ادامۀ نشانههای حیات طیبه
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: شرح صدر و کرامت انسانی از نشانههای حیات طیبه هستند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه چهاردهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (8 فروردین 1403 - روز شانزدهم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار شد، اظهار کرد: حیات معنوی یا حیات طیبه علامتها و نشانههایی دارد، هر کس وقتی این علامتها و نشانهها را در خودش ملاحظه میکند، قادر است بفهمد چقدر با حیات طیبه زندگی میکند.
یکی از نشانههای حیات طیبه این است که ایمان فرد ایمانی حقیقی است، حقیقتاً خدا، قیامت، حقانیت قرآن کریم، حقانیت ولایت و امامت و حقانیت رسول اکرم (ص) را باور دارد، اینها در جان او نشسته و فقط لقلقه زبانش نیست، واقعاً اینها را باور کرده و ایمان حقیقی دارد.
دومین نشانه این است که آرامش خاطر و طمأنینه دارد، این آدم نگران، دارای استرس و اضطراب، مأیوس از آینده، عصبانی و عجول نیست، وقار و آرامش جزو شاخصههای کسی است که از حیات طیبه برخوردار است.
سومین نشانه این است که آسوده از ترس و حزن است، ما آدمها از این دو مسئله رنج میبریم، هم میترسیم و هم نگران و محزونیم، گویا از گذشته خودمان ترس داریم و از آینده نگران هستیم اما اگر کسی ایمان داشت و به حیات طیبه رسید، اولیای الهی میشود، آنهایی که اولیای الهی باشند ترس برایشان معنا ندارد و حزنی ندارند، حزن و ترس متعلق به جنایتکاران، مجرمین و معصیتکاران است.
کسی که پروندهاش پیش خدا صاف است، اگر در گذشته اشتباهی هم کرده و گناهی از او سر زده، با توبه گناهش را شستوشو میدهد، نسبت به آینده هم به فضل و کرم خدا دلبسته است، چنین کسی حزن و اندوه یا ترس و وحشت ندارد.
چهارمین ویژگی برخورداری از شرح صدر است، کسی که دارای حیات طیبه است، به همان نسبت شرح صدر دارد، یعنی گنجایش بالایی دارد.
امیرالمؤمنین (ع) خطاب به کمیلبنزیاد فرمود عالمان ربانی شرح صدر دارند، عاشقان و علاقمندان به علوم الهی، علوم ربانی و معنویات دینی ظرفیتشان بالاست، هر چقدر هم در عرصه علوم ربانی تلاش کنیم گنجایش ما بیشتر میشود، قرآن و نهجالبلاغه نیز ظرفیت ما را افزایش میدهند.
دلیلش این است که وقتی قرآن در جان انسان نشست، جزو جان آدم میشود، وقتی معارف نورانی امیرالمؤمنین (ع) جزو وجود ما شد، وجود ما با او رشد میکند و ما سعه وجودی پیدا میکنیم، بنابراین هر چقدر فهم همراه با عقیده باشد و هر چقدر علم نورانی داشته باشیم، این باعث میشود شخصیت معنوی ما به همان نسبت رشد کند.
هر چقدر شخصیتمان رشد کند لیاقتمان برای نهجالبلاغه، قرآن، فرمایشات اهل بیت (ع) و معارفی که در دعاها موج میزند بیشتر میشود، هر چقدر این لیاقت بیشتر شد، قابلیت جذب بیشتر میشود، هر چقدر قابلیت جذب بیشتر شد به همان اندازه سعه وجودیمان بالا میرود، این فضای نورانی است که دین برای ما به وجود میآورد.
بنابراین یکی از آثار و نشانههای حیات معنوی شرح صدر است، خدای متعال در آیه 22 سوره زمر فرموده است «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»، یعنی (پس آيا كسى كه خدا سينهاش را براى پذيرش اسلام گشاده و در نتيجه برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد همانند فرد تاريكدل است پس واى بر آنان كه از سخت دلى ياد خدا نمىكنند اينانند كه در گمراهى آشكارند).
خدای متعال در این آیه فرموده کسی که خدا به او شرح صدر داده، با یک نور از ناحیه خدا زندگی میکند، جانش تاریک نیست و بصیرت دارد، این یک چیزهایی را میبیند که دیگران نمیبینند، یک چیزهایی را میفهمد که دیگران نمیفهمند، آیا این مانند کسی است که دلش تاریک است؟ وای بر آنها که دلشان قساوت دارد، ذکر و نام خدا اصلاً برایشان جاذبه ندارد.
دسته اول همان کسانی هستند که خدای متعال در آیه 2 سوره انفال فرموده «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون»، یعنی (مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند).
خدای متعال در این آیه فرموده مؤمنین کسانی هستند که وقتی نام خدا را میشنوند دلهایشان میلرزد، اینها دلهایشان منعطف است، محبت خدا در دلهایشان موج میزند، چون محبت به خدا دارند و خدادوست هستند، وقتی نام خدا به میان میآید متأثر میشوند اما در مقابل وای بر آنهایی که در برابر ذکر خدا قساوت قلب دارند و هیچ علاقهای به آیات قرآن و دین ندارند، اینها گاهی حتی وقتی موفقیتهای دینی را میبینند عصبانی میشوند، اگر ببینند مردم در راهپیمایی روز قدس سنگ تمام گذاشتهاند عصبانی میشوند، اینها دلشان مریض است.
ممکن است همینها که دلشان مریض است ظاهراً نماز هم بخوانند و ظاهراً دیندار باشند اما چون قلبشان ناپاک و سنگ است و قساوت دارند، اگر از مسلمانان موفقیتی را ببینند خوششان نمیآید، حتی همه جا از دشمن تعریف میکنند، امام خمینی (ره) را نمیبینند، چون لیاقت امام (ره) را ندارند اما رضاخان را میبینند، برای اینکه اینها جنسشان به هم میخورد، چرا که شیاطین جنسشان با هم جور در میآید، اینها وقتی موفقیتهای دینی را میبینند برنمیتابند.
در حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که حضرت فرمودند برترین ذکرها قرآن است، با قرآن انسان شرح صدر پیدا میکند، یکی از نشانههای حیات طیبه یا حیات معنوی شرح صدر است، اگر شرح صدر داشتیم قرآن را میفهمیم، قرآن میگوید با شرح صدر قرآن را بهتر میفهمید و با من شرح صدر پیدا میکنید، یعنی اینها با یکدیگر همافزایی دارند، هم قرآن به انسان شرح صدر میدهد، هم هر چقدر شرح صدرمان بیشتر شد بیشتر قرآن را میفهمیم و میپسندیم و از قرآن بهره میبریم.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند با قرآن درون انسان نورانی میشود و باطن انسان روشن میشود، آدم با قرآن شرح صدر پیدا میکند، اگر ما با قرآن زندگی نکنیم دیدمان کوتاه است و ظرفیتمان کوچک است، اگر با قرآن زندگی نکنیم تمام موفقیت زندگی را در این میبینیم که یک سفره چرب و نرم داشته باشیم، تمام موفقیت را در این میبینیم که یک خانه، ماشین، ثروت و درآمدی داشته باشیم.
در حالی که خود قرآن میگوید اگر همه دنیا را هم به شما بدهند، این متاع قلیل است، یعنی خیلی کم است و ارزشی ندارد، عظمت و شخصیت انسان خیلی بزرگتر از اینهاست، ما باید قیامت را ببینیم، همه آنچه در دنیاست متعلق به همین دنیاست که قرار است آن را بگذاریم و برویم، متاع دنیا هر چقدر هم باشد قلیل، کوچک و کم است اما انسان دارای عظمت است.
پنجمین اثر، نشانه و علامت حیات طیبه، برخوردار بودن از کرامت انسانی است، خداوند در آیه 70 سوره اسراء فرموده «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»، یعنی (و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم).
خدای متعال در این آیه فرموده من به بنیآدم کرامت بخشیدم، یعنی شخصیت انسان را با کرامت آفریدم، اساس شخصیت آدمها کرامت است، کرامت در ذات هر انسانی وجود دارد، چون قرار است حیات طیبه پیدا کنند من آنها را راهنمایی کردم که هر چیزی را نخورند، طیبات را بخورند، کسی که میخواهد حیات طیبه داشته باشد باید از چیزهای طیب و پاک استفاده کند، لقمه حرام جزو طیبات نیست، چیزی که نجس و حرام است جزو طیبات نیست، چیزی که حق دیگران است جزو طیبات محسوب نمیشود، این چیزها نمیگذارند انسان به حیات طیبه برسد.
طیبات به معنای حلال و پاک است، طیبات یعنی آن چیزی که نام خدا همراهش است، طیبات به معنای رزق است، ما گاهی مال را با رزق اشتباه میگیریم، ما وظیفه داریم به دنبال رزق باشیم اما تشویق نشدهایم که به دنبال مال باشیم، مال ممکن است وبال گردن انسان شود، آن چیزی که خدا عنایت میکند رزق است، آن چیزی که از راه حلال به دست میآید رزق است، اگر وجوهات شرعی را ادا میکنیم، این رزق است، اگر وقتی متمکن شدیم و حج بر ما واجب شد، ادای وظیفه کنیم، اینها رزق است اما مال همان ثروتهایی است که ما فقط آنها را ذخیره میکنیم و به عنوان انباردار نسلهای آینده میشویم.
خدای متعال در آیه 70 سوره اسراء میفرماید ما مخلوقات زیادی داریم اما آن مخلوقی که به او فضیلت دادیم بنیآدم است، اگر قدر بداند و شکر این فضیلت را به جا بیاورد.
خدای متعال میفرماید ما شخصیت انسان را با کرامت آفریدیم، سپس به ما میگوید این دنیا مدرسه است، انسانها همه دانشجویان این مدرسه هستند، اولین آیاتی که بر قلب نازنین رسول اکرم (ص) نازل شد آیات سوره علق بود، در این سوره خداوند به پیامبر (ص) فرمود بخوان به نام آفریدگارت که تو را با کرامت خلق کرد، بدان که پروردگارت اکرم است، همان طور که خدا اکرم است، بنده خدا نیز با کرامت است، خدا میخواهد به انسان بگوید من تو را از جنس خودم آفریدم و از روح خودم در تو دمیدم، من به عنوان معلم تو، اکرم هستم، تو هم دانشجوی من هستی و با کرامتی.
خدای متعال به پیامبر (ص) میفرماید ای پیامبر، ما به تو چیزهایی یاد دادیم که اگر ما آنها را به تو یاد نمیدادیم، تو آن کسی نبودی که بتوانی به این چیزها برسی، همچنین خدا به ما مردم میگوید این پیامبر به شما چیزهایی را یاد میدهد که اگر او آنها را به شما یاد نمیداد، شما آن کسی نبودید که هرگز بتوانید این چیزها را یاد بگیرید، اینها را فقط از ناحیه خدا و پیامبر (ص) میشود فرا گرفت.
خداوند میفرماید من ربّ اکرم هستم، شما هم با کرامت آفریده شدهاید، بنابراین این طور گفته شد که دنیا مدرسه است، آدمها دانشآموزان و دانشجویان این مدرسه هستند، ما به دنبال علوم ربانی هستیم، ما به دنبال معلمان ربانی یعنی ائمه (ع) و انبیای عظام هستیم، آنها در قله هستند، ما هم میخواهیم این کوه سر به فلک کشیده سیر و سلوک را طی کنیم و به قله و انوار درخشنده آن نزدیکتر شویم.
دانشجویان مدرسه کرامت و علوم ربانی نیز کتاب مخصوص دارند، در رابطه با کتاب این مدرسه نیز خداوند در آیات 77 و 78 و 79 سوره واقعه میفرماید «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ، فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ، لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»، کتاب مدرسه کرامت باید با موضوع این مدرسه همخوانی داشته باشد، فلذا خدا کتاب کریم به ما داده است.
هر آیه قرآن عظیمه است، یعنی هر آیه دارای عظمت است، هر آیه تجلی عظمت خداست، هر آیه قرآن حکیمه است، چون از همه آیات قرآن حکمت میبارد، هر آیه قرآن شریفه و عزیزه است، هر آیهای بستهای از عزت الهی برای انسان است، یکی از عناوینی که راجع به آیات قرآن بسیار دلچسب و دلنشین است کریمه است، برای اینکه هر آیهای کرامت ما را بالا میبرد، اگر آیهای ما را از معصیت باز میدارد، یعنی از کرامت ما محافظت میکند و نمیگذارد معصیت کرامت ما را بشکند، هر آیهای که یک رزق معنوی در جان ما میچشاند، این آیه کرامت ما را افزایش میدهد.
نورانیت قرآن کریم کجا میتواند بنشیند و در کدام دل وارد میشود؟ دل مانند خانه است، اگر درب یک خانه باز شود و ببینیم بوی بد و متعفن و یا ظلمت و تاریکی در آن باشد، فوراً در را میبندیم، آیات قرآن هم پشت درب خانه دل ما میآیند تا ببینند خانه دل ما چه حالی دارد؟ اگر خانه دل آباد باشد از آن استقبال میکنند، اگر خانه دل معطر و مطهر باشد وارد آن میشوند.
اگر خانه دل متعفن باشد، در دل نفاق باشد، در دل دروغ باشد، صاحب دل حرامخور، ظالم، بخیل، حسود و بد زبان باشد، اینجا دیگر دل نیست، اینجا غاری است که در آن هر جانوری زندگی میکند، در این دلها قرآن ورود نمیکند.
تا وقتی دیو هوا پرستی، نفسپرستی، منفعتطلبی، بی بند و باری، ظلم، غیبت، بردن آبروی دیگران در دل ما هست، صاحب حیات طیبه نمیشویم، وقتی این دیو از دل ما بیرون رفت آن وقت میتوانیم به سوی حیات طیبه حرکت کنیم، هر کدام از آیات قرآن یک فرشته هستند که میتوانند به دل ما وارد شوند.
آیتالله حسنزاده آملی فرمودند آیات قرآن مثل زنبور عسل هستند، این زنبورهای عسل روی گل مینشینند اما مگس روی هر نجاستی مینشیند، در هر جلسهای میرود، هر لقمهای را میخورد ولی زنبور عسل فقط روی گلهای معطر و مطهر مینشیند، گل باید هم پاک و باطهارت باشد و هم معطر باشد، آیات قرآن همان فرشتههایی هستند که به دنبال گلهای معطر و مطهر هستند، چه چیزی باعث میشود آدم معطر نباشد؟ گناهان باعث میشود آدم معطر نباشد.
در روایات آمده زیاد استغفار کنید، مبادا بوی بد گناهان آبروی شما را ببرد، اگر پردههای عالم کنار برود، ما در عوالمی قرار میگیریم که میفهمیم دروغ چقدر خسارتبار بوده است یا غیبت چقدر بیچارهکننده است.
گناهان انسان را بدبو میکنند و آبروی انسان را میبرد، با استغفار این بوی بد از انسان دور میشود.
در روایات آمده صلوات دهان را معطر میکند، وقتی انسان آماده شد و دانشجوی کلاس قرآن شد، از آیات قرآن لذت میبرد و خوشحال میشود که بیشتر بداند و بیشتر بفهمد.
این معنا را در سوره عبس میبینیم، خدای متعال در آیه 11 سوره عبس میفرماید «كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ»، یعنی (زنهار چنين مكن اين آيات پندى است)، خدای متعال در این آیه میفرماید بدانید که آیات قرآن تذکره هستند، تذکره به معنای تذکر است، تذکر به معنای یادآوری کردن است، خدا میگوید ای انسان من جنس تو را جوری آفریدهام که هر آیهای را به تو بخوانند، تو میگویی این را که من میدانم و میشناسم، گویا قبلاً آن را به انسان گفتهاند، چرا که ذات انسان قرآنی است.
خدای متعال در آیه 12 سوره عبس میفرماید «فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ»، یعنی (تا هر كه خواهد از آن پند گيرد)، خدای متعال در این آیه میفرماید هر کس بخواهد و لیاقت داشته باشد که بخواهد متذکر شود، متذکر میشود، برای اینکه خدا زمینه این را فراهم کرده است.
خدای متعال در آیه 13 سوره عبس میفرماید «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَه»، یعنی (در صحيفههايى ارجمند)، خدای متعال در این آیه میفرماید قرآن کریم از طرف ربّ اکرم است، آورنده آن جبرئیل است، خداوند در قرآن فرموده این پیامبر، این جبرئیل رسول کریم است که قرآن را برای تو آورده است، بعد که قرآن به پیامبر (ص) میرسد، خدا به ما میگوید این قول رسول کریم است.
حال این قرآن در چه دلی نفوذ میکند؟ خدای متعال در آیه 13 سوره عبس میفرماید صحیفه این دل باید کریمانه باشد تا قرآن در آن نفوذ کند، اگر آلوده و کثیف بود، اگر ددمنشی، نفاق و ظلم در آن بود، چنین دلی لیاقت قرآن را ندارد، باید این صحیفه پاک باشد تا قرآن در آن نازل شود.
خدای متعال در آیه 14 سوره عبس میفرماید «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ»، یعنی (والا و پاكشده)، خدای متعال در این آیه فرموده این دل باید والامقام باشد، به دنیای دنی وابسته نباشد و سربلند باشد، بنابراین دل ما هم باید مکرمه و هم مطهره باشد.
طهارت و کرامت هم متعلق به انسان و هم متعلق به قرآن است، اگر انسان با کرامت و طهارت بود، لیاقت قرآن کریم را پیدا خواهد کرد، خدای متعال در آیه 15 سوره عبس میفرماید «بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»، یعنی (به دست فرشتگانى)، خدای متعال در این آیه میفرماید این قرآن به دست فرشتگان میآید، یعنی آیات قرآن را فرشتگان همراهی میکنند.
خدای متعال در آیه 16 سوره عبس میفرماید «كِرَامٍ بَرَرَةٍ»، یعنی (ارجمند و نيكوكار)، خدای متعال در این آیه میفرماید این فرشتگان نیز باکرامت هستند، این فرشتگان مطابق آیه 30 سوره فصلت نازل میشوند در دل کسانی که دائمالذکر هستند و در راه خدا استقامت میورزند.
امیدواریم خدای متعال هر روز عزت و مسلمین را بیشتر کند و دل ما را به انوار نورانی قرآن روشن و منور کند و توفیق بندگی در ماه مبارک رمضان را در حد اعلی نصیب ما بگرداند.