امروز :
Skip to main content

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه 86 تفسیر قرآن کریم که در تاریخ 4 آذر 1403 در مسجد شیخ‌الاسلام برگزار شد، در شرح سوره مجادله اظهار کرد: خدای متعال در آیه 19 سوره مجادله فرموده است «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ»، یعنی (شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است آنان حزب شيطانند آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید شیطان بر این‌ها یعنی بر یهودی‌ها، منافقین وابسته به یهودیان و دشمنان دین مستولی شده و خدا را از یاد این‌ها برده و ارتباط این‌ها با خدا قطع شده است، این‌ها حزب شیطان هستند، این‌ها حتی اگر نماز بخوانند و ادعای دین کنند، اما چون با رسول خدا (ص) و مؤمنین مقابله می‌کنند در حزب شیطان قرار دارند.

در ادامه این آیه آمده ای مردم آگاه باشید و بدانید که حزب شیطان یعنی آن‌هایی که کارشان به خسران می‌کشد.

ما در قرآن یک ضرر و یک خسران داریم، ضرر یعنی اینکه نفع خاصی از تجارت یا معامله نبریم، خسارت یعنی فقط اصل مالمان در تجارت یا معامله به ما برگردد، خسران یعنی نه تنها اصل مالمان برنگردد، بلکه ضرر هم بدهیم و بدهکار شویم.

خدای متعال در آیات 103 و 104 سوره کهف می‌فرماید «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا، الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»، یعنی (بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم، آنان كسانى‏‌اند كه كوشش‏شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‏‌دهند).

خسارتمندترین آدم‌ها آن‌هایی هستند که نه تنها همه چیزشان را از دست می‌دهند و چیزی نصیبشان نمی‌شود، بلکه بدهکار هم می‌شوند، کسانی که عمرشان رفته و به خدا، انقلاب، مسجد، نماز و مردم بدهکار هستند این‌ها اخسرین هستند.

کلمه «اسْتَحْوَذَ» در آیه 19 سوره مجادله از استحواذ است، ریشه آن حوذ بوده و به معنای چیره شدن و مستولی بودن است.

این یعنی شیطان بر یهودیان و منافقین مستولی شده و بر آنان سوار است و از آن‌ها سوءاستفاده می‌کند، شیطان هم برای اینکه این‌ها عبدش شوند، یاد خدا را از این‌ها دور می‌کند تا این‌ها کاری به خدا نداشته باشند.

وقتی این‌ها به شیطان سواری دادند و ارتباطشان با خدا قطع شد، دیگر در جبهه خدا نیستند، بلکه در جبهه شیطان هستند، شیطان دشمن آشکار است، وقتی این‌ها در جبهه شیطان قرار گرفتند، شیطان این‌ها را ساماندهی و تشکیلاتی می‌کند، بعد حزب شیطان شده و تبدیل به باند می‌شوند، این‌ها تبدیل به آدم‌هایی می‌شوند که برای رسیدن به مطامع دنیایی به همدیگر کمک می‌کنند، به‌خاطر همدیگر دروغ می‌گویند، دیگران را ضایع می‌کنند، برای اینکه به منافعشان برسند حق را زیر پا می‌گذارند.

ببینیم ما لیاقت داریم حزب‌اللهی شویم یا خیر؟ حزب‌اللهی شدن فقط کلمه نیست، بلکه علائم و شرایطی دارد، همه باید این معنا را جدی بگیریم، اواخر سوره مجادله خیلی به ما کمک می‌کند که خودمان را بازخوانی کنیم.

در این ایام جریان‌شناسی خیلی مهم است، در بحث جریان‌شناسی، این آیات خیلی به ما کمک می‌کنند که ما بفهمیم کدام جریان، جریان خدا، دین، انبیاء و اولیاء، عاشورا و کربلا، نفاق، دو رویی، شیطان‌پرستی و شیطان‌گرایی است.

در رابطه با کلمه «اسْتَحْوَذَ» می‌توان گفت این کلمه در زبان فارسی به معنای به‌دست آوردن یا تصاحب کردن هم هست، یعنی شیطان می‌آید می‌گوید من فلانی را به دست آوردم، این آدم قرار بود مسجدی باشد، اهل دفاع از حرم باشد، مجاهد فی سبیل الله و آمر به معروف و ناهی از منکر باشد، اما حالا آمر به منکر و ناهی از معروف شده است، قرار بود مدافع نظام، انقلاب و خون شهدا باشد، اما الان برعکس شده است، شیطان می‌گوید من سوار این آدم شدم که او این‌گونه شود.

قرآن می‌گوید آدم‌ها در ابتدا پیرو شیطان هستند، اما در ادامه کارشان به جایی می‌رسد که خود شیطان می‌شوند، برای مثال منافقین آنقدر در شیطنت فرو می‌روند که خدای متعال راجع به آن‌ها در آیه 14 سوره بقره می‌فرماید «وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ»، یعنی (و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که مؤمنان را مسخره می‌کنیم)، خدا در این آیه آن‌ها را شیطان معرفی می‌کند.

خدای متعال در آیه 175 سوره آل‌عمران می‌فرماید «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»، یعنی (در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مى‏‌ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد).

خدای متعال در این آیه راجع به نعیم‌بن‌مسعود اشجعی که جزو چهره‌های مطرح منافقین بود، می‌فرماید این آدم عین شیطان است، قبلا فقط پیرو شیطان بود، اما اکنون خود شیطان است.

اگر تاریخ گذشته را ببینیم و چشم‌انداز جریان خودمان برای آینده را ببینیم، همیشه یا حزب شیطان یا حزب خدا وجود دارد، ما باید ببینیم در کدام حزب قرار داریم، اگر بین این دو باشیم جزو گروه مذبذبین هستیم، آن کسی که نه در این گروه و نه در آن گروه قرار دارد، سرگردان و منافق است.

خدای متعال در آیه 141 سوره نساء کمک می‌کند حزب‌الله و حزب شیطان را بیشتر بفهمیم و می‌فرماید «الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»، یعنی (منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید برای اخذ غنیمت گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟ و اگر کافران را فتح و بهره‌ای رسد به آن‌ها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ‌گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که خیلی به شما اظهار ارادت می‌کنند، اگر شما پیروز شدید می‌گویند ما هم با شما بودیم، چرا غنائم را به ما نمی‌دهید؟ همین‌ها کسانی هستند که خدای متعال در سوره منافقون می‌فرماید این منافقین که ظاهرا در جبهه پیامبر (ص) بودند، وقتی در جنگ با هم صحبت می‌کردند، می‌گفتند اگر ما به شهر برگردیم ما که عزیز هستیم ذلیلان را از شهر بیرون می‌کنیم، منظور آن‌ها از ذلیلان رسول خدا (ص) و مؤمنین بودند، خداوند فرمود عزت متعلق به خدا، رسول خدا (ص) و مؤمنین است، منافقین نمی‌فهمند و نمی‌دانند.

منافقین از این جنس بودند، یعنی اگر هم در جبهه رسول اکرم (ص) بودند، دل در گرو دیگران داشتند، خدای متعال در آیه 141 سوره نساء می‌فرماید این‌ها اگر شما در جبهه پیروز باشید، می‌گویند ما با شما بودیم و طلب غنائم می‌کنند، اگر کافرها به جایی برسند و پیروزی گیرشان بیاید، به آن‌ها می‌گویند آیا ما با شما نبودیم و شما را راهنمایی نکردیم؟ ما به شما راه را نشان دادیم که پیروز شدید.

منافقین این‌طور هستند، شیطان سوار بر آن‌هاست، آن‌ها هم به کافران می‌گویند ما به شما مستولی بودیم و به شما راهنمایی دادیم، به‌خاطر اینکه طلبی از آن‌ها بگیرند، وگرنه منافقین معمولا در مقابل کافران هم ذلت از خودشان نشان می‌دهند و دست برتر در پیشگاه آن‌ها نبوده و نیستند.

خدای متعال در آیه 6 سوره فاطر می‌فرماید «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ»، یعنی (بی‌تردید شیطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگیرید. او گروهش را فقط به این سبب به فسق و فجور دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان گردند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید به درستی شیطان دشمن شماست، دشمنی شیطان را جدی بگیرید، اما اگر شیطان نمی‌آمد روبه‌روی ما قرار نمی‌گرفت، عرصه‌های امتحان و ابتلای بندگان خدا مخدوش می‌شد و گروه مقابلی وجود نداشت.

خدا شیطان را دشمن قرار داده تا ما بتوانیم پله پله تا خدا ترقی کنیم، در مخالفت، جنگ و دشمنی با شیطان ما موفق خواهیم شد، فلذا دشمنی شیطان به نفع ماست، نه به این معنی که کسی بخواهد شیطان‌پرست شود، بلکه دشمن بودنش را جدی بگیرد.

اگر باور کردیم شیطان دشمن است و با همه نیرو در مقابلش ایستادیم، در این صورت شیطان باعث رشد ما می‌شود، برای مثال آمریکا شیطان بزرگ است و با ما دشمن است، ما هم دشمنی او را جدی گرفته‌ایم، وقتی جدی گرفتیم قدرت و عزت پیدا کردیم، اگر این دشمن روبروی ما نبود، اکنون ما ملت ضعیفی بودیم، هر چه دشمن قوی‌تر باشد و ما هم دشمنی او را جدی بگیریم، به خدا توکل کنیم، در مقابل دشمن بایستیم و ترس و واهمه را از خودمان دور کنیم، به همان اندازه آن دشمنی به نفع ما می‌شود.

شیطان حزب دارد، هر کس دروغ می‌گوید، دو رویی و نفاق می‌ورزد، با نظام قرآن و دین مقابله می‌کند، حرام می‌خورد، ظلم می‌کند و نسبت به مؤمنین کینه و عداوت می‌ورزد، جزو حزب شیطان است.

همان طور که برای حزب شیطان علائمی وجود دارد، برای حزب‌الله هم علائمی وجود دارد، باید در خودمان جست‌وجو کنیم و ببینیم جزو حزب خدا هستیم یا در حزب شیطان قرار داریم، باید با رفتار، عمل و داشتن ویژگی‌های حزب اللهی بودن و نداشتن علائم حزب شیطان بتوانیم خودمان را تنظیم کنیم.

خدای متعال در آیه 21 سوره نور فرموده است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، یعنی (ای مؤمنان! از گام‌های شیطان پیروی نکنید؛ و هر که از گام‌های شیطان پیروی کند هلاک می‌شود زیرا شیطان به کار بسیار زشت و عمل ناپسند فرمان می‌دهد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدی از شما از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند پاک نمی‌شد، ولی خدا هر که را بخواهد پاک می‌کند؛ و خدا شنوا و داناست).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید پای خود را جای پای شیطان نگذارید، هر کس پا جای پای شیطان بگذارد، باید بداند که شیطان به فحشا فرمان می‌دهد، یعنی اگر برای مثال پایتان را جای پای شیطان گذاشتید، شیطان شما را رها نمی‌کند و می‌گوید باید این دروغ را بگویید، این ظلم را داشته باشید، این خیانت را بکنید، این‌ها کار شیطان است.  

خدای متعال در ادامه این آیه می‌فرماید اگر فضل و رحمت خدا نبود، هیچ یک از شما پاک نمی‌شدید و پاک نمی‌ماندید، اما خدا هر کس را که بخواهد پاک می‌کند، خدا شنوا و داناست، اگر خدا نمی‌خواست شما موفق نمی‌شدید، اما خدا خواست و شما را موفق کرد، شما به دام شیطان نیفتادید و حرف شیطان را دنبال نکردید.

خدای متعال در آیه 55 سوره مائده می‌فرماید «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، یعنی (سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی مانند علی‌بن‌ابی‌طالب‌اند که همواره نماز را برپا می‌دارند و در حالی که در رکوعند به تهیدستان زکات می‌دهند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید فقط و فقط خدا ولی شماست، در امتداد ولایت خدا، رسول خدا (ص) ولی شماست، البته ولایت رسول خدا (ص) جدا از ولایت خدا نیست، یعنی ولایت خدا در رسالت رسول اعظم (ص) آشکار شده و تجلی پیدا می‌کند.

خدای متعال در ادامه این آیه می‌فرماید در امتداد ولایت رسول خدا (ص)، ولایت آن‌هایی است که به معنی حقیقی کلمه ایمان آورده‌اند، آن‌هایی که نماز را اقامه کرده‌اند و زکات دادند در حالی که در حال رکوع بودند.

خدای متعال در این آیه از کلمه «والذی» استفاده نکرده است، «والذی» یعنی (آن کسی که)، اما خدای متعال در این آیه فرموده «وَالَّذِينَ»، یعنی درست است که امیرالمؤمنین (ع) این کار را کرد، اما اگر هر کدام از ائمه (ع) هم بودند همین کار را انجام می‌دادند و در حال رکوع به سائل زکات می‌دادند.

خدای متعال در ادامه در آیه 56 سوره مائده می‌فرماید «وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»، یعنی (و کسانی که خدا و رسولش و مؤمنانی چون علی‌بن‌ابی‌طالب را به سرپرستی و دوستی بپذیرند حزب خدایند، و یقیناً حزب خدا در هر زمان و همه جا پیروزند).

خداوند در این آیه فرموده هر کس ولایت خدا، پیامبر (ص) و ائمه (ع) را بپذیرد، زندگی خود را در این معنا ببیند و نابودی خود را در مخالفت با این معنا ببیند، بداند که در حزب خداست، بنابراین معلوم می‌شود رکن اساسی و اصلی حزب‌اللهی بودن، تحت ولایت خدا بودن و درک مقابله حزب شیطان و حزب خداست.

هر انسانی باید یا در حزب شیطان یا در حزب خدا باشد، راه دیگری ندارد، اگر هم جزو حزب خدا، رسول خدا (ص) و اهل بیت (ص) نباشد، چه بخواهد و چه نخواهد در حزب شیطان است.

در برخی آیات نظیر آیات 30 تا 32 سوره روم و آیات 51 تا 53 سوره مؤمنون آمده هر کس دنبال هر حزبی که هست خوشحال است، هر کسی در حزب شیطان باشد، شیطان آنقدر او را تحویل می‌گیرد، به او دلخوشی می‌دهد و آینده موهوماتی برایش می‌سازد که او تصور می‌کند دیگرانی که در حزب شیطان نیستند خیلی عقب مانده‌اند و ضرر کرده‌اند.

وقتی حزب شیطان و حزب خدا در مقابل هم قرار گرفتند، خدای متعال در آیه 76 سوره نساء می‌فرماید «الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»، یعنی (آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند؛ و کسانی که کافر شده‌اند، در راه طاغوت می‌جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید، که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان در برابر اراده خدا و پایداری شما سست و بی‌پایه است).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که حزب شیطان هستند بدانند توطئه شیطان در برابر اراده خدا سست است، امروز صهیونیست‌ها پیشکسوتان حزب شیطان هستند، شیاطین بزرگ نظیر آمریکا و انگلیس چهره‌های برجسته حزب شیطان هستند که خدا روی آن‌ها را سیاه کرده و روحشان را به آلودگی کشانده است. 

امام (ره) در سال 1342 با قدرت و قوت به میدان مقابله با شیاطین آمد، در مقابل آن‌ها ایستاد و سرشان را به سنگ کوبید و هنوز هم ضربه امام (ره) هر روز تکرار می‌شود و آن‌ها لطمه می‌خورند تا روزی که خدا وعده داده و بساطشان برچیده شود.

در حدیث این گونه آمده است که رسول خدا (ص) در رابطه با آیه 19 سوره مجادله فرموده‌اند آن‌هایی که شیطان به آنان استحواذ پیدا کرده و سوارشان شده است، این‌ها یاران شیطان هستند، شیطان هر کاری می‌خواهد بکند، به وسیله این‌ها آن کار را انجام می‌دهد.

شیطنت، ته دل مردم را خالی کردن، دشمن را شاد کردن، مبارزه با جبهه حق، جبهه دشمن را در چشم مردم پاک و قوی نشان دادن، این‌ها همان دروغ‌ها و صحنه‌سازی‌هایی است که شیطان می‌خواهد و حزب شیطان همین کارها را می‌کند.

در حدیثی رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند هر کس می‌خواهد در کشتی نجات سوار باشد و به عروه‌الوثقی تمسک کند، یعنی هر کس می‌خواهد این ریسمان مستحکم و قابل اعتماد را بگیرد، بعد از من در ولایت امیرالمؤمنین (ع) باشد و با دشمن علی (ع) بستیزد؛ همان کاری که الان در غزه و لبنان اتفاق می‌افتد و مردم غیور یمن انجام می‌دهند، آن شهید بزرگوار، آن جوانمرد روزگار، یحیی السنوار به امیرالمؤمنین (ع) عشق می‌ورزید و با کلام آن‌ حضرت ایستادگی کرد.

پیامبر (ص) در ادامه فرمود ائمه (ع) را امام خویش قرار بدهد و در این دنیای تحت سیطره شیاطین، ترسش را با تمسک به اهل بیت (ع) و همراهی اهل بیت (ع) بریزد، با فرهنگ اهل بیت (ع) برای جهانیان فرهنگ متعالی درست کند تا فرهنگ کودک‌کشی و خونخواری از بین برود.

در روایتی آمده است کسی از امام (ع) سؤال کرد و گفت ما اجازه داریم به دو کشوری که با هم می‌جنگند و هر دوی آن‌ها باطل و کافرند، اسلحه بفروشیم؟ امام (ع) فرمود بله می‌توانید بفروشید، اما سلاحی را بفروشید که جان این‌ها را حفظ کند، برای مثال سپر یا چکمه بفروشید؛ ما باید این فرهنگ را در دنیا دنبال کنیم.

ما باید اشداء علی الکفار باشیم، آن‌هایی که خون می‌ریزند، ما خونشان را بریزیم، آن‌هایی که باید هدایت شوند، به هدایتشان بپردازیم، آن‌هایی که گرسنه هستند هر چند که مسلمان هم نیستند، باید به دادشان برسیم، اگر هم مسلمان باشند باید با جدیت بیشتری وظیفه خودمان را در قبال آن‌ها انجام بدهیم.

رسول خدا (ص) در ادامه حدیث فوق فرمودند ائمه (ع) جانشینان و وصی‌های من هستند، بعد از من این‌ها حجت خدا در خلق عالم خواهند بود، این‌ها سروران و سادات امت من هستند، این‌ها رهبران اهل تقوا هستند و مردم را تا بهشت رهبری می‌کنند، حزب اهل بیت (ع) حزب من است و حزب من هم حزب خداست، حزب دشمنان این‌ها حزب شیطان است، این حدیث در اوایل کتاب امالی صدوق آمده است.

در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین (ع) آمده است پیشتازان ما پیشتازان انبیاء هستند، من در میان همه جانشینان انبیای گذشته وصی اوصیاء هستم، من حزب خدا و حزب رسول خدا (ص) هستم، اما معاویه و آن‌هایی که در مقابل من هستند، حزب شیطان‌اند و شیطان هم از آن‌هاست.

امیرالمؤمنین (ع) در حدیث دیگری فرمودند آیا تمایل دارید از حزب‌الله باشید؟ ارتباطتان را با خدا حفظ کنید، خدا پیمانش را با شما حفظ کرده، شما هم پیمانتان را با او حفظ کنید، خدا اهل تقواست، خدا خوب پیمان نگاه می‌دارد، شما هم پیمان نگه دارید.

حضرت در ادامه فرمود هر کاری می‌کنید در آن کار بهترین باشید، در هر مقام و مسئولیتی هستید وظیفه‌تان را به نحو احسن انجام دهید، حزب خدا به معنای حزب اهل تقوا و حزب اهل احسان است.

دانستن این آیات و احادیث کاری می‌کنند که ما در زندگی همیشه تلاش کنیم در حزب خدا باشیم و بترسیم از اینکه در حزب شیطان باشیم، ما باید نیروی فعال حزب خدا، حزب رسول خدا (ص) و ائمه (ع) باشیم.

متأسفانه گاهی بعضی کارها در میان مسلمانان اتفاق می‌افتد که بوی حزب شیطان می‌دهد، رفاقت‌هایی که اتفاق می‌افتد و برخی می‌خواهند از این رفاقت‌ها برای پر کردن جیبشان و حرام‌خوری استفاده کنند، این‌ها به معنای حزب شیطان بودن است.

همه آن‌هایی که به‌دنبال شیطان می‌روند خسرالدنیا و الاخره می‌شوند، یعنی نه با نگاه عقل و ایمان در دنیا به جایی می‌رسند و نه در آخرت به جایی خواهند رسید.

خدا به همه بندگان عقل عنایت کرده است، این نعمت بسیار قیمتی است، خدا به آدم‌ها قدرت تشخیص داده است، آدم‌ها حتی اگر سواد نداشته باشند خوب و بد را می‌فهمند، خدا رسولش را برای ما فرستاده است، قرآن را نازل کرده است، ائمه (ع) را برای هدایت ما فرستاده است، پس خدا بسیار لطف و عنایت به ما کرده است، ما باید لطف خدا را ببینیم و در حزب خدا باشیم.