امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه هفتگی تفسیر قرآن کریم به شرح نقشه راه انسان و چشم‌انداز کمال انسان پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسۀ پنجاهم تفسیر قرآن کریم (۱۹ آذر ماه ۱۴۰۲) در تفسیر سوره انسان اظهار کرد: ابوذر غفاری می‌گوید پیامبر (ص) سوره هل اتی (انسان) را ختم کرد، آنچنان حضرت با این سوره آمیخته شده بود و تحت تأثیر پیام خدای متعال در این سوره قرار گرفته بود که فرمود ای مردم من یک چیزهایی را می‌بینم که شما نمی‌بینید، من یک چیزهایی را می‌شنوم که شما نمی‌شنوید، بر آسمان سنگینی می‌کند این چیزهایی که من می بینم و حق است برای آسمان‌ها که تحمل این سنگینی را نداشته باشند.

سپس حضرت فرمود در آسمان‌ها به اندازه چهار انگشت جا نیست چرا که همه عالم پر از اهل سجده و اهل تسبیح است، من آسمان‌ها را این طور می‌بینم، عالم خیلی سنگین و پر از عبادت، تسبیح، ذکر و بندگی است، من این‌ها را می‌بینم و می‌شنوم.

آیا اگر کسی این نگاه را داشته باشد دیگر اقدام به گناه می‌کند؟ اگر کسی این نگاه را نداشته باشد اما به آن کسانی که دارای این نگاه هستند، ایمان داشته باشد و این خبرها را از آن‌ها باور کند، آیا به سوی گناه می‌رود؟

حضرت در ادامه فرمودند اگر آن چیزی را که من می‌دانم، شما هم می‌دانستید، خیلی کم می‌خندیدید، در عالم لهو و بیهوده‌گویی نمی‌رفتید، خیلی منقلب می‌شدید و گریه می‌کردید، خیلی به لذت‌های دنیایی رو نشان نمی‌دادید، لذت‌های دنیوی را برای خود جدی نمی‌گرفتید، می‌رفتید جای بلندی را پیدا می‌کردید تا به خدا پناه ببرید.

یعنی حضرت می‌خواهند بگویند شما روی هر تپه، قله و بلندی می‌رفتید برای اینکه خودتان را در پناه خدا قرار داده باشید، حضرت می‌فرماید اگر آنچه من می‌بینیم، شما هم می‌دیدید، آنچه من می‌شنوم، شما هم می‌شنیدید، آنچه من می‌دانم شما هم می‌دانستید، منقلب می‌شدید، ما هم می‌گوییم یا رسول الله، ما نمی‌بینیم و نمی‌شنویم اما به فرمایش شما اعتماد داریم.

خداوند در آیه 1 سوره انسان می‌فرماید «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا»، یعنی (آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود)، در عالم تأویل آیات قرآنی، این آیه را به امیرالمؤمنین (ع) هم نسبت می‌دهند، به این معنا که می‌گویند مصداق این آیه امیرالمؤمنین (ع) است.

شاید با یک دیدگاه بتوان گفت همان آدمی که یک زمانی چیز قابل ذکری نبوده، کارش به جایی رسیده که «ذکر علی عباده»، یعنی آدم می‌تواند این چنین باشد.

ابن‌طاووس به نقل از رسول گرامی اسلام گفته هیچ کس از میان شما به اندازه علی (ع) یار و یاور من نبود، هیچ کس مثل علی (ع) حق من را ادا نکرد، هیچ کس مانند علی (ع) به من نزدیک نیست، در میان همه شما هیچ کس به اندازه علی (ع) نزد من عزیز نیست، هم خدای عزوجل و هم من از علی (ع) راضی هستیم، هر آیه‌ای که شما در آن رضایت و خشنودی خدای متعال را می‌بینید، علی (ع) در آن آیه هست.

علی‌الخصوص در آیه 207 سوره بقره به خوبی نقش حضرت علی (ع) را می‌بینیم، خداوند در آیه فرموده «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، یعنی (و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‌فروشد مانند امیرالمؤمنین علیه السلام و خدا به بندگان مهربان است).

همچنین در آیه 111 سوره توبه نیز به خوبی امیرالمؤمنین (ع) را می‌بینیم، خدای متعال در این آیه می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، یعنی (خداوند جان و مال مؤمنان را در ازاء بهشت از آنان خريده است، همان كسانى كه در راه خدا كارزار مى‏كنند و مى‏كشند و كشته مى‏شوند، اين وعده به راستى و درستى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست، و كيست از خداوند وفادارتر به پيمانش؟ پس به داد و ستدى كه به آن دست زده‏ايد، شادمان باشيد، و اين همان رستگارى بزرگ است).

پیامبر (ص) فرمود هر آیه‌ای که رضایت خدا در آن هست، درباره علی (ع) است، هیچ «الذین آمنوا» در قرآن نیامده مگر اینکه از علی شروع می‌شود، یعنی آن نفر اول که «یا ایها الذین آمنوا» در پیشگاه خدا تجلی می‌کند، وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) است.

پیامبر (ص) در ادامه فرمود هیچ آیه مدح، سپاس، ستایش، اظهار ستایش و رضایتی در قرآن نیامده مگر اینکه درباره امیرالمؤمنین (ع) است.

شخصی به امام صادق (ع) مراجعه می‌کند و می‌گوید خیلی بدهکار و گرفتارم، امام (ع) فرمودند هر وقت شاکی و گرفتار بودید یا مشکل داشتید، فلان دعا را بخوانید، اکثر این دعا شبیه همان مراسمی است که در شب قدر قرآن به سر می‌گیریم و یک یا الله گفته و نام ائمه را می‌گوییم، بخشی از آن دعا نیز این چنین است «بِحَق هذا القُرآن، و بِحَق مَن اَرسَلته بِه و بِحَق کُلّ مُؤمن مَدَحتَه فیه».

این کدام مؤمن است که خدا او را در قرآن مدح کرده است؟ در رأس آن‌ها امیرالمؤمنین (ع) است، آیه 55 سوره مائده مدح خدا نسبت به امیرالمؤمنین (ع) است، خدای متعال در این آیه می‌فرماید «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، یعنی (سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی مانند علی‌بن‌ابی‌طالب‌اند که همواره نماز را برپا می‌دارند و در حالی که در رکوعند به تهیدستان زکات می‌دهند).

همچنین آیه 3 سوره مائده نیز مدح خدا نسبت به حضرت علی (ع) است، خداوند در این سوره فرمود «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»، یعنی (امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم).

آیه 207 سوره بقره نیز مدح خدا نسبت به امیرالمؤمنین (ع) است، خداوند در این آیه فرموده «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، یعنی (و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‌فروشد مانند امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خدا به بندگان مهربان است).

همچنین پیامبر (ص) فرمودند هر آیه‌ای هم که بهشت را بشارت می‌دهد، برای امیرالمؤمنین (ع) است، این گونه موارد را خدا برای غیر امیرالمؤمنین (ع) نازل نکرده و غیر امیرالمؤمنین (ع) را این گونه مورد مدح و ستایش قرار نداده است.

خدای متعال در آیه 2 سوره انسان می‌فرماید «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»، یعنی (ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مى‌‏آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم).

خدای متعال ما آدم‌ها را در دو مقطع بسیار متفاوت به ما نشان می‌دهد، به ما می‌گوید نگاه کنید ببینید چه کسی بودید و کجا بودید، اکنون کجا هستید؟ اینکه چه کسی و کجا بودیم همان «مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ» است، البته قبل از این هم فرمود «لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا».

بنابراین خداوند می‌فرماید شما یک زمانی اصلاً نبودید، عدم بودید، یک زمانی هم شیء بودید اما قابل ذکر نبودید، برای مثال خاک بودید، اصلاً قابل پیش‌بینی نبودید که قرار است این خاک چه شود، بعد تبدیل به نطفه شدید، در ابتلائات و تحولات قرار گرفتید، انتخابات گوناگون سر راهتان بود، در این انتخابات گوناگون یک چیزی شدید اما اکنون «فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا» هستید.

شما آن خاک و نطفه را در نظر بگیرید، سپس ببینید از آن خاک و نطفه یک موجودی پیدا شده که سمیع و بصیر است، یعنی سمع و بصر دارد، خدا نمی‌گوید چشم و گوش دارد، چون این چشم و گوش ظاهری را حیوانات هم دارند، بلکه خدا انسان را خیلی بالاتر نشان می‌دهد و می‌گوید تو فقط چشم و گوش نداری، این که مهم نیست، آن نطفه این استعداد را دارد که تبدیل به یک موجود سمیع و بصیر شود، این نقشه راه انسان است، این چشم‌انداز کمال انسان به حساب می‌آید.

خداوند در آیه 78 سوره نحل می‌فرماید «وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، یعنی (و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمى‏‌دانستيد بيرون آورد و براى شما گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرار داد باشد كه سپاسگزارى كنيد).

خداوند در این آیه می‌فرماید خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی‌دانستید اما خدا برای شما سرمایه‌های بزرگی قرار دارد و شما را به تجهیزات مهم مجهز کرد، آن تجهیزات مهم شامل سمع، بصر و فؤاد است، خدا این‌ها را به هیچ حیوانی نداد، به حیوانات به جای سمع، اُذُن داد، به جای بصر، عین داد، به جای فؤاد، قلب داد، ما هم این‌ها را داریم اما اگر به همین‌ها رضایت بدهیم پس فرق ما با حیوانات چیست؟

خداوند به ما می‌فرماید اُذُن، بصر، قلب، کمال شما نیست، کمال شما در سمع، بصر و فؤاد است، باشد که شما شکر این نعمت‌ها را به جای آورید، آن وقت «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» شامل حال شما می‌شود اما اگر کفران کردید سمع، بصر و فؤاد از شما گرفته می‌شود و «لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» خواهد شد.

خداوند در آیه 78 سوره نحل فرمود من به صما سمع، بصر و فواد را دادم تا شما شاکر شوید، همچنین خداوند در آیه 78 سوره مومنون فرمود «وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ»، یعنی (او كسي است كه براي شما گوش و چشم و قلب (عقل) ايجاد كرد، اما كمتر شكر او را به جا مي‏آوريد).

خداوند در این آیه می‌فرماید خدا به شما سمع، بصر و فؤاد داد اما اندکی از شما شاکر شدید، یعنی بسیاری از مردم کفران می‌کنند.

در آیه 18 سوره بقره در رابطه با آن‌هایی سخن به میان آمده که شاکر نشدند و شکر سمع، بصر و فؤاد را به جا نیاورند، خداوند در این آیه می‌فرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ»، یعنی (آنها کر و گنگ و کورند و از ضلالت خود بر نمی‌گردند)، خداوند این آیه را راجع به منافقین فرموده است، برای اینکه در پایان آیه «لَا يَرْجِعُونَ» آمده است، این‌ها از میان بچه‌های مذهبی دچار نفاق شده‌اند و خیلی وقت‌ها ممکن است مؤمنین چشمشان به راه باشد که آن‌ها برگردند، فلذا خداوند در این آیه می‌فرماید همان کسی که باید سمع، بصر و فؤاد می‌داشت، حالا چشم و گوشش کر و کور است، زبانش هم بُکم است و چیزی برای گفتن ندارد، جهان‌بینی ندارد، روشن نیست، فهم ندارد و عاقل نیست.

در آیه 171 سوره بقره نیز خداوند راجع به کفار می‌فرماید «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ»، یعنی (جز صدا و ندايى مبهم چيزى نمى‌شنود بانگ مى‏‌زند آرى كرند لالند كورند و درنمى‏‌يابند).

منافقین همان کافرانی هستند که خودشان را در پوشش اسلام نشان می‌دهند، وگرنه آیه 171 سوره بقره، علاوه بر کفار، شامل منافقین هم هست.

بنابراین خداوند در آیه 2 سوره انسان می‌فرماید شما این معجزه خدا را ببینید، چقدر این معجزه آشکار است، ای انسان شما چه کسی بودید؟ هیچ نبودید، عدم بودید، ما شما را شیء کردیم، یک وقت شیءای بودید که قابل ذکر نبودید، اهمیت و ارزشی نداشتید، کم‌کم نطفه شدید، رشد کردید و تبدیل به چیزی شدید که اکنون هستید، اکنون چه هستید؟ سمیع و بصیر هستید و نزد خدا عظمت دارید، خدا خودش سمیع و بصیر است، بعد می‌آید بنده خود را هم سمیع و بصیر می‌کند، چقدر تماشایی است.

خداوند می‌فرماید از نطفه تبدیل به علقه شدید، از علقه تبدیل به مضقه شدید، سپس گوشت بر استخوان‌تان روئید، سپس خلقت نهایی انجام شد، این خلق نهایی به معنای همان سمیع، بصیر، عزیز و کریم است.

معمولاً مفسران درباره «هل اتی» می‌گویند این به معنای «قَد اَتی» است،  «قَد» به معنای تأکید است، یعنی همین طور است و جز این نیست که انسان یک زمانی قابل ارزش و قابل گفتن نبوده است، این تأکید مانند «هَل اَتاکَ حَدیثُ موسی» و «هَل اَتاکَ الحَدیث الغاشِیه» است، این‌ها درست است به‌صورت سؤالی مطرح می‌شوند اما گویا به جای «هَل» کلمه «قَد» را بیان می‌کند. 

وقتی خدا «قَد» را با «هَل» بیان می‌کند، در تشدید مسئله و در اینکه ذهن، فکر و قلب ما را درگیر این معنا کند تأکید بیشتری می‌شود.

در مجمع‌البیان مرحوم طبرسی آمده که «هَل اَتاکَ» به معنای «قَد اَتاکَ» است، هل اتی یعنی آیا این طور نیست که انسان چیز قابل توجه و اهمیتی نبوده است، اکنون تبدیل به انسانی شده که گاهی تکبر و استکبار می‌ورزد، استعداد دارد، اگر منفی شود و در مسیر منفی حرکت کند اسفل‌السافلین می‌شود، اگر در مسیر مثبت حرکت کند اعلی‌علیین روزی او می‌شود، خیلی تماشایی است که ببینیم این انسان چقدر ظرفیت و استعداد دارد.

در کتاب شریف بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی هم زراره می‌گوید از امام باقر (ع) درباره آیه اول سوره انسان سؤال کردم، امام (ع) فرمودند یعنی یک چیزی بود اما چیز خاصی نبود که بتوان راجع به آن حرف زد.

اکنون میلیون‌ها ذره در فضای جلسه ما وجود دارد اما هیچ کدام اهمیتی ندارند که ما بخواهیم روی آن‌ها متمرکز شویم و درباره آن‌ها چیزی بگوییم اما انسان یک زمانی چیزی بوده که اصلاً ارزش دیدن و گفتن نداشته، سپس همین انسان تبدیل به موجودی می‌شود که برای یک نفرشان اگر همه عالم پر از کتاب و مقاله شود باز از عهده تفسیر و بیان وجود او بر نمی‌آید.

در تفسیر عَرائس‌البیان که نوشته بَقلی شیرازی است، نگاه عرفانی به آیه یک سوره انسان دارد، در این کتاب در تفسیر این آیه آمده که ای انسان، آیا شده تو یک وقتی را پشت سر بگذاری و آن لحظه با خدا نباشی؟ گویا می‌خواهد بگوید تو در چنین موقعی هیچ چیزی نیستی، آن موقعی که با خدا سر می‌کنی ارزش پیدا می‌کنی و نور خدا در وجود تو می‌درخشد اما هر گاه از خدا دور شدی و با خدا نبودی هیچ نیستی.

خداوند در آیه 3 سوره انسان می‌فرماید «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»، یعنی (ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس).

خداوند در آیه 2 سوره انسان می‌فرماید ما انسان را سمیع و بصیر کردیم، خداوند در آیه 78 سوره نحل فرمود «وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، یعنی (براى شما گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرار داد باشد كه سپاسگزارى كنيد)، خدای متعال در آیه 2 سوره انسان می‌فرماید ما شما را بصیر و سمیع قرار دادیم، در آیه 3 سوره انسان نیز می‌گوید ما راه نشان دادیم، حال انسان می‌تواند شاکر یا ناسپاس باشد.

خداوند می‌فرماید ما به شما سمع، بصر و فؤاد دادیم شاید شما شاکر باشید، در آیه 78 سوره مؤمنون نیز گلایه می‌کند و می‌گوید قرار نبود شما ناشکر باشید، چرا فقط اندکی از شما شاکرید؟ قرار دادن این آیات در کنار هم باعث می‌شود فهم ما متفاوت شود.

بنابراین خداوند در آیه 3 سوره انسان می‌فرماید ما می‌خواهیم ببینیم شما شکور هستید یا کفورید.

در آیات 8 تا 10 سوره بلد خدای متعال می‌فرماید آدمی که از نطفه آفریده شد، گویا خدا روی آب نقاشی کرده است، یعنی چشم، گوش، زبان، بینی، چشم، عقل و فکر او را روی زمینه‌ای قرار داده است، خداوند در این آیات می‌فرماید آیا ما به انسان دو چشم ندادیم، آیا به او نجدین ندادیم؟

در مجمع‌البیان آمده که نجد به معنای علو است، این کلمه یک بار در قرآن آمده است، در سرزمین حجاز جایی به نام سرزمین نجد نامیده می‌شود، برای اینکه از جاهای دیگر بلندتر و برجسته‌تر است، بنابراین به هر زمین مرتفعی نجد گفته می‌شود.

مراد از نجدین خیر و شر، حق و باطل، راست و دروغ است، در مجمع‌البیان آمده این که خیر و شر و حق و باطل را گفته‌اند از لحاظ ظهور و آشکار بودن به منطقه مرتفع تشبیه شده است، در این تفسیر آمده خیر و شر وحق و باطل از نظر ظهور به دو مکان مرتفع تشبیه شده‌اند، یعنی ما دو راه را به انسان نشان دادیم.

امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه درباره انسان بابصیرت فرموده آدم بابصیرت آن کسی است که پستی‌ها و بلندی را درک می‌کند، چه در زندگی خود، چه در جریانات سیاسی، اجتماعی و همه‌چیز پستی و بلندی را درک می‌کند، یعنی آدم‌های پست را می‌شناسد و آدم‌های اهل علو و معرفت را هم درک می‌کند، سپس حضرت نجد را برای آدم‌های بلندمرتبه مثال زده که قابل احترام هستند.

خدای متعال در قرآن از روش تقابل استفاده می‌کند برای اینکه به ما بفهماند و درک کنیم، یاد بگیریم، تحت تأثیر قرار بگیریم و در نهایت تربیت شویم، این روش‌ها متنوع و فراوان هستند، این یک روش تربیتی قرآنی است، برای مثال حق و باطل، خیر و شر، استکبار و استضعاف از جمله روش‌های تقابل هستند.

در مقابل خیر و شر، در مقابل حق و باطل و در مقابل مستضعف و مستکبر اراده خدا این است که آینده جهان آینده خیر، پیروزی، سربلندی، غلبه مستضعفان بر مستکبران و علائم اینکه این وعده‌های الهی در حال تحقق است را امروزه می‌بینیم و برای مقاومت اسلامی که در تحقق وعده‌های الهی پای کار ایستاده هم از خدای طلب پیروزی عاجل داریم.