امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه هفتگی تفسیر قرآن کریم به شرح آیه ۳۶ سوره قیامت و اهداف خلقت پرداخت.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه چهل‌وششم تفسیر قرآن کریم (۲۱ آبان ماه ۱۴۰۲) در ادامه تفسیر سوره قیامت اظهار کرد: در ایام رحلت علامه طباطبایی، فیلسوف، اسلام‌شناس و مفسر بزرگ قرآن کریم قرار داریم، علامه طباطبایی از ابتدا تا پایان تفسیر المیزان به روش قرآن به قرآن کار کرده‌اند، هر چند این روش در تفاسیر مفسران قبل از ایشان هم گاهی دیده می‌شد، برای مثال در تفسیر مجمع البیان نیز گاهی می‌بینید که آیه‌ای به وسیله آیه دیگر تفسیر شده است. 

در سیره ائمه (ع) نیز این مسئله وجود دارد، وقتی از امام صادق (ع) سؤال می‌کنند که دست دزد چگونه باید قطع شود؟ امام (ع) می‌فرمایند خداوند در آیه 38 سوره مائده فرموده «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ»، یعنی (و دست مرد و زن دزد را به کیفر کار زشتی که مرتکب شده اند به عنوان مجازاتی از سوی خدا قطع کنید).

امام (ع) فرمود این قطع شدن دست شرایطی دارد، برخی تصور می‌کنند دست دزد باید از مچ یا از کتف قطع شود، در حالی که فقط انگشتان دست باید قطع شوند، چرا که خدای متعال فرمود آن قسمت‌هایی از دست که برای سجده است، متعلق به خدا هستند، شما حق ندارید آن جاها را تصرف کنید، اینجاها برای قطع شدن دست منطقه ممنوعه به حساب می‌آید.

امام صادق (ع) برای پاسخ به این سؤال، قرآن را با قرآن تفسیر کردند، علامه طباطبایی نیز همین کار را کردند و قرآن را با قرآن یا روایات تفسیر کرده‌اند، در مجمع البیان یا تفاسیر دیگر گاهی تفسیر قرآن به قرآن را می‌بینید اما در تفسیر المیزان از اول تا آخر به این شیوه کار تفسیر انجام شده است.

تفسیر قرآن به قرآن خیلی شیرین و جذاب است، یعنی زیباترین تفریح معنوی، مؤثر، مفید، تربیتی و علمی این است که آیات قرآن با هم و در کنار هم دیده شود و خویشاوندی و پیوند آیات با یکدیگر تماشا شود.

مرحوم علامه طباطبایی فرموده‌اند ابتدا در روایات بحارالانوار تفحّص بسیار و تتبّع زیاد نموده‌ام تا از این راه کاری کرده و تألیفی در موضوعی خاص داشته باشم، به‌دنبال آن در تلفیق آیات و روایات زحمت بسیار کشیدم تا اینکه به فکر افتادم بر آن (قرآن) تفسیری بنویسم، ولی چنین پنداشتم که چون قرآن بحر بی‌پایان است، لذا بخشی از آیات آن را که آیات معاد بود جدا کردم و در هفت موضوع تألیف نمودم تا آنکه به تفسیر قرآن پرداختم و سرانجام در 20 جلد عربی نوشته شد.

علامه طباطبایی در ادامه فرموده‌اند در این تفسیر، قرآن با قرآن تفسیر می‌شود، نه با رأی تفسیرکننده، و من این روش را از استادمان مرحوم قاضی فرا گرفتم.

امام موسی صدر به نقل از دانشمند بزرگ، ذو فنون (مرحوم محمدجواد مغنیه)، می‌گوید از وقتی المیزان به دست من رسیده است کتابخانه من تعطیل شده و کتاب مزبور همیشه روی میز مطالعه من است.

استاد شهید مرتضی مطهری از نزدیک‌ترین کسان علامه طباطبایی به حساب می‌آید و در حقیقت ایشان علامه را کشف کرده‌اند و در فلسفه و تفسیر و جهات دیگر در علامه کاوش کردند تا اینکه اسرار درون و عظمت شخصیت ایشان آشکار شود.

استاد مطهری می‌فرمایند تفسیر المیزان همه با فکر نوشته نشد، من معتقدم بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است، کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیر المیزان پیدا نکرده باشم.

علامه مطهری در محافل و مجالس تفسیری که داشتند، از تفسیر المیزان استفاده می‌کردند، همچنین روش رئالیسمی که ایشان با علامه طباطبایی مباحثه می‌کردند و چندین جلد کتاب ارزشمند را در حوزه حکمت و فلسفه پدید آوردند، در حقیقت اندیشه‌ها و افکار عمیق علامه طباطبایی را به تصویر کشیدند.

خدای متعال در آیه 31 تا 35 سوره قیامت می‌فرماید «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى، وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى، أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى، ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى»، یعنی (در آن روز گفته مى‌‏شود او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند، بلكه تكذيب كرد و روى‏‌گردان شد، سپس به‌سوى خانواده خود باز گشت در حالى كه متكبرانه قدم برمى‏‌داشت، با اين اعمال عذاب الهى براى تو شايسته‏‌تر است‏ شايسته‏‌تر، سپس عذاب الهى براى تو شايسته‏‌تر است‏ شايسته‏‌تر).

در جلسه پیشین روی کلمه «صَدَّقَ» در آیه 31 سوره قیامت تأکید شد و آیاتی بر اساس تفسیر قرآن به قرآن در این خصوص بیان شد، تعداد دیگری از آیات نیز در این رابطه در این جلسه بیان خواهد شد.

خداوند در آیه 31 سوره قیامت می‌فرماید نابکاری که در مقابل پیامبر ایستاد اهل نماز و اهل تصدیق نبود، یعنی هیچ وقت این لیاقت را پیدا نکرد که بخواهد پیامبر (ص) را تصدیق کند و بگوید تو راست می‌گویی.

ما هم باید خود را بیازماییم و ببینیم آیا ما به این لیاقت در زندگی‌مان رسیده‌ایم که پیامبر (ص) را تصدیق کنیم؟ نگوییم بزرگترها و علمای ما گفته‌اند و ما تکرار می‌کنیم، این به معنای تصدیق نیست، البته این هم خوب است اما تصدیق به معنای فهم، شهود، درک و رسیدن به یک حقیقت است، یعنی من باورم بشود که واقعاً پیغمبر من پیام خدا را آورده است، باورم بشود خدا حق و یگانه است، اگر این‌ها را باور کنیم یعنی تصدیق کرده‌ایم.

ما وقتی می‌گوییم شهادت به وحدانیت خدا و شهادت به نبوت و رسالت پیامبر (ص) می‌دهیم، در حقیقت ادعا کرده‌ایم که ما تصدیق می‌کنیم اما آیا واقعاً تصدیق می‌کنیم یا طوطی‌وار یک چیزی می‌گوییم، اگر به مقام تصدیق برسیم خیلی حالمان خوب می‌شود، اگر صادقانه پای هر آیه «صدق الله العلی العظیم» را بگوییم، یعنی بفهمیم چه می‌گوییم، این خیلی ارزشمند است و مقام معنوی خوبی محسوب می‌شود.

خداوند در آیات 51 و 52 سوره یس می‌فرماید «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُون، قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُون»، یعنی (و در صور دميده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مى‌آيند، مى‏‌گويند اى واى بر ما چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت اين است همان وعده خداى رحمان و پيامبران راست مى‌گفتند).

خداوند در این آیه می‌فرماید وقتی در صور دمیده می‌شود همه با عجله به سوی خدا حرکت می‌کنند، همین طور که به سمت پروردگار روانه هستند می‌گوید چه کسی ما را از مرقد و خوابگاهمان مبعوث کرد و برانگیخت، سپس خودشان پاسخ می‌دهند این همان بود که خدا به ما وعده داده بود و پیغمبران هم که این حرف‌ها را می‌گفتند راست می‌گفتند.

البته در چنین روزی گفتن جمله «وَصَدَقَ الْمُرْسَلُون» مشکلی را حل نمی‌کند و دردی را دوا نمی‌کند، مهم این است که ما در این دنیا «وَصَدَقَ الْمُرْسَلُون» بگوییم، در این صورت «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى» نخواهد شد.

خداوند در آیه 119 سوره مائده می‌فرماید «قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، یعنی (خدا فرمود اين روزى است كه راستگويان را راستي‏شان سود بخشد براى آنان باغ‌هايى است كه از زير درختان آن نهرها روان است هميشه در آن جاودانند خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنودند اين است رستگارى بزرگ).

خدای متعال در این آیه می‌فرماید امروز روزی است که هر کس به صدق و صداقت رسید، تصدیق کرد، در حالت کلی ایمان به معنای تصدیق است، در روز قیامت نفع تصدیق برای آن کسانی که اهل این معنا هستند آشکار می‌شود.

خداوند در ادامه آیه 119 سوره مائده فرموده برای این افراد باغ‌هایی با درختان و نهرهای روان تدارک دیده شده که همیشه در آن باغ‌ها جاودانه هستند، خدا هم از آن‌ها راضی است و آن‌ها نیز از خودشان و نگاه خدا به خودشان احساس رضایت می‌کنند.

در این آیه سخن از فوز عظیم گفته شده است، ائمه (ع) و حضرت زهرا (س) در این دنیا مخاطب «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً، فَادْخُلِي فِي عِبَادِي، وَادْخُلِي جَنَّتِي» شدند.

خداوند در آیه 115 سوره انعام می‌فرماید «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»، یعنی (و سخن پروردگارت به راستى و داد سرانجام گرفته است و هيچ تغييردهنده‏‌اى براى كلمات او نيست و او شنواى داناست).

همچنین خداوند در آیات 5 تا 10 سوره لیل می‌فرماید «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى، وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى، وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى، وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى»، یعنی (اما آنكه حق خدا را داد و پروا داشت، و پاداش نيكوتر را تصديق كرد، بزودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت، و اما آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز ديد، و پاداش نيكوتر را به دروغ گرفت، به‌زودى راه دشوارى به او خواهيم نمود).

خداوند در این آیات می‌فرماید آن کسی که عطا کرده و تقوا پیشه می‌کند، توحید، امامت و ولایت را تصدیق می‌کند، در حالت کلی آنکه هر چه خدا گفت را تصدیق می‌کند، ما کارهای خوب را برای او آسان می‌کنیم، یعنی برای مثال شهادت، جهاد و انفاق مال برای کسی که اهل صدق و درستی است آسان می‌شود اما آن کسی که بخل بورزد و احساس استغنا کند را برای سختی‌ها آماده می‌کنیم.

خداوند در آیات 54 و 55 سوره قمر می‌فرماید «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ، فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»، یعنی (در حقيقت مردم پرهيزگار در ميان باغ‌ها و نهرها، در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانايند).

خداوند در این آیات می‌فرماید در قیامت متقین در باغ‌های بهشت که نهرها دارد، حضور دارند و در جایگاه صدق نشسته‌اند، یعنی «ربّ ادخلنی مدخل صدق» برای آن‌ها محقق شده است.

خداوند در آیه 74 سوره زمر فرمود «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ»، یعنی (و گويند سپاس خدايى را كه وعده‏‌اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين بهشت را به ما ميراث داد از هر جاى آن باغ پهناور كه بخواهيم جاى مى‏‌گزينيم چه نيك است پاداش عمل‏كنندگان).

خداوند در این آیه می‌فرماید بهشتیان در بهشت برین الحمدلله می‌گویند و می‌گویند وعده‌های خدا همان طور که گفته بود اتفاق افتاد، زمین را به ارث به ما داد و هر کجای بهشت را بخواهیم می‌توانیم مأوای خود قرار بدهیم؛ معلوم می‌شود در قیامت «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» اتفاق افتاده است.

ما وقتی قرار است در جایی خانه اجاره کنیم ابتدا به بودجه خود نگاه می‌کنیم، اگر بودجه‌مان کم باشد به حاشیه شهر می‌رویم، محدودیت‌ها اجازه نمی‌دهد هر کجا دلمان بخواهد خانه اجاره کرده و زندگی کنیم اما اهل صدق هر کجای بهشت را که بخواهند انتخاب می‌کنند.

البته بهشت مثل دنیا نیست که جا کم بیاوریم، دنیا این طور است که همه چیزش محدودیت دارد، چندین نفر در یک مکان جا نمی‌شوند، اینکه قرآن می‌فرماید «فاستبقوا الخیرات»، یعنی اگر همه آدم‌ها در خوبی‌ها مسابقه بدهند هیچ گاه تصادف نمی‌کنند، به هم برخورد نمی‌کنند، به منافع یکدیگر آسیب نمی‌رسانند و جا باز است.

برای مثال فلانی می‌خواهد 100 هزار تومان به مردم غزه کمک کند، یک نفر می‌خواهد 300 هزار تومان کمک کند، یک نفر دیگر هم می‌خواهد 100 میلیون تومان کمک کند، هیچ تصادفی پیش نمی‌آید، در کار خیر تصادف، تزاحم و مزاحمت وجود ندارد.

یک نفر نمازش را عارفانه به جا بیاورد، یک نفر عارفانه‌تر نماز به جا بیاورد، یک نفر فقط ماه رمضان روزه بگیرد، یک نفر یک ماه اضافه‌تر روزه بگیرد، یک نفر هم چندین ماه اضافه‌تر روزه بگیرد، بین این‌ها دعوا نمی‌شود، یک نفر در کار خیر تواضع دارد، یک نفر تواضع بیشتری دارد، تکبر که بیاید دعوا می‌شود، دنیاطلبی که بیاید جنگ می‌شود، زیاده‌خواهی که بیاید مزاحمت‌ها و تصادفات پیش می‌آید اما در کارهای خوب جنگ، دعوا، تصادف و تزاحم وجود ندارد.

بهشت تجلی همه خوبی‌هاست، بنابراین در بهشت تزاحم نیست، همه مؤمنین می‌توانند در بهشت در کنار هم قرب به پیغمبر را داشته باشند، این قرب در بهشت تولید و تأسیس نمی‌شود، این قرب منزلت را باید در دنیا تحصیل کرده باشیم تا در بهشت به کارمان بیاید.

خداوند در آیه 36 سوره قیامت می‌فرماید «أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»، یعنی (آيا انسان گمان مى‌‏كند بى‏‌هدف رها مى‌شود)، خداوند در این آیه سؤال می‌پرسد و می‌گوید آیا انسان گمان کرده که ما او را بیهوده رها می‌کنیم؟

پیش‌تر در آیه 3 سوره قیامت نیز عرض شد که خداوند در این آیه فرموده «اَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ»، یعنی (آيا انسان مى‌‏پندارد كه هرگز استخوان‌هاى او را جمع نخواهيم كرد)، آیه 36 سوره قیامت تکمیل‌کننده آیه 3 این سوره است.

خداوند در پی آیه 3 سوره قیامت، بسیاری معارف را به ما یاد داد، اکنون نیز در آیه 36 می‌فرماید حال که همه این معارف را یاد گرفتی، به این سؤال فکر کن که آیا گمان می‌کنی بیهوده رها می‌شوی؟

مجمع‌البحرین کتاب ارزشمندی است که نویسنده آن مرحوم طریحی است، طریحی در نقل روایات نیز شخصیت قابل اعتماد و برجسته‌ای است، مرحوم طریحی در مجمع‌البحرین راجع به کلمه «سُدًى» در آیه 36 سوره قیامت فرموده که این کلمه به معنای «مهملاً» و «غیر مکلف» یعنی بیهوده و بی‌فایده است.

خداوند در این آیه می‌فرماید ما بیهوده شما را خلق نکرده‌ایم، ما با شما کار داریم، ما با هدف شما را خلق کرده‌ایم، این گونه نیست آدمی که خلق کرده‌ایم هیچ تکلیفی نداشته باشد، این گونه نیست که آدم‌ها عذاب و تنبیه نشوند.

برای مثال این گونه نیست که از نتانیاهوی وحشی، آدم‌نما و شیطان مجسم نپرسند تو چرا اینقدر کودکان مظلوم و بی‌گناه را کشتی، خانه‌ها را ویران کردی و نسل‌کشی کردی؟ خداوند در این آیه می‌فرماید کارهای من بیهوده نیست، این گونه نیست که از شما سؤال نکنم، بازخواست‌تان نکنم، تنبیهتان نکنم، مجازات‌تان نکنم، تشویق‌تان نکنم، این گونه نیست آن خانواده‌ای که صبوری می‌کند و با مقاومت خود به جهان اسلام آبرو می‌دهد را تشویق نکنم و این‌گونه هم نیست که جانیان خیانت‌کار را تنبیه نکنم، کارهای خدای حکیم این گونه نیست.

مرحوم طریحی این مطلب را از تفسیر قمی گرفته است، چرا که مرحوم علی‌بن‌ابراهیم‌قمی نیز این مطلب را پیش از او گفته است، تفسیر قمی نیز از تفاسیر قُدما حساب می‌شود.

خداوند در آیه 3 سوره قیامت می‌فرماید آیا انسان فکر کرده استخوان‌های او را جمع نمی‌کنیم، سپس در آیات بعدی می‌فرماید نه تنها استخوان‌های آدم‌ها را جمع می‌کنیم، بلکه این گونه نیست که ناچاری این استخوان‌ها را جمع کنیم، بلکه حتی نقاط سرانگشتان هر کس را همان گونه که بوده سر جای خود می‌گذاریم، جالب و عجیب اینکه حتی دو نفر در دنیا پیدا نمی‌شوند که نقاط سر انگشتان مشابه داشته باشند، همچنین خداوند در آیه 36 سوره قیامت می‌فرماید آیا آدم‌ها تصور می‌کنند ما آن‌ها را بیهوده آفریده و بیهوده رها می‌کنیم؟

خداوند در آیه 56 سوره ذاریات می‌فرماید «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»، یعنی (و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند)، این آیه یک جواب برای آیه 36 سوره قیامت است، خداوند در این آیه می‌فرماید ما شما را بیهوده نیافریده‌ایم، قرار است شما بنده باشید.

خداوند وقتی سخن از بنده بودن می‌گوید، دو خواسته جدی در سخنش نهفته است، یک اینکه بنده خدا باشیم، دوم اینکه غیر از خدا را بندگی نکنیم، خیلی از ما تصور می‌کنیم می‌شود برای دیگران بندگی کرد سر ذلت در پیشگاه دیگران پایین آورد، هنگام نماز هم «الله اکبر» و «ایاک نعبد و ایاک نستعین» گفت.

در چنین مواقعی وقتی این آیات را می‌خوانیم، همان آیات به ما می‌گویند شما کجا بنده خدا بودید؟ شما که بنده شیطان بودید، چطور این آیات را بر زبان می‌آورید؟

خداوند در چندین سوره از اقوام مختلف سخن گفته و فرموده برای قوم‌های عاد، صالح و ثمود فلان پیغمبر را فرستادیم، همه این‌ها را فرستادیم که به قوم خود بگویند «ان اعبدوا الله»، یعنی بگویند فقط خدا را عبادت کنید، خداوند همه این موارد را در آیه 36 سوره نحل جمع کرده و فرموده «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ».

یعنی (و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده‏‌اى برانگيختيم تا بگويد خدا را بپرستيد و از طاغوت [فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا او را هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‌‏كنندگان چگونه بوده است).

خداوند در این آیه می‌فرماید اصولاً همه پیغمبران را فرستادیم که مردم فقط خدا را عبادت کنند، غیر از خدا را نپرستند، برای اینکه بخواهیم ببینیم چقدر کار پیغمبران گرفته است، باید به رفتارهای خودمان نگاه کنیم.

خداوند در آیه 115 سوره مؤمنون می‌فرماید «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ»، یعنی (آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‏‌ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى‌‏شويد)، آیه 115 سوره مؤمنون و آیاتی که پیش‌تر ذکر شد به فهم آیه 36 سوره قیامت کمک می‌کند.

خداوند در آیه 36 سوره قیامت فرموده آیا انسان‌ها گمان می‌کنند ما آن‌ها را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازگشت ندارند؟

خداوند در آیه 2 سوره عنکبوت فرموده «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»، یعنی (آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏‌گيرند)، خداوند در این آیه می‌فرماید آیا انسان‌ها گمان می‌کنند همین که گفتند ایمان آورده‌ایم، دیگر کسی کاری به آن‌ها ندارد و مورد آزمایش و امتحان قرار نمی‌گیرند؟

در ادامه نیز در آیه 3 سوره عنکبوت آمده «وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ»، یعنی (و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته‏‌اند معلوم دارد و دروغگويان را نیز معلوم دارد).

خداوند در این آیه فرموده خداوند آدم‌ها را امتحان می‌کند تا آن‌هایی که تصدیق‌شان تصدیقی واقعی باشد تکلیف‌شان نسبت به دیگران روشن شود.

همه چیز در عالم حساب و کتاب و نظم دارد و هیچ کس به حال خودش وا گذار نمی‌شود و هیچ‌چیز بی‌حکمت نیست، این فقط برای انسان‌ها نیست، برای خود هستی نیز این گونه است، برای مثال شاعر می‌گوید: قطره‌ای کز جویباری می‌رود/ در پی انجام کاری می‌رود، همچنین شاعر در جای دیگری می‌گوید: اگر یک ذره را بر گیری از جای/ فرو ریزد همه عالم سرا پای.

خداوند در آیات 2 و 3 سوره عنکبوت سخنان فوق را فرمود تا ما راستگو و دروغگو را بشناسیم، در آیه 11 سوره عنکبوت نیز فرمود «وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ»، یعنی (و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند مى‌شناسد و يقيناً منافقان را نيز مى‌شناسد).

خداوند در این آیه می‌فرماید خدا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی که منافق هستند را می‌شناسد، خداوند این گونه می‌خواهد آدم‌ها را محک بزند و عیار آن‌ها را مشخص کند.

خداوند در آیات 1 و 2 سوره ملک می‌فرماید «تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»، یعنی (بزرگوار و خجسته است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست، همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده).

خداوند در این آیات می‌فرماید خدا همه شما را به این دنیا آورد تا ببیند چه کسی چه راهی را پیشه می‌کند، چه کسی دنبال کارهای خوب، عقیده خوب، فکر خوب، اخلاق خوب و کلام خوب است و چه کسی دنبال بدی‌ها و زشتی‌هاست.

این آیات سوره عنکبوت و سوره ملک را می‌توان به 3 آیه دیگر متصل کرد، این همان تفسیر قرآن به قرآن است.

نخست لازم به ذکر است بدانیم که در قرآن 3 بار «کل نفس ذائقه الموت» آمده است، ابتدا اینکه خداوند در آیه 57 سوره عنکبوت می‌فرماید «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ»، یعنی (هر نفسى چشنده مرگ است آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد).

خداوند در این آیه می‌فرماید همه آدم‌ها در حال چشیدن مرگ هستند، سپس نزد ما می‌آیند، خداوند در این آیه نمی‌گوید همه آدم‌ها بالاخره یک روز طعم مرگ را می‌چشند، بلکه می‌فرماید همه در حال چشیدن مرگ هستند.

سهم ما از این دنیا هر میزان تنفسی هم که باشد، هر روز یک تعداد از این نفس کشیدن‌ها مصرف می‌شود و تنفس‌ها دائم به پایان نزدیک می‌شوند، بنابراین همین نفسی که مُمدّ حیات و مفرّح ذات است، همین نفس کشیدن پیام مرگ را هم با خود دارد.

بنابراین این نفس هم شامل حیات و هم شامل مرگ است، هر نفسی که مصرف می‌شود یک قدم به مرگ نزدیک می‌شویم، امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند هر نفس انسان قدم برداشتن به سمت اجل است.

دومین آیه‌ای که «کل نفس ذائقه الموت» در آن آمده، آیه 35 سوره انبیاء است، خداوند در این آیه می‌فرماید «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ»، یعنی (هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مى‌‏شويد).

خداوند در این آیه فرموده هر نفسی که می‌کشید به مرگ نزدیک می‌شوید، شما را بیهوده به دنیا نیاورده‌ایم، بین ولادت و مرگ شما برنامه‌هایی است و زمینه کمال شما در این فاصله وجود دارد، شما باید از این زمینه‌ها برای کمالات خود استفاده کنید، هر خیر و شرّی که در زندگی شما پیش بیاید همان وسیله آزمایش شما و زمینه نمره گرفتن شما از خدای متعال است.

برای مثال مصیبت‌ها یا موفقیت‌هایی که پیش می‌آید، ثروت‌هایی که خدا به ما می‌دهد، بلایی که بر سر ما می‌آید، هر چیزی که پیش بیاید ما در حال امتحان هستیم، هر چقدر به درگاه خدا مقرب‌تر باشیم امتحانمان هم جدی‌تر خواهد بود.

امام حسین (ع) یک نوع امتحان پس داد، امیرالمؤمنین (ع) هم یک نوع دیگری امتحان پس داد، مردم مقاوم غزه هم امروز خوب امتحان می‌دهند، خیلی وقت‌ها لابلای اظهارات آن‌ها آیات قرآن دیده می‌شود، معلوم می‌شود این‌ها قرآن را کاربردی در زندگی‌شان به کار گرفته‌اند و با قرآن زندگی می‌کنند.

سومین آیه‌ای که در آن «کل نفس ذائقه الموت» در قرآن آمده، آیه 185 سوره آل‌عمران است، خداوند در این آیه می‌فرماید «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُور»، یعنی (هر جاندارى چشنده طعم مرگ است و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى‌‏شود پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً كامياب شده است و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست).

خداوند در این آیه می‌فرماید هر کاری که کرده‌اید نتیجه آن را می‌بینید، اگر به اندازه ذره‌ای کار خوب کرده باشید پاداش آن را می‌بینید، اگر هم به اندازه ذره‌ای کار بد کرده باشید جزای آن را می‌بینید، هیچ چیزی از اعمال شما گم نمی‌شود و بیهوده رها نمی‌شود، همه حساب و کتاب می‌شوند، قیامت که می‌شود همه کارها محفوظ هستند.

خداوند در ادامه این آیه می‌فرماید اولین کارتان این باشد که عملتان به گونه‌ای باشد که از آتش جهنم رهایی پیدا کنید، دومین کارتان هم این باشد به گونه‌ای عمل کنید که وارد بهشت شوید، استاد بزرگوار قرآنی ما می‌فرمودند هنر مؤمن فقط این نیست که طوری رفتار کند تا وارد بهشت شود، بلکه باید دقت کند کجای بهشت قرار می‌گیرد، برای مثال نزدیک رسول اکرم (ص) قرار می‌گیرد یا به صورت حداقلی وارد بهشت می‌شود؟ هنر این است که انسان بتواند کاری کند که در بهشت هم جایگاه پسندیده‌ای داشته باشد.

در ادامه آیه 185 سوره آل‌عمران آمده اگر کسی از جهنم نجات پیدا کرد و توانست وارد بهشت شود، او به فوز نائل آمده است، همان که امیرالمؤمنین (ع) وقتی شمشیر ابن‌ملجم ملعون فرق مبارکشان را شکافت فرمودند «فزت و رب الکعبه»، یعنی من به به فوز رسیدم و به همان چیزی رسیده‌ام که خدا خواسته است.

در ادامه آیه 185 سوره آل‌عمران آمده آیا همه به فوز می‌رسند؟ بله، هر کس خدا را بشناسد و فریبندگی دنیا را درک کند، فریب دنیا را نخورد و شیطان روی او تأثیر نگذاشت، این آدم به فوز خواهد رسید.

همه این آیات که در آن‌ها «کل نفس ذائقه الموت» آمده است، به ما کمک می‌کنند که ما تصور نکنیم بیهوده آفریده شده و رها شده‌ایم، این آیاتی که از ابتدای جلسه عنوان شد گزیده‌ای از آیاتی بود که می‌توانست به فهم و درک آیه 36 سوره قیامت کمک کند.

امیدواریم خدا دل‌های ما را به نور قرآن روشن کند، دشمنان اسلام یعنی یهودی‌های خبیث خونخوار و جنایتکار را به زودی به سزای اعمالشان برساند و به مردم مسلمان و مقاوم غزه هم پیروزی نزدیک را زیر سایه امام زمان (عج) و رهبری‌های خردمندانه رهبر حکیم انقلاب اسلامی عنایت بفرماید.