امروز :
Skip to main content

حیات طیبه چه نشانه‌هایی دارد؟

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان علائم و نشانه‌های حیات طیبه پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه سیزدهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان که (7 فروردین 1403 - روز پانزدهم رمضان) در مسجد امام خمینی (ره) برگزار شد، اظهار کرد: در جلسات پیشین درباره حیات طیبه، حیات انسانی و حیات معنوی سخن گفتیم، ما یک حیات حیوانی و یک حیات انسانی داریم، حیوانات زنده‌اند، ما هم آن نوع زندگی را داریم، که البته این نوع زندگی هم از نعمت‌های خداست اما قرار نیست ما به حیات حیوانی رضایت بدهیم و به آن اکتفا کنیم.

قرار است ما انسان شویم، انسان شدن نیازمند همت است، باید پای درس انبیای عظام برویم، باید پای کتاب‌های آسمانی بنشینیم، باید با کلام خدا و قرآن کریم انس بگیریم، باید اهل عبادت و بندگی باشیم تا حیات معنوی پیدا کنیم و دوباره متولد شویم و حقیقت عالم و آدم را درک کنیم.

در این جلسه می‌خواهیم درباره آثار، علائم و نشانه‌هایی از حیات معنوی صحبت کنیم، حال ببینیم حیات معنوی چه علامت‌هایی دارد؟ یکی از نشانه‌های حیات معنوی این است که انسان حقیقت ایمان را می‌چشد، نام و یاد خدا برایش شیرین می‌شود و آیات الهی و کلام خدا برایش دلنشین و تأثیرگذار می‌شود، این یکی از علائم است.

آیا وقتی ما آیات الهی را قرائت می‌کنیم، روی ما تأثیر می‌گذارد یا فقط به ثواب آن فکر می‌کنیم؟ امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه فرموده‌اند هیچ کس با قرآن همنشین و هم‌جلسه نمی‌شود، مگر اینکه بعد از اتمام جلسه، چیزی بر او افزوده شده باشد و چیزی از او کم شده باشد، باید نورانیت، هدایت، روشنگری و روشن‌بینی به انسان اضافه شده باشد، و کوری و تاریک‌نگری از او کم شده باشد.

بنابراین هر بار که پای قرآن می‌نشینیم، باید این دو اتفاق در ما رخ دهد، آن‌هایی که صاحب طیبه هستند این اتفاقات را می‌بینند، اگر ندیدند معلوم می‌شود ارتباطشان با قرآن برقرار نشده است.

خدای متعال در آیات 2 به بعد سوره انفال می‌فرماید مؤمنین کسانی هستند که وقتی نام خدا به میان می‌آید دلشان می‌لرزد، وقتی آیات قرآن برای آن‌ها تلاوت می‌شود، ایمانشان را افزایش می‌دهد، یعنی در آن‌ها اثر می‌گذارد، این‌ها به پروردگارشان توکل می‌کنند.

در ادامه خداوند می‌فرماید آن‌هایی که نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌پردازند، این‌ها مؤمن حقیقی هستند، این یعنی این‌ها از حیات طیبه برخوردارند، نمی‌شود کسی مؤمن حقیقی باشد و از حیات معنوی محروم باشد.

کاش تا وقتی زنده هستیم خدای متعال به برکت نماز، روزه، قرآن و اهل بیت (ع) کاری کند به برکت او زندگی کنیم، آیات قرآن محبوبت‌ترین کلمات برای ما باشد، قرآن را بچشیم و بنوشیم.

علامت دوم حیات طیبه، آرامش و طمأنینه قلبی است، ممکن است ما خودمان را در شرایطی قرار دهیم که آنقدر استرس، اضطراب، دل‌نگرانی، دلشوره، دلواپسی، ترس و ناامیدی به ما هجوم بیاورد که خوشی و راحتی از ما بریده شود، دائم در سختی، فشار و نگرانی به سر ببریم و غذای روحمان قطع شود، اگر آب، غذا و اکسیژن ما را قطع کنند ما می‌میریم، یاد و نام خدا هم غذای حیات طیبه است، اگر قطع شود می‌میریم و حیات انسانی ما از دست می‌رود.

خدای متعال در آیه 124 سوره طه می‌فرماید «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»، یعنی (و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم)، خدای متعال در این آیه می‌فرماید هر کس از نام و یاد من اعراض کند، همه چیزش را با من تنظیم و هماهنگ نکند، این آدم دارای زندگی سخت و گرفتاری‌های فراوانی خواهد بود و در تنگنا زندگی می‌کند، راحت نیست و لذت زندگی را نمی‌چشد، چون اصلاً زنده نیست، همین آدم روز قیامت هم کور محشور می‌شود.

خدای متعال در آیات 125 و 126 سوره طه می‌فرماید «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا، قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى»، یعنی (مى‏‌گويد پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم، مى‏‌فرمايد همان طور كه نشانه‏‌هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى‌شوى).

این آدم در قیامت به خدا می‌گوید بار الها چرا مرا کور محشور کردی، قرار بود من بصیر باشم، خدا می‌فرماید ما در دنیا آیاتمان را به تو نشان دادیم اما تو آن‌ها را به فراموشی سپردی، تو پای کدام آیه قرآن ایستادی؟ پای کدام دستور الهی مقاومت ورزیدی؟ همان طور که تو در دنیا این‌ها را به فراموشی سپردی، اکنون هم تو از طرف خدا به فراموشی سپرده شده‌ای، خدا بصیر است، اگر خدا یک نفر را از خودش دور کرد، این آدم از بصیرت محروم می‌شود، خدا سمیع است، اگر خدا کسی را از درگاه رحمتش دور کرد، او دیگر سمع ندارد، لذا منافقین و کفار «صم بکم عمی» خطاب شده‌اند، برای اینکه از رحمت خدا دورند.

چه کنیم که آرامش داشته باشیم؟ خدای متعال در آیه 28 سوره رعد می‌فرماید «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، یعنی (همان كسانى كه ايمان آورده‏‌اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏‌گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دل‌ها آرامش مى‏‌يابد).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید کسانی هستند که ایمان آوردند و قلب‌هایشان را با یاد خدا آرامش بخشیدند، یاد خدا یعنی خودمان را با رضای خدا تطبیق بدهیم، بگوییم هر چه رضای اوست ما آن را می‌خواهیم، از کجا بدانیم رضای خدا چیست؟ قرآن آمده بگوید که رضای خدا در من است، اهل بیت (ع) به ما معرفی شده‌اند که بگویند رضای خدا با اهل بیت بودن است، وقتی پیامبر (ص) در غدیر خم امیرالمؤمنین (ع) را معرفی کردند، فرمودند هر کس من مولای او هستم، پس از من علی (ع) مولای اوست، خدایا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، یار او را یاری کن، رهاکننده او را تنها بگذار.

خدای متعال نیز در آیه 3 سوره مائده فرمود (امروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند، طمع بریدند، پس شما از آن‌ها بیمناک نگشته و از من بترسید، امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم).

چرا که تا پیش از غدیر کافران امید داشتند دین را به هم بریزند و دوباره بساط کفر و شرک را به راه بیندازند اما با معرفی امیرالمؤمنین (ع) برای همیشه ناامید و مأیوس شدند، خداوند در این آیه فرموده امروز دینتان کامل شد و نعمت بر شما تمام و کمال شد، من این دین را از شما می‌پسندم، آن چیزی که مورد رضایت من است دین همراه علی (ع) و اولاد اوست، دین همراه ولایت و امامت است.

اگر ما به‌دنبال رضای خدا هستیم، باید اهل بیت (ع) را بشناسیم، اهل بیت با ما حرف دارند، دستورالعمل زندگی به ما ارائه داده‌اند، باید با آن دستورالعمل‌ها زندگی کنیم، باید علوی، نبوی، زهرایی، حسنی و حسینی زندگی کنیم و با ائمه (ع) همراه شویم.

بنابراین خداوند فرموده دل‌ها با ذکر خدا آرام می‌شود، قرآن ذکر خداست، اهل بیت (ع) هم بیانی دیگر از قرآن هستند، خداوند در آیه 9 سوره حجر می‌فرماید ما این ذکر را نازل کردیم و ما حافظ و نگهبان آن هستیم، هر کس اهل ذکر شد آرامش پیدا می‌کند.

خدای متعال در آیه 29 سوره رعد، جامعه اهل ذکر را معرفی می‌کند و می‌فرماید «الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ»، یعنی (كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند).

خداوند در این آیه می‌فرماید جامعه‌ای که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بر اساس قرآن و عترت زندگی کرده‌اند، این جامعه با حیات طیبه زندگی می‌کنند.

سومین نشانه حیات معنوی، آسودگی از ترس، ناامیدی و یأس است، یعنی انسان از این‌ها آسوده می‌شود، چقدر ما در زندگی‌ها می‌بینیم که ترس و دلواپسی نمی‌گذارد آدم‌ها راحت باشند، خدای متعال در آیه 48 سوره انعام می‌فرماید «وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»، یعنی (و ما پيامبران را جز مژده‏آور و هشداردهنده نمى‏فرستيم، و كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند نه بيمى بر آن‌هاست و نه اندوهگين مى‏شوند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید هر کس ایمان بیاورد و خودش را اصلاح کند، یعنی اگر گناه کرده توبه کند، اگر ظلم کرده جبران کند، اگر مدیون دیگران است خودش را آزاد کند، اگر نسبت به عبادت و بندگی کوتاهی کرده قضایش را به جا بیاورد، در این انسان هیچ ترس و نگرانی نخواهد بود.

خدای متعال در آیه 97 سوره نحل می‌فرماید «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»، یعنی (هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏‌اى حيات حقيقى بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند پاداش خواهيم داد).

خدای متعال در این آیه بحث ایمان و عمل صالح را مطرح می‌کند و می‌فرماید هر کس کارهای شایسته انجام دهد، یعنی پیوسته کار خوب انجام دهد و دغدغه دین و خدمت به مردم داشته باشد، اگر ایمان داشته باشد، خواه زن یا مرد باشد، به او حیات طیبه‌ می‌بخشیم، او حزن و اندوه نیز نخواهد داشت و آرامش خاطر پیدا می‌کند.

خدای متعال در آیات 62 و 63 و 64 سوره یونس می‌فرماید «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ، الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ، لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، یعنی (آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌‏شوند، همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‏‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است وعده‌هاى خدا را تبديلى نيست اين همان كاميابى بزرگ است).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید بدانید که اولیای الهی ترس، اندوه و نگرانی ندارند، در هر شرایطی راحت و آسوده هستند، آن‌هایی که ایمان آوردند و همواره با تقوا زندگی می‌کنند، همه جا تقوا همراهشان است، در زندگی دنیا بر این‌ها بشارت باد و در آخرت هم بشارت روزی این‌هاست، دائم نعمت‌های الهی و توفیقات رحمانی نصیبشان می‌شود.

سپس خدای متعال در آیه 65 سوره یونس خطاب به رسول اکرم (ص) می‌فرماید «وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» یعنی (سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواى داناست)، خدای متعال در این آیه می‌فرماید ای پیامبر (ص) تو که فرستاده ما هستی مبادا سخن، کلام، نامهربانی‌ها و قدرناشناسی‌های آدم‌ها نسبت به تو، نگرانت کند، همه عزت‌ها فقط و فقط در دست خداست، کسی نمی‌تواند به عزت تو آسیب برساند.

خدای متعال این را به ما هم یاد می‌دهد و می‌گوید شما هم بدانید عزت فقط خداست، اگر گمان کردید فلانی اگر به من لطف کند، من به جایی می‌رسم، این یعنی عزتتان را دست غیر خدا می‌بینید، اگر فکر کنید که فلانی به شما نامهربانی کند بیچاره می‌شوید، این یعنی راه را اشتباه رفته‌اید و عزتتان را در دست دیگران می‌بینید، خدا می‌فرماید همه عزت‌ها فقط در دستان خداست.

امام (ره) برای احترام به مردم و در راستای کرامت انسان‌ها قیام کردند و کاپیتولاسیون را بی‌حرمتی به مردم و تحقیر مردم خواندند، خواستند جلوی این بی‌حرمتی را بگیرند و سخنرانی کردند، آن سخنرانی به قیمت جانشان تمام شد، رژیم تصمیم گرفت امام (ره) را اعدام کند، مراجع تقلید به میدان آمدند و گفتند امام (ره) مجتهد است، از نظر قانونی نمی‌توانید او را اعدام کنید، رژیم را وادار کردند که از این تصمیم شیطانی صرف‌نظر کند.

خدای متعال آدمی را که یک تنه به میدان آمده بود و برای عزت مردم فریاد زده بود، عزت بخشید و در همه دنیا عزتمند کرد، امام (ره) عزتمندترین انسان پس از ائمه (ع) بود، امام (ره) نه تنها خودش به عزت رسید، بلکه مردم و اسلام را نیز عزتمند کرد، بنابراین باید ترس و نگرانی از ما دور باشد و همه اتکای انسان به خدا باشد، اگر به اینجا رسیدیم این نشانه حیات طیبه است.

درست است که حیات طیبه مراتبی دارد اما مهم این است که همه ما تشنه حیات طیبه باشیم و در این مسیر حرکت کنیم.