امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: هر کس به خدا ایمان دارد و به خدا توکل می‌کند، شیطان نمی‌تواند با او کاری داشته باشد.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه 80 تفسیر قرآن کریم که در تاریخ 22 مهر 1403 در مسجد شیخ‌الاسلام برگزار شد، در شرح سوره مجادله اظهار کرد: خدای متعال در آیه 8 سوره مجادله می‌فرماید «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ».

یعنی (آيا نديدي كساني را كه از نجوي نهي شدند سپس به كاري كه از آن نهي شدند باز مي‏گردند و براي انجام گناه و تعدي و نافرماني رسول خدا به نجوي مي‏پردازند، و هنگامي كه نزد تو مي‏آيند تو را تحيتي مي‏گويند كه خدا به تو نگفته است، و در دل مي‏گويند چرا خداوند ما را به‌خاطر گفته‏‌هايمان عذاب نمي‏كند؟ جهنم براي آنها كافي است! وارد آن مي‏شوند و بد جايگاهي است).

خدای متعال در آیه 54 سوره انعام فرموده است «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»، یعنی (و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وى آمرزنده مهربان است).

باید این آیه را مانند هدیه‌ای به حساب بیاوریم که وقتی هر جا به زیارت مشرف می‌شویم آن را بخوانیم، زیرا این آیه زیارت ما را معنادار می‌کند، خدای متعال این آیه را به رسولش فرموده است، بنابراین این سیره و سنت رسول اکرم (ص) است، همچنین یقینا سیره امیرالمؤمنین (ع) و ائمه (ع) هم هست.

خدای متعال در آیه 54 سوره انعام خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید کسانی که به آیات ما ایمان دارند، وقتی نزد تو می‌آیند تحویلشان بگیر و به آن‌ها سلام علیکم بگو؛ مطابق این آیه وقتی ما به زیارت پیامبر (ص) و ائمه (ع) مشرف می‌شویم و به آن‌ها سلام می‌دهیم، در حقیقت ما جواب سلام آن‌ها را می‌دهیم، چرا که پیش از ما، آن‌ها سلام کرده‌اند.

در ادامه آیه 54 سوره انعام آمده خدا به پیامبر (ص) فرموده به ایمان‌آورندگانی که نزد تو می‌آیند بگو خدا رحمتش را بر شما واجب کرده است؛ بنابراین اینکه ما می‌گوییم سلام علیکم و رحمه الله، ریشه رحمت در اینجاست.

در ادامه آیه 54 سوره انعام آمده اگر کسی از روی نادانی کار بدی انجام داده و بعد از آن توبه کرده و خودش را اصلاح کرده و بدی را جبران کرده، بداند که خدا آمرزنده، جبران‌کننده و دارای رحمت خاصه است.

خدای متعال در آیه 73 سوره زمر فرموده است «وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ»، یعنی (و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‏‌اند گروه گروه به سوى بهشت‏ سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن به رويشان گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند سلام بر شما خوش آمديد در آن درآييد و جاودانه بمانيد).

خدای متعال در این آیه فرموده اهل تقوا به‌صورت دسته جمعی روانه بهشت می‌شوند، همین که به بهشت می‌رسند درهای بهشت به روی آنان گشوده می‌شود، خادم‌های بهشتی به آن‌ها می‌گویند سلام علیکم، یعنی شما عمری با سلام و نام خدا زندگی کرده‌اید و بین خودتان با سلم، سلامت و درستی زندگی کرده‌اید، بنابراین اکنون ما به شما سلام می‌گوییم، شما با حیات طیبه به اینجا آمده‌اید، بهشتی که شایسته شماست گوارای وجودتان باشد، بفرمایید داخل بهشتی شوید که همیشه در آن خواهید بود.

سلام اسم خداست و در قرآن به این معنا تأکید شده است، سلام مستحکم‌کننده و سلامت‌کننده روابط اجتماعی است، سلام یعنی ما به یک برادر ایمانی اظهار می‌کنیم که از ناحیه من برای تو سلم، سلامتی، درستی، آشتی و خیرخواهی است، اگر غیر از این باشد و در ظاهر سلام بگوییم ولی باطن ما طور دیگری باشد، این نفاق است.

اگر سالم سلام کردیم یعنی هر روز روابط مؤمنین محکم‌تر می‌شود، نفاق از میانشان می‌رود و دوستی‌هایشان افزایش پیدا می‌کند، سلام کینه‌ها را می‌زداید، وقتی از یکدیگر دلخوری داریم اما به هم سلام می‌کنیم، همین سلام کردن موجب می‌شود دلخوری‌ها را فراموش کنیم، رفاقت‌ها از سر گرفته شود و همه چیز از نو شروع شود.

سلام دعاست، یعنی ما از خدا درخواست خیر، خوبی، سلامتی و موفقیت می‌کنیم برای کسی که به او سلام می‌دهیم، سلام مرز بین ایمان و کفر است، فلذا در مورد یهودیان فرموده‌اند به یهودی‌ها پیش‌سلام نباشید، وقتی هم آن‌ها به شما سلام کردند با آن‌ها گرم نگیرید و در حد «علیک» به آن‌ها بگویید.

سلام مخصوص بندگان صالح و شایسته خداست، حال ممکن است این بنده شایسته گناهی هم کرده باشید و ایمانش هم آنقدر قوی نباشد، اما بنده خداست، آن‌هایی که در مقابل خدا بوده و در مقابل خدا لشکرکشی می‌کنند، سلام برای آن‌ها نیست.

وی تصریح کرد: خدای متعال در آیه 9 سوره مجادله می‌فرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»، یعنی (اي كساني كه ايمان آورده‏‌ايد هنگامي كه نجوي مي‏كنيد به گناه و تعدي و معصيت رسول خدا نجوي نكنيد، و به كار نيك و تقوي نجوي كنيد، و از مخالفت خدائي كه بازگشت و جمع شما به سوي او است بپرهيزيد).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید وقتی با همدیگر نجوا کردید و در گوشی با هم حرف زدید، مبادا در نجوای شما گناه، تعدی و تجاوز به حقوق دیگران باشد، مبادا نسبت به امام و رهبرتان عصیانگری کنید، منافقین در اطراف پیامبر (ص) با نجوا علیه حضرت اقدام می‌کردند و درگوشی خلاف حضرت حرف می‌زدند، کینه‌ای که نسبت به امیرالمؤمنین (ع) داشتند را با درگوشی صحبت کردن و نجوا کردن به هم می‌رساندند، علیه حضرت توطئه می‌کردند و نقشه می‌کشیدند، یعنی کارهای زیرزمینی و پنهانی علیه امام و رهبرشان انجام می‌دادند.

در آیه 9 سوره مجادله آمده است به گناه، عدوان و دشمنی نجوا نکنید، معصیت رسول (ص) در نجوای شما نباشد، خدا چرا نفرموده اصلا نجوا نکنید؟ بنابراین معلوم می‌شود یک جاهایی نجوا لازم است، لذا فرمود در زمینه‌های نیکی و تقوا از فرصت نجوا استفاده کنید، ارتباطتان را با خدایی که به سوی او می‌روید و محشور می‌شوید قطع نکنید و خودتان را در این ارتباط نگه دارید.  

برای مثال یک وقت ممکن است کسی دستش خالی باشد و مشکل مالی برایش پیش آمده باشد، کمک به چنین فردی را که نباید فریاد زد، بلکه باید با نجوا و درگوشی بدون اینکه کسی بفهمد این مسئله را حل کرد.

یا برای مثال یک موقع ممکن است مسائلی درباره اسرار نظام باشد، گفتن این اسرار به‌صورت آشکارا و رسانه‌ای ممکن است به نظام آسیب برساند، یا برای مثال یک وقت ممکن است نیاز باشد برخی‌ها از بعضی چیزها مطلع شوند، در چنین جایی با حفظ ارکان نظام، باید با نجوا این موارد را به آنان گفت، یا برای مثال برخی چیزها ممکن است باعث اشاعه فحشا شود، حل این قبیل مسائل را باید با نجوا پیش برد.

در این خصوص می‌توان به آیاتی در قرآن اشاره کرد، خدای متعال در آیه 78 سوره توبه می‌فرماید «أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ»، یعنی (آيا ندانسته‏‌اند كه خدا راز آنان و نجواى ايشان را مى‏‌داند و خدا داناى رازهاى نهانى است).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که علیه رسول خدا (ص) توطئه می‌کنند، نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و اولاد آن حضرت کینه دارند، ممکن است این کینه را در ظاهر ابراز نکنند، اما این کینه در نهانشان وجود دارد، آیا این‌ها نمی‌دانند خدا نهان آنان را می‌داند و بر آن نهانی را که در نجوا با یکدیگر رد و بدل می‌کنند آگاه است، و آیا این‌ها نمی‌دانند برای خدا غیب وجود ندارد و همه چیز نزد خدا آشکار و مشخص است.

همین یک آیه برای اینکه انسان‌ها خودشان را در ارتباط با خدا تنظیم کنند، کافی است، کسی اگر این آیه را بداند، هرگز به خودش اجازه گناه نمی‌دهد، چون جایی را خلوت پیدا نمی‌کند که بخواهد گناه کند.

اگر ما بدانیم عالم محضر خداست و خدا به اسرار نهان ما اشراف و احاطه دارد، کارهای ما را می‌بیند و کارهایمان در منظر و محضر خداست، در این صورت دیگر همه چیزمان با خدا تنظیم می‌شود و می‌بینیم راهی جز صداقت، یکرنگی، پاکی و اخلاص وجود ندارد، برای اینکه اگر پایمان را از این مرز فراتر بگذاریم پرتگاه و بیراهه است و موجب سقوط می‌شود.

خدای متعال در آیه 114 سوره نساء می‌فرماید «لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»، یعنی (در بسیاری از رازگویی‌های آنان خیری نیست، جز کسی که از این طریق به صدقه، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم فرمان دهد؛ و هر که برای طلب خشنودی خدا چنین کند، پس پاداش بزرگی به او خواهیم داد).

خدای متعال در این آیه فرموده در بسیاری از نجواهایی که آدم‌ها می‌کنند خیری وجود ندارد، مگر اینکه در نجواهایمان به فکر کمک به دیگران باشیم، برای مثال اکنون اگر بخواهیم برای مردم غزه و لبنان کمک جمع‌آوری کنیم، این دیگر نیازمند نجوا نیست، باید آشکارا آن را گفت، مگر اینکه بخواهیم این کمک‌ها را از سمع و نظر اشرار پنهان کنیم. 

یا برای مثال وقتی می‌خواهیم بین دو نفر که کدورتی دارند، آشتی برقرار کنیم، نمی‌شود این را بلند گفت، باید آرام و آهسته بین این‌ها را اصلاح کرد، خدای متعال در آیه 114 سوره نساء فرموده هر کس این کارها را برای خشنودی خدا و با نجوا انجام دهد ما پاداش بزرگ به او می‌دهیم، خدایی که همه عالم را کوچک، حقیر و متاع قلیل می‌بیند، در این مورد می‌فرماید من اجر عظیم به چنین کسانی عنایت می‌کنم.

خدای متعال در آیه 3 سوره انبیاء می‌فرماید «لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»، یعنی (دل‌هایشان به امور مادی، خوشگذرانی و معصیت مشغول است؛ و آنان که ستم پیشه‌اند رازگویی خود را پنهان داشتند و گفتند آیا این پیامبر جز این است که بشری مانند شماست؟ آیا شما با چشم باز و شناخت و آگاهی به سوی سِحر می‌روید؟).

خدای متعال در این آیه درباره کسانی که نجوای شیطانی می‌کنند سخن گفته و فرموده قلب‌هایشان به لهو و لعب مشغول است، قلبشان اهل ذکر نیست، قلبشان فؤاد نیست، شایستگی ارتباط با خدا را ندارند، آن‌هایی که اهل ظلم، شرک، عداوت، دشمنی با خدا و رسول و مؤمنین هستند به‌صورت زیرزمینی نجوا می‌کنند، این‌ها وقتی رسول خدا مشغول هدایت مردم است در گوشی می‌گویند مگر این با مردم عادی چه فرقی می‌کند؟

خدای متعال در آیه 80 سوره زخرف می‌فرماید «أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»، یعنی (آيا مى‌‏پندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمى‌شنويم چرا و فرشتگان ما پيش آنان حاضرند و ثبت مى‌كنند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید آن‌هایی که به‌صورت سِرّی علیه دین، مؤمنین، رسول خدا، امیرالمؤمنین (ع) و رهبر دینی برنامه‌ریزی می‌کنند، این‌ها خیال می‌کنند ما سِرّ آن‌ها را نمی‌شنویم و نجوای آنان را نمی‌دانیم، نه تنها همه را می‌دانیم، بلکه مأمورانی را فرستاده‌ایم که به آن‌ها چسبیده‌اند و کارشان را ثبت و ضبط می‌کنند.

خدای متعال در آیه 47 سوره اسراء می‌فرماید «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا»، یعنی (هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى‌دارند ما بهتر مى‏‌دانيم به چه منظور گوش مى‏‌دهند و نيز آنگاه كه به نجوا می‌پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسون‏شده را پيروى نمى‌‏كنيد).

خدای متعال در این آیه خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید ما می‌بینیم که این‌ها پای صحبت تو نشسته‌اند اما در همان حالت نجوا می‌کنند، در گوشی به همدیگر می‌رسانند که شما دارید از یک آدم سحرشده پیروی می‌کنید، این‌ها اینطور علیه رسول خدا (ص) حرف می‌زدند.

در مجمع‌البیان روایت آمده که رسول خدا (ص) فرمودند هر وقت سه نفر بودید، نکند دو نفرتان درگوشی با هم حرف بزنید، این کار شما نفر سوم را دلگیر و محزون می‌کند، این خلاف اخلاق ایمانی است.

در حدیث دیگری آمده است امیرالمؤمنین (ع) به جلسه‌ای وارد شد که پیامبر (ص) در آنجا حضور داشتند، امیرالمؤمنین (ع) کنار پیامبر (ص) نشست، دو نفر که در جلسه حاضر بودند شروع به صحبت‌های درگوشی کردند، پیامبر (ص) فرمودند دو نفری در حالی که بقیه نمی‌شنوند نجوا نکنید، این باعث اذیت مؤمنین می‌شود، سپس آیه 9 سوره مجادله نازل شد.

خدای متعال در این آیه فرموده نجوا از شیطان است، چرا شیطان نجوا را به میدان آورده است؟ چون می‌خواهد با نجوا مؤمنین را غمگین، محزون و ناراحت کند، یعنی نجوا ابزار کار شیطان است.

خداوند در آیه 10 سوره مجادله می‌فرماید «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»، یعنی (نجوي تنها از ناحيه شيطان است، مي‏خواهد با آن مؤمنان غمگين شوند، ولي نمي‏تواند ضرري به آن‌ها برساند جز به فرمان خدا، بنابراين مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند).

شیطان به وسیله نجوا مؤمنین را غمگین نگه می‌دارد تا مؤمنین از همدیگر غمگین باشند و نسبت به هم ناراحتی، اختلاف، کینه‌توزی و دشمنی داشته باشند.

این نشان می‌دهد که به هم ریختن آرامش مؤمنین و بندگان خدا به معنای این است که آدم عمله شیطان شده است، کار خدا آرامش‌بخشی است، لذا ذکر خدا آرامش می‌آورد، خداوند در ادامه آیه 10 سوره مجادله به مؤمنین می‌فرماید نگران نباشید، شیطان نمی‌تواند به ضرر شما غلطی بکند، شیاطین انسی می‌آیند کار شیاطین جنی را انجام می‌دهند برای اینکه آرامش مؤمنین را به هم بریزند، مبادا خیال کنید شیطان می‌تواند کاری کند، خیالتان راحت باشد، شیطان نمی‌تواند کاری بکند، مگر اینکه خدا اذن بدهد که شیطان کاری کند.

شاید بپرسید مگر خدا به شیطان اذن می‌دهد که کاری کند؟ بله، بعضی جاها اذن می‌دهد، خداوند در آیه 83 سوره مریم می‌فرماید «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»، یعنی (آيا ندانستى كه ما شيطان‌ها را بر كافران گماشته‏‌ايم تا آنان را به گناهان تحريك كنند).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید ما به شیاطین مأموریت دادیم بر سر کافران بریزند و به آنان آسیب برسانند، ممکن است یک وقت یک آدمی یک کارهایی کرده باشد که به خاطر آن کارهایش شیطان مأموریت پیدا کند او را اذیت کند، لذا همیشه باید از کارهایمان و از شیطان به خدا پناه ببریم، در غیر این صورت شیطان اصلا نمی‌تواند علیه مؤمن کاری انجام دهد، مؤمنین باید به خدا توکل کنند.

در انتهای این آیه خداوند دو عنصر شامل مؤمن بودن و توکل را بیان کرده است، خدای متعال در این آیه فرموده هر کس به خدا ایمان دارد و به خدا توکل می‌کند، شیطان نمی‌تواند با او کاری داشته باشد.

بنابراین ایمان و توکل باعث می‌شود شیطان نتواند کاری کند، در این خصوص می‌توان چند آیه را بیان داشت، خدای متعال در آیات 98 تا 100 سوره نحل می‌فرماید (پس چون قرآن مى‏‌خوانى از شيطان مطرود به خدا پناه بر، چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏‌اند و بر پروردگارشان توكل مى‌كنند تسلطى نيست، تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‏‌گيرند و بر كسانى كه آن‌ها به خدا شرك می‌‏ورزند).

خدای متعال در این آیات می‌فرماید شما که قرآن قرائت می‌کنید، از شیطان رجیم به خدا پناه ببرید، وگرنه مفسدان، خائنان، اختلاسگران، حرام‌خورها و ظلم‌کنندگان در مقابلتان قرار می‌گیرند، بنابراین خودتان را در پناه خدا قرار بدهید تا طاقت ایستادگی پیدا کنید.

در ادامه این آیات آمده سیطره و هیمنه‌ای برای شیطان وجود ندارد نسبت به کسانی که ایمان دارند و به خدا توکل می‌کنند، بنابراین ما با این دو عنصر می‌توانیم در مقابل شیطان بایستیم و نگران هیچ اتفاقی نباشیم.

شیطان به چه کسانی سلطنت دارد؟ خداوند در این آیات پاسخ این پرسش را اینطور داده که آن‌هایی که ولایت شیطان را می‌پذیرند شیطان بر آن‌ها تسلط دارد.

خدای متعال در آیات 33 به بعد سوره حجر می‌فرماید شیطان به خدا می‌گوید آدمی را از گل خشک آفریده‌ای که می‌خواهی من بر او سجده کنم؟ در حالی که من از آتش هستم و مقام بالاتری دارم.

امروز هم در جامعه جهانی اروپایی‌ها خودشان را تافته جدا بافته می‌دانند و صهیونیست‌ها می‌گویند خدا دیگران را خلق کرده که برای ما نوکری کنند، این‌ها همه حرف‌های شیطانی است.

خدای متعال در ادامه سوره حجر فرموده خدا به این تکبر شیطان هیچ مهلت نداد و گفت تو رانده شده هستی، سپس او را لعن و نفرین کرد، شیطان هم گفت به من تا قیامت مهلت بده، خدا هم این مهلت را تا روز قیامت به او داد.

وقتی شیطان این مهلت را گرفت به خدا گفت حالا که این بلا بر سر من آمد، من هر چه که روی زمین است را به چشم بندگانت بسیار زیبا می‌کنم، میز، مقام، طلا، نقره، زمین، مغازه، باغ و ثروت را در چشم بندگانت تزئین می‌کنم و با این کار همه را به گمراهی می‌کشانم، مگر آن‌هایی که به اخلاص رسیده‌اند.

خداوند هم در پاسخ فرمود آن‌هایی که بنده من هستند زیر سلطه تو قرار نمی‌گیرند، مگر آن گمراهانی که دنبال تو می‌گردند و ولایت تو را قبول کرده‌اند، جهنم جایگاه همه آن‌هایی است که با تو همراهند.

خداوند در آیات 64 و 65 سوره اسراء فرموده شیطان دائم وعده‌های فریبنده می‌دهد، اما نمی‌تواند به بندگان واقعی سیطره و سلطنت داشته باشد، چرا که خدا هوای مؤمنین را دارد و مؤمنین هم به خدا توکل می‌کنند، بنابراین ایمان و توکل نمی‌گذارد شیطان بر انسان مسلط شود.

در قیامت وقتی بین غیر مؤمنین و شیطان بحث می‌شود، آن‌ها به شیطان می‌گویند چرا ما را فریب دادی؟ شیطان هم می‌گوید خدا به شما وعده داد، در حالی که وعده‌اش حق بود، من هم به شما وعده دادم، شما چطور وعده خدا را رها کردید و به دنبال وعده من آمدید؟ چرا شما ولایت خدا را رها کردید و به ولایت من چسبیدید؟ من که وعده دادم و خلاف وعده‌ام عمل کردم، من نسبت به شما سلطنتی نداشتم، من زورم به شما نمی‌رسید، من فقط شما را دعوت کردم، شما دعوت مرا اجابت کردید، پس مرا سرزنش نکنید، خودتان را سرزنش کنید، من امروز نمی‌توانم فریادرس شما باشم، شما هم نمی‌توانید برای من کاری کنید.

بنابراین شیطان و ابلیس نمی‌توانند بر کسی سیطره و سلطنت داشته باشند، مگر اینکه خود انسان زمینه نفوذ و ورود شیطان را فراهم کند، اگر ما ایمان و توکل داشته باشیم و با جرأت و جسارت وظیفه ایمانی خود را انجام می‌دهیم، از کسی واهمه نخواهیم داشت.