انسان و شاخ و برگ آن در آسمانها گسترده شود.
در آیه 36 سوره نور میبینیم که خدا سراغ بُیوتی میرود که به آنها رفعت و منزلت بخشیده است، این بُیوت شامل بیوت انبیاء و بیت نبی مکرم اسلام (ص)، بیت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و بیت هر یک از اهل بیت عصمت و طهارت است، یعنی این آیه از سوره نور ما را به ۲ وادی شامل وادی قرآن و وادی اهل بیت (ع) میبرد و میگوید اگر نور خدا را میخواهید، آن را در جلوه قرآن ببینید، نور خدا را در تجلی قرآنهای ناطق تماشا کنید.
خداوند در آیه 40 سوره نور میفرماید هر کس را خدا نورانی نکند، هیچ نوری در او نخواهد بود، این آیه بسیار تکاندهنده است، حال ببینیم خدا چطور آدمها را نورانی میکند؟ قرآن و اهل بیت (ع) نور هستند، خدا با اینها ما را نورانی میکند، اگر کسی نور میخواهد باید کاسه دلش را نزد قرآن و اهل بیت (ع) ببرد، بنابراین همه نورها متعلق به خداست اما وسیلههایی برای رسیدن این نور خدایی به مردم وجود دارد، این وسیلهها شامل قرآن و اهل بیت (ع) هستند.
شخصی به نام محمدبنفضیل از امام کاظم (ع) سؤال کرد اینکه خدای متعال در آیه 8 سوره صف فرمودهاند «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»، منظور از این آیه چیست؟ امام (ع) به ولایت امیرالمؤمنین (ع) اشاره کرده و فرمود آن کسانی که تصمیم گرفتند نور خدا را خاموش کنند، همان غاصبانی هستند که تصمیم گرفتند ولایت امیرالمؤمنین (ع) را خاموش کنند.
فضیل میگوید به حضرت عرض کردم اینکه خدای متعال در این آیه فرموده «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»، این یعنی چه؟ امام (ع) فرمود خدا نور را در امامت تمام میکند، نور را در امامت جستوجو کنید، این همان است که خدای متعال فرمود به خدا و رسولش و نور نازل شده ایمان بیاورید، نور امام است.
رسول اکرم (ص) فرمودند دو چیز گرانبها و سنگین را برای شما آوردهام، در ادامه نیز فرمود محال است این دو از هم جدا شوند، قرآن در شب قدر نازل شده است، محال است ولایت اهل بیت (ع) از قرآن جدا باشد، بنابراین ولایت اهل بیت (ع) نیز در شب قدر نازل شده است، در روایات هم داریم که ولایت امیرالمؤمنین (ع) در شب قدر نازل شده است.
امیرالمؤمنین (ع) سرسلسله امامت و ولایت است، وقتی کسی ولایت امیرالمؤمنین (ع) را فهمید و به آن ایمان آورد، ولایت ائمه دیگر را هم پذیرفته و به آنها ایمان آورده است.
در کتاب شریف کافی آمده شخصی به نام ابی خالد کابلی میگوید از امام باقر (ع) درباره آیه 8 سوره تغابن سؤال کردم، خدای متعال در این آیه فرموده «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»، یعنی (پس به خدا و پيامبر او و آن نورى كه ما فرو فرستاديم ايمان آوريد و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است).
یعنی ابی خالد کابلی از امام (ع) پرسید خدای متعال فرموده به خدا، رسول خدا (ص) و نوری که نازل کردهایم ایمان بیاورید، منظور از این آیه چیست؟ امام باقر (ع) فرمود نور شامل امامان و آل رسول خدا (ص) هستند، به خدا سوگند ائمه (ع) همان نوری هستند که خدا آنها را نازل کرده است، در آسمان و زمین هم اگر نوری هست، نور وجود اهل بیت (ع) است.
امام باقر (ع) در ادامه فرمود نور قرآن و نور امام در قلوب اهل ایمان درخشانتر است از خورشیدی که در آسمان میدرخشد، نور ولایت علی (ع) جان آدم را روشن کرده و آدم را نورانی میکند، هیچ بندهای نیست که ما را دوست داشته باشد و ولایت ما را بپذیرد مگر اینکه خدا قلبش را پاک کند، اگر قلبش پاک نباشد علاقه به امیرالمؤمنین (ع) و اولاد آن حضرت ندارد و محبت امام حسین (ع) در دلش نفوذ نمیکند.
اهل بیت (ع) قرآن ناطق هستند، خدا درباره قرآن فرمود «لا یَمَسّه اِلّا المُطَهّرون»، اهل بیت (ع) نیز همین طور هستند، امام باقر (ع) در ادامه فرمود خدا هیچ قلبی را پاک نمیکند مگر اینکه تسلیم ما باشد، در این صورت خدا او را از سختیهای حساب و کتاب سالم نگه میدارد، این آدمی که با ائمه (ع) همراه باشد از عذاب بزرگ روز قیامت در امان میماند، بنابراین همان طور که قرآن نور است،، اهل بیت عصمت و طهارت هم نور هستند.
در کتاب شریف کافی آمده که اسحاقبنعمار گفته از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود پیامبر (ص) نماز صبح را با مردم برگزارکرد، چشمش به جوانی افتاد که در نماز صبح شرکت کرده بود، در عالم خواب و بیدار بود، رنگش زرد شده بود، جسمش هم لاغر و نحیف بود و چشمانش گود رفته بود، رسول خدا (ص) میدانست این جوان عالمی دارد و حیات طیبه را میچشد و نورانی است.
رسول خدا (ص) میخواست این نور را به دیگران هم نشان بدهد، میگویند این فرد نامش حارثهبنمالک بوده است، لذا رسول الله (ص) از او سؤال کرد حالت چطور است و چگونه روزگار میگذرانی؟ او پاسخ داد من در حال یقین روزگارم را میگذرانم و به یقین رسیدهام، پیامبر (ص) او را تحسین کرد و فرمود یقین هر کس نشانه و علامتی دارد، حیات طیبه در هر کس اثری دارد، تو بگو نشانه یقین تو چیست؟
آن جوان پاسخ داد یقین من همان است که دل مرا محزون کرده است؛ ما دو جور حزن داریم، یک حزن داریم که مربوط به مسائل و مشکلات دنیوی است، اولیای الهی این حزن را ندارند و دلواپس دنیا و جسمشان نیستند، یک حزن هم مربوط به مسائل معنوی است، اینکه وقتی روزه میگیریم، عبادت میکنیم، نماز میخوانیم، جانمان منقلب شود، ما احتیاج به چنین حزنی داریم، برخی صفحات قرآن را میخوانیم و میبینیم که اصلاً ما را تحویل نمیگیرند، ما باید حزن بگیریم و بگوییم خدایا چرا آیات تو ما را تحویل نمیگیرند؟ چرا نورشان به دل من نمیتابد؟
حارثه بن مالک به پیامبر (ص) فرمود من به یک حزنی رسیدهام و یقین باعث شده که دل من محزون است، این حزن برای من ممدوح و ارزشمند است، یقین باعث شده شبهای من سحر دارد، شبی که بیسحر بگذرد شب مرده است، شب احیا نیست، هر شبی که آدم توفیق نماز و عبادت پیدا کند شب احیاست
جوان گفت این یقین باعث شده شبها نمیتوانم راحت بخوابم، این یقین باعث شده جان خود را از دنیا کندهام و وابسته به دنیا نیستم، هر چه در دنیاست نمیتواند برای من جاذبه داشته باشد، گویا من دارم عرش پروردگار را تماشا میکنم و همه چیز آماده حساب و کتاب قیامت شده است، گویا قیامت برپا شده و حشر و نشر خلایق دیده میشود، من هم در میان آنها هستم، من همین جا که هستم گویا دارم اهل بهشت را تماشا میکنم که روی تختهای بهشتی نشستهاند، مشغول استفاده از نعمتهای بهشتی هستند و با همدیگر داد و ستد دارند.
این جوان در ادامه گفت گویا اهل جهنم را هم دارم میبینم که در حال عذاب هستند و ضجه میزنند و ناله میکنند، گویا آن زوزه آتش جهنم به گوش من میرسد، این صدای شعلههای جهنم در گوش من دور میزند.
پیامبر (ص) پس از شنیدن حرفهای این جوان، رو به اصحاب که تحت تأثیر آن کلمات قرار گرفته بودند کرده و فرمودند این جوان بندهای است که به حیات طیبه زنده شده و قلبش با ایمان نورانی شده است.
پیامبر (ص) به این جوان فرمودند این نعمتی که خدا به تو داده، ملتزم باش که آن را حفظ کنی؛ معلوم میشود پیامبر (ص) دارد راهنمایی میکند و میگوید این چیزی که گیرت آمده را با عبادت حفظ کن و آن را با معصیت و غفلت از دست نده.
جوان هم از فرصت استفاده کرد و گفت یا رسول الله (ص) از خدا بخواه شهادت در راه خودش را در رکاب شما نصیب من کند، رسول خدا (ص) هم برای او این دعا را کرد، طولی نکشید در یکی از غزواتی که پیامبر (ص) شرکت داشتند، 9 نفر به شهادت رسیدند و دهمین شهید نیز همین جوان بود.
خدا به برکت این ماه مبارک و به حق اهل بیت عصمت و طهارت مرگ ما را به شهادت تبدیل نماید و شهادت در پیروی از پیامبر (ص) و ائمه (ع) را روزی ما قرار بدهد.