امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان ویژگی‌های منافقین پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه 84 تفسیر قرآن کریم که در تاریخ 20 آبان 1403 در مسجد شیخ‌الاسلام برگزار شد، در شرح سوره مجادله اظهار کرد: خدای متعال در آیات 14، 15 و 16 سوره مجادله فرموده است «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ، أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ، اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ».

یعنی (آيا نديده‏‌اى كسانى را كه قومى را كه مورد خشم خدايند به دوستى گرفته‏‌اند آن‌ها نه از شمايند و نه از ايشان و به دروغ سوگند ياد مى‌كنند و خودشان هم مى‏‌دانند، خدا براى آنان عذابى سخت آماده كرده است راستى كه چه بد می‌کردند، سوگندهاى خود را چون سپرى قرار داده بودند و مردم را از راه خدا بازداشتند و در نتيجه براى آنان عذابى خفت‌آور است).

خدای متعال در آیه 14 سوره مجادله فرموده است می‌بینید کسانی را که ولایت قومی را می‌پذیرند که خدا نسبت به آنان غضب کرده است، منظور از اینان یهودیان هستند.

بنابراین در این آیه دو نکته مطرح است، نخست کسانی که به سراغ قومی رفته‌اند که خدا به آن‌ها غضب کرده است، دوم قوم یهود هستند، آن‌هایی که خودشان را به یهودیان می‌چسبانند، در خدمت آن‌ها قرار می‌گیرند و برای آن‌ها کار می‌کنند، منافقین هستند، بنابراین در این آیه از دو جامعه نفاق و یهود صحبت شده است.

در نماز جمعه نیز در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقون قرائت می‌شود، در سوره جمعه به یهود به‌صورت جدی پرداخته شده است، در سوره منافقون نیز خدای متعال روی منافقین متمرکز شده است، یعنی هر هفته ما باید این دشمن بیرونی یعنی یهود و دشمن درونی یعنی اهل نفاق را رصد کنیم.

ما چقدر از اهل نفاق آسیب دیده‌ایم و چقدر یهودیان به مسلمانان خسارت وارد کرده‌اند، آن‌ها از غفلت مسلمان‌ها، غفلت کشورهای اسلامی و غفلت جامعه مؤمنین استفاده کرده‌اند و به جامعه مسلمانان خسارت زده‌اند، ما باید وقت‌های زیادی را برای یهودشناسی و شناخت نفاق می‌گذاشتیم، ما باید دانشگاه‌هایی را به این منظور تأسیس می‌کردیم و رشته‌های درسی فراوان در یهودشناسی و نفاق‌شناسی داشتیم.

ما وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم می‌بینیم در سرتاسر قرآن خدا به شکل‌های مختلف درباره یهودیان و منافقین صحبت کرده است، کمتر موضوعی در قرآن وجود دارد که تا این اندازه مورد توجه قرار گرفته باشد.

ما چقدر به این موضوعات توجه داریم؟ چقدر دشمنی یهود را جدی گرفته‌ایم؟ البته اکنون این موضوع را جدی‌تر می‌بینیم و آن را جدی می‌گیریم، اما در طول تاریخ خیلی در یهودشناسی و شناخت نفاق کوتاهی کرده‌ایم.

امروز می‌بینیم منافقین دستشان در دست یهود است، حتی برخی کشورهای اسلامی و برخی سران کشورهای اسلامی امروز نقش منافقین صدر اسلام را بازی می‌کنند، باید به این نکات توجه کرد.

خدای متعال در آیه 14 سوره مجادله می‌فرماید آیا ندیدی آن منافقینی را که رفتند ولایت کسانی را پذیرفتند که خدا به آن‌ها غضب کرده است، آن کسی که منافق است ادعای مسلمانی دارد، شما که ادعای مسلمانی دارید به چه مجوزی رفتید سراغ کسانی که خدا نسبت به آن‌ها غضب کرده است و انتظار دارید آن‌ها برای شما کاری کنند؟

در ادامه این آیه خدای متعال به مسلمانان و مؤمنین حقیقی فرموده این‌هایی که رفتند با مغضوبین خدا دستشان را به هم رساندند و در راستای منافع آن‌ها کار می‌کنند، از مسلمانان حقیقی نیستند.

مبادا تصور کنید این‌ها مسلمانان غربزده‌اند و یا تخلف سیاسی می‌کنند، این طور نیست، این‌ها اصلا از مسلمانان محسوب نمی‌شوند، در ادامه خداوند فرموده این‌ها به درد یهودیان هم نمی‌خورند، یعنی نه از مؤمنین هستند و نه به درد یهودیان می‌خورند، البته آنان تمایل دارند با یهودیان باشند اما برای سود آن‌ها هم نمی‌توانند کاری کنند.

در ادامه آیه 14 سوره مجادله خداوند فرموده این‌ها به دروغ سوگند یاد می‌کنند، خودشان هم می‌دانند که قسم دروغ می‌خورند، اما باز هم این کار را انجام می‌دهند.

یکی از ویژگی‌های منافقین این است که به راحتی دروغ می‌گویند، اینکه منافقین کاذب هستند را خدای متعال در اوایل سوره بقره به صراحت فرموده است، خیلی از ویژگی‌های منافقین در قرآن آمده است، یکی دیگر از ویژگی‌های نیز قسم یاد کردن است، یعنی برای همین دروغی که می‌گویند به راحتی قسم یاد می‌کنند.

خدای متعال هم فرموده من شهادت می‌دهم این‌ها دروغگو هستند، خداوند در آیه نخست سوره منافقون خطاب به رسول خدا (ص) می‌فرماید «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»، یعنی (چون منافقان نزد تو آيند گويند گواهى مى‏‌دهيم كه تو واقعا پيامبر خدايى و خدا هم مى‏‌داند كه تو واقعا پيامبر او هستى و خدا گواهى مى‏‌دهد كه مردم ۲ چهره سخت دروغگويند).

خدای متعال در این آیه به پیامبر (ص) می‌فرماید وقتی منافقون نزد تو می‌آیند می‌گویند ما شهادت می‌دهیم تو رسول خدا هستی، خدا که می‌داند تو رسول او هستی، خدا شهادت می‌دهد که منافقون دروغگویان هستند و کارشان دروغ گفتن است.

بنابراین منافقین هم دروغ می‌گویند و هم بر این دروغشان سوگند یاد می‌کنند و هم می‌دانند که دروغ می‌گویند، مطابق آیه 15 سوره مجادله خدا عذاب شدید برای این‌ها مهیا کرده است، این‌ها بد عمل می‌کنند، رفتار و اعمالشان بسیار زشت و بد است.

خدای متعال در آیه 16 سوره مجادله می‌فرماید این‌ها سوگندها و قسم‌هایشان را سپر قرار داده‌اند، تلاش می‌کنند که از راه خدا جلوگیری کنند و در راه خدا مانع ایجاد کنند و همواره تلاش می‌کنند در مسیری که رسول خدا (ص)، ائمه (ع) و مؤمنین حقیقی برای تحقق آرمان‌های الهی و ارزش‌های متعالی گام برمی‌دارند، مانع ایجاد کنند.

حال ببینید با این دیدگاه، چه کسانی منافق محسوب می‌شوند، هر کسی که در راه خدا مانع ایجاد کند، برای اجرای عدالت مانع ایجاد کند، برای عزت و اقتداری که مسلمانان باید داشته باشند، مانع ایجاد کند و نگذارد که اسلام قدرتمند باشد، برای استقلال اسلام و مسلمین در مقابل کفر، شرک، نفاق و صهیون مانع ایجاد کند و نگذارد این حرکت با سرعت، شتاب و جدیت پیش برود، بر اساس تعریف قرآنی همه این‌ها منافق هستند.

آن‌هایی که می‌خواهند مساجد خلوت باشد و مانعی برای راه خدا هستند، چنین کسانی منافق هستند، آن‌هایی که می‌خواهند سفره مردم خالی باشد، فتنه‌ها جان بگیرد و شعله‌ور شود، این‌ها منافقین هستند، بنابراین منافقین را باید با تعریف قرآنی بشناسیم.

در آیه 16 سوره مجادله کلمه «فَصَدُّوا» آمده است، صد به معنای اعراض و روی گرداندن است، برای مثال اگر رهبر حکیم انقلاب در یک جا سخنرانی می‌کند و این سخنرانی از تلویزیون پخش می‌شود، آن کسی که منافق است اصلا حوصله گوش کردن این سخنرانی را ندارد، از دیگر معانی صد در آیه 16 سوره مجادله، انصراف، منع، مانع و برگرداندن است.

خدای متعال در آیه 16 سوره مجادله از عذاب مهین برای منافقین سخن گفته است، کار منافقین این است که مؤمنین را خوار، رسوا، ضعیف و سست کنند، به همین خاطر عذابی که خدا برای آنان در نظر گرفته، از جنس عذاب شدید و مهین است که آن‌ها را خوار می‌کند، این خواری هم در دنیا و هم در آخرت روزی‌شان می‌شود.

در سال‌های پیروزی انقلاب مشاهده کرده‌ایم منافقین که بوده و چه کردند، البته منظور ما از منافقین فقط گروه مسعود رجوی ملعون نیستند، چون نفاق محدود به این‌ها نیست، آن‌ها رسواترین شاخه‌های نفاق هستند، اما به شاخه‌های دیگر نفاق هم باید توجه داشت.

حال چند آیه از قرآن راجع به منافقین را بررسی کنیم، خدای متعال در آیات 51 و 52 سوره مائده فرموده است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ، فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ».

یعنی (اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد يهود و نصارى را دوستان خود مگيريد كه بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آن‌ها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى‌نمايد، مى‌بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در دوستى با آنان شتاب می‌ورزند مى‌گويند مى‏‌ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است‏ خدا از جانب خود فتح منظور يا امر ديگرى را پيش آورد تا در نتيجه آنان از آنچه در دل خود نهفته داشته‏‌اند پشيمان گردند).

آیه 55 سوره مائده همان آیه بسیار معروف اعلان ولایت امیرالمؤمنین (ع) است، قبل از این آیه خدا در مورد یهود صحبت کرده است، معلوم می‌شود که در مقابل یهود باید با ولایت ایستاد، امروز چرا ما سربلندیم و توانسته‌ایم یهودی‌ها را زمین‌گیر کنیم؟ برای اینکه با ولایت در مقابل یهود ایستاده‌ایم.

خدای متعال در آیه 51 سوره مائده می‌فرماید یهود و نصارا را اولیای خود نگیرید، البته این نصارا آن نصارایی نیستند که خدا از آن‌ها تعریف می‌کند، بلکه این‌ها همان نصارایی هستند که رئیس‌جمهور دیوانه آمریکا می‌گوید من مسیحی هستم اما صهیونیستم.

منظور خدای متعال از نصارا در آیه 51 مائده مسیحی صهیونیست‌ها هستند، وگرنه ما به مسیحیان بسیار امیدوار هستیم که در آینده به اسلام و مسلمین بپیوندند، بارها عرض کرده‌ایم که اکثر «و یدخلون فی دین الله افواجا» مسیحی‌های مؤمن هستند.

خدای متعال در آیه 51 سوره مائده می‌فرماید یهود و نصارا دستشان در دست هم است، اگر دیدید یک کسی، یک سیاستمداری، یک دیپلمات یا هر کس دلش با این‌هاست، نگویید این غربزده است، بلکه این عین آن‌هاست، خدای متعال در این آیه می‌فرماید هر کس از شما دلش با یهودی‌ها باشد از آن‌هاست، از شما نیست، خدا ظالمان را هدایت نمی‌کند.

چه کسانی برای همکاری و همراهی با یهودیان عجله دارند؟ خدای متعال در پاسخ به این سؤال در آیه 52 سوره مائده می‌فرماید کسانی که در قلوبشان مرض است، این کد منافقین است، این‌ها سرعت، شتاب و عجله دارند برای اینکه با یهودیان باشند، این‌ها وقتی با مردم صحبت می‌کنند، مردم را می‌ترسانند و می‌گویند ما می‌ترسیم از ناحیه آن‌ها به ما ضربه و ضرری وارد شود.

یعنی با ادبیاتی صحبت می‌کنند که دشمن را بزرگ می‌بینند و از دشمن وحشت آن‌چنانی دارند و این وحشت را در قلوب مردم پمپاژ می‌کنند و می‌گویند ما می‌ترسیم اتفاق بدی بیفتد.

خدای متعال در ادامه آیه 52 سوره مائده می‌فرماید امید است که خدا فتح و پیروزی بیاورد یا امر دیگری را پیش بیاورد، برای مثال در ماجرای طبس، خداوند با قدرت خویش این موضوع را پایگاه فتح و عزت ما قرار داد.

خدای متعال در انتهای این آیه می‌فرماید آن‌هایی که دشمن‌هراس هستند، روی دشمن حساب می‌کنند، با خدا کاری ندارند و قدرت خدا را نمی‌بینند، این‌ها یک مرتبه به سرافکندگی، خجالت و ندامت مبتلا می‌شوند.

خدای متعال در آیات 67 و 68 سوره توبه درباره منافقین صحبت کرده است، خدای متعال در این آیات می‌فرماید «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ، وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ».

یعنی (مردان و زنان دو چهره همانند يكديگرند به كار ناپسند وامى‌دارند و از كار پسنديده باز مى‌دارند و دست‌هاى خود را از انفاق فرو مى‌‏بندند خدا را فراموش كردند پس خدا هم فراموششان كرد در حقيقت اين منافقانند كه فاسقند، خدا به مردان و زنان دو چهره و كافران آتش جهنم را وعده داده است در آن جاودانه‏‌اند آن آتش براى ايشان كافى است و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است).

خدای متعال در این آیات می‌فرماید منافقین و منافقات اعم از زن و مرد، از یکدیگر و با هم هستند، این‌ها در حالی که خدا فرمان امر به معروف و نهی از منکر داده، اما امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند، این بهترین راه شناخت منافقین است.

خدای متعال در ادامه می‌فرماید دست این‌ها بسته است، یعنی هیچ وقت اهل انفاق، زکات و صدقه دادن نیستند، دلشان برای گرسنگان و فقرا نمی‌سوزد، این‌ها خدا را فراموش کرده‌اند، خدا هم این‌ها را به فراموشی سپرده است، منافقان همان فاسقان هستند، فاسق یعنی آن کسی که از پوشش دین بیرون آمده است.

برای مثال یک میوه یا صیفی‌جات ممکن است مدتی نسبتا طولانی در پوست خود باقی بماند، اما وقتی پوست آن کنده می‌شود و از پوشش خود خارج می‌شود، به یک ساعت نمی‌کشد که رنگ آن تغییر کرده و چند ساعت بعد هم اصلا قابل استفاده نیست.

منافقین هم فاسق هستند و از پوشش دین خارج شده‌اند، وقتی فاسق شدند فاسد می‌شوند، وقتی فاسد شدند مفسد می‌شوند، بنابراین سه مرحله آنان شامل فسق، فساد و افساد است.

خدای متعال در ادامه این آیات سوره توبه می‌فرماید خدا به منفاقین وعده آتش جهنم داده، لعنتشان کرده و عذاب پایدار در انتظار آنان است.

خدای متعال در آیه 138 سوره نساء می‌فرماید «بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمً»، یعنی (منافقان را بشارت ده که بر آنان عذابی دردناک خواهد بود). 

حالا که منافقین این‌گونه هستند خدا چه برنامه‌ای برای آنان دارد؟ پاسخ این سؤال در آیه 138 سوره نساء بیان شده است، حال ببینیم این منافقینی که خداوند بشارت عذاب دردناک برای آن‌ها داده، چه کسانی هستند؟ ما این‌ها را چطور بشناسیم؟ منافق‌شناسی خیلی جدی در قرآن آمده است، یکی از آیات مربوط به این مفهوم، آیه 139 سوره نساء است.

خدای متعال در آیه 139 سوره نساء می‌فرماید «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»، یعنی (آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت می‌طلبند؟ عزّت همه نزد خداست).

این‌هایی که صهیونیست‌ها را اولیاء خود می‌گیرند و تحت ولایت مستکبران آمریکایی قرار می‌گیرند، تمایل به آن‌ها دارند، فکر می‌کنند عالم باید با آن‌ها اصلاح شود و تا با آن‌ها نشویم به جایی نمی‌رسیم، آن‌ها در این خیالات زندگی می‌کنند، به جای اینکه با مؤمنین با همدل و همراه باشند، با دشمنان همدلی و همراهی دارند.

خدای متعال در انتهای آیه 139 سوره نساء می‌فرماید آیا منافقین می‌خواهند از دشمنان عزت بگیرند؟ فکر می‌کنند اگر با آن‌ها باشند به عزت می‌رسند؟ هر چه عزت است نزد خداست، این‌هایی که پشت به خدا و پشت به عزت کرده‌اند، هرگز به عزت نمی‌رسند، اکنون چقدر دنیای اسلام به درک این معنا و همراه شدن با این حقایق قرآنی محتاج است.

خدای متعال در آیات 2 و 3 سوره منافقون می‌فرماید «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ، ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ»، یعنی (قسم‌های دروغ خود را سپر جان خویش و مایه فریب خلق قرار داده‌اند و بدین وسیله راه خدا را به روی خلق بسته‌اند، آنان آنچه می‌کنند بسیار بد می‌کنند، این نفاق و بدکاریشان برای آن است که آن‌ها به زبان ایمان آوردند و سپس به دل کافر شدند، پس مُهر قهر و ظلمت بر دلهاشان نهاده شد تا هیچ از حقایق ایمان درک نکنند).

خدای متعال در این آیات می‌فرماید منافقین سوگندها و قسم‌هایشان را سپر قرار داده‌اند، کارشان این است که مانع راه خدا شوند، اگر ببینند مردم به سمت راه خدا می‌روند، مانع می‌شوند و جلوی آن‌ها را می‌گیرند، این‌ها بد عمل می‌کنند، به خودشان هم بد می‌کنند و به مردم هم ظلم می‌کنند، این به خاطر این است که این‌ها وانمود کرده‌اند ما ایمان آورده‌ایم، بعد چون امید داشتند کافران دستی به سر آن‌ها بکشند، کفر ورزیدند، د‌ل‌هایشان مرد و مهر نابودی بر دل‌هایشان نقش بست، کسی هم که دلش مهر بخورد، معنایش این است که دیگر این دل ضایع شد و مرد، دیگر چیزی از بیرون به این دل ورود پیدا نمی‌کند، چنین دلی آیه نمی‌فهمد، موعظه درک نمی‌کند، حق و باطل را تشخیص نمی‌دهد.  

دل باید زنده باشد تا تأثیر بپذیرد، اما مرکز تأثیرپذیری در جان منافقین خفته، مرده و نابوده شده است.

خدای متعال در آیه 137 سوره نساء می‌فرماید «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا»، یعنی (كسانى كه ايمان آوردند سپس كافر شدند و باز ايمان آوردند سپس كافر شدند آنگاه به كفر خود افزودند قطعا خدا آنان را نخواهد بخشيد و راهى به ايشان نخواهد نمود).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که ایمان آورده‌اند، یک روز مؤمن و یک روز کافر بودند، ایمانشان ایمان نیست، چون ایمان ریشه‌دار که هر روز عوض نمی‌شود، به عبارت بهتر این‌ها اصلا ایمانی ندارند که بخواهند آن را عوض کنند، این‌ها اظهار ایمان می‌کنند اما وقتی می‌بینند منافعشان جای دیگری است دوباره کفر می‌ورزند، بعد بر کفرشان می‌افزایند، خدایی که همیشه می‌گوید من غفور هستم، راجع به این‌ها می‌فرماید خدا آن کسی نیست که این‌ها را مورد مغفرت قرار دهد، خدا آن کسی نیست که بخواهد به این‌ها هدایت بدهد و این‌ها را در راه درست هدایت کند، به خاطر اینکه این‌ها دیگر لیاقت هدایت شدن ندارند و ظرفیت هدایت‌گیری را از دست داده‌اند.

علی‌بن‌ابراهیم در صفحه 357 جلد 2 تفسیر قمی آورده است منافقین به سراغ یهودی‌ها رفتند، در حالی که خدا به یهودی‌ها غضب کرده است، این‌ها چطور به خودشان اجازه دادند که به سراغ آن‌ها بروند و آن‌ها را به دیده مثبت بنگرند و از آن‌ها انتظار حمایت و کمک داشته باشند؟

علی‌بن‌ابراهیم در ادامه آورده است پیامبر (ص) از جایی گذر می‌کردند، دیدند که کسی کنار یک یهودی نشسته است، این یهودی چیزی راجع به رسول خدا (ص) و تورات می‌گوید و این فرد هم می‌نویسد، در این هنگام خدای متعال آیه 14 سوره مجادله را نازل کرد و فرمود می‌بینید که این آدم دارد چکار می‌کند؟ قومی که خدا به آن‌ها غضب کرده و در مقابل رسول خدا (ص) جنگ راه می‌اندازند، فتنه راه می‌اندازند و به هر دری می‌زنند که حضرت را از کار بیندازند، حتی اسرار کتابشان را که درباره آن حضرت است کتمان می‌کنند، آن وقت این آدم رفته با آن‌ها تعامل و رفاقت می‌کند.

در ادامه آمده این کسی که با یهودیان رفاقت می‌کند نه به درد مسلمان‌ها می‌خورد و نه به درد یهودیان می‌خورد، خدای متعال در آیه 143 سوره نساء می‌فرماید «مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا»، یعنی (منافقان میان کفر و ایمان متحیّر و سرگردانند، نه با تمام وجود با مؤمنانند و نا با کافران. و هر که را خدا به کیفر اعمال زشتش گمراه کند، هرگز برای او راهی به سوی هدایت نخواهی یافت).

یعنی منافقین را نه می‌شود مسلمان و نه می‌شود یهودی دید، این‌ها بین اسلام و کفر سرگردان هستند.

علی‌بن‌ابراهیم در ادامه آورده است این آدم وقتی دید رسول خدا (ص) او را دیده است، نزد پیامبر (ص) آمد، حضرت به او فرمود تو را دیدم که از گفته‌های یهودیان یادداشت می‌نوشتی، خدا از این کار نهی کرده است، خدا اجازه نداده با آن‌ها رفاقت کنید، او گفت یا رسول الله (ص)، من آنچه در تورات درباره شما گفته شده را می‌نوشتم.

این فرد شروع کرد آن چیزهایی را که نوشته بود برای رسول خدا (ص) قرائت کرد، این در حالی بود که حضرت از کار او خشمگین و ناراحت بود، یک آدم عاقل از انصار و مؤمنین به این فرد گفت وای بر تو، آیا تو خشم رسول خدا (ص) بر خودت را نمی‌بیینی که آمده‌ای حضرت را ناراحت می‌کنی؟ رفتنت پای کار آن یهودی خیانت بود.

این فرد گفت یا رسول الله (ص) من چون دیدم راجع به شماست، گفته‌هایش را نوشتم، حضرت به او فرمود تو به آن یهودی دل دادی و با او همراه شدی، تو اکنون وظیفه داری پیرو من باشی، وقتی پیرو من شدی، پیرو حقیقی حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) و همه انبیاء خواهی شد، اما اگر آمدی پیغمبر را نادیده گرفتی و با کسانی هم‌کاسه شدی که خدا به آن‌ها خشم کرده و دارند از نام موسی (ع) و تورات سوءاستفاده می‌کنند، در این صورت مشمول غضب و لعنت خدا هستی و کافر محسوب می‌شوی.