امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: خسارت‌مندترین آدم‌ها آن‌هایی هستند که هر چه داشته‌اند را خرج دنیا کرده‌اند، این‌ها کسانی هستند که سرمایه‌ها، استعدادها و دار و ندارشان را در دنیا گم کرده‌اند.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه 73 تفسیر قرآن کریم که در تاریخ 14 مرداد 1403 در مسجد شیخ الاسلام برگزار شد، در شرح سوره مرسلات گفت: پیش از این بیان شد که قیامت هم «یوم‌الجمع» و هم «یوم‌الفصل» است، در آیه ۳۸ سوره مرسلات هر دوی این عناوین برای روز قیامت آمده است، این دو عنوان در ظاهر شاید متناقض باشند اما در حقیقت این‌طور نیست.

روز قیامت یوم‌الجمع است، یعنی همه آدم‌ها از ابتدا تا انتهای خلقت دور هم جمع می‌شوند، از طرف دیگر روز قیامت یوم‌الفصل است، یعنی انواع و اقسام زمینه‌هایی که آدم‌ها از هم جدا شوند در آنجا وجود دارد، به این معنا که در قیامت اهل تقوا از آدم‌های فاسق و فاجر جدا می‌شوند، اهل ایمان از اهل کفر و الحاد جدا می‌شوند، اهل عبادت از اهل شرک جدا می‌شوند، اهل عدالت از اهل ظلم جدا می‌شوند، بنابراین انواع و اقسام زمینه‌ها وجود دارد که در قیامت اقشار مختلف آدم‌ها از هم تفکیک شوند.

خدای متعال در آیه ۳۹ سوره مرسلات خطاب به آدم‌ها می‌فرماید حال بیایید ببینیم می‌توانید در قیامت کید و نیرنگی به کار ببرید؟ خدا در این آیه می‌خواهد عجز و ناتوانی انسان‌ها را به آن‌ها نشان دهد، زیرا قیامت جای نیرنگ نیست، انسان‌ها باید در دنیا چاره‌جویی کنند، برای اینکه دنیا مزرعه آخرت است، قیامت جای کار نیست، جای دیدن نتیجه اعمالی است که در دنیا انجام داده‌ایم.

منظور خداوند از این آیات این است که در قیامت چاره‌ای ندارید جز اینکه تسلیم امر خدا باشید و نتیجه اعمالتان را مشاهده کنید، در آن روز وای بر آن‌هایی که این حقایق را در دنیا تکذیب می‌کردند و همه زندگی‌شان را برای دنیایشان خرج کردند.

خسارت‌مندترین آدم‌ها آن‌هایی هستند که هر چه را داشته‌اند خرج دنیا کرده‌اند، کسانی که سرمایه‌ها، استعدادها و دار و ندارشان را در دنیا گم کرده‌اند، البته در دنیا اگر حال دل این‌ها را بپرسید، به داشته‌ها، مال و شهرت خود نگاه می‌کنند و می‌گویند وضعمان خوب است، این‌ها نمی‌توانند بفهمند چقدر باخته و دچار خسران شده‌اند.

درباره یوم‌الفصل بودن روز قیامت در میان مفسران دو دیدگاه وجود دارد، عده‌ای می‌گویند به معنای جدایی مؤمن از کافر و منافق، جدایی اهل تقوا از اهل فسق و فجور، جدایی اهل حق از اهل باطل و جدایی اهل عدالت و انصاف از اهل ظلم و ستم است، این جدایی‌ها تا جایی است که افراد از پدر، مادر، همسر و فرزندانشان فرار می‌کنند، برای اینکه هر کس در آن روز آنقدر گرفتار است که نمی‌تواند به گرفتاری دیگران توجهی کند.

چه چیزی باعث می‌شود آدم‌ها در روز قیامت از هم فرار کنند و فاصله بگیرند؟ گرفتاری‌های غیرقابل تصوری که وجود دارد باعث می‌شود هر کس به فکر خودش باشد، از سوی دیگر متقی با غیر متقی یکی نیستند، مؤمن با غیر مؤمن یکی نمی‌شوند، از این جهت هم روز قیامت یوم‌الفصل است.

در دیدگاهی دیگر برخی از مفسران می‌گویند روز فصل به معنای روز داوری و صدور احکامی است که فصل‌الخطابند، خداوند در این روز در مقام قضاوت قرار گرفته و دقیق‌ترین و سریع‌ترین حکم را برای بندگانش صادر می‌کند، هر حکمی برای هر کسی صادر شود واجب‌الاجراست؛ البته دو دیدگاهی که عرض شد با هم منافاتی ندارند.

خدای متعال در آیات ۳۸ به بعد سوره دخان می‌فرماید ما وقتی آسمان‌ها و زمین را آفریدیم، به‌دنبال بازی بیهوده و بی‌ثمر نبودیم، همه این آفرینش‌ها یک کار هوشمندانه و یک طراحی حساب شده است، اکثر مردم جاهلند و توجهی به این معنا ندارند که آسمان و زمین برای این آفریده شده که آن‌ها بندگی کنند.

در ادامه نیز فرموده یوم‌الفصل محل وعده و وقتی است که همه در آنجا جمع می‌شوند، در آن روز جهنمیان جدا می‌شوند و سراغ شعله‌های آتشی می‌روند که برای آن‌ها مهیا شده است، بهشتیان هم راهی بهشت می‌شوند.

خدای متعال در آیات ۱۷ به بعد سوره نبأ می‌فرماید قیامت یوم‌الفصل است اما وقتی مردم فوج فوج به آنجا می‌آیند یوم‌الجمع می‌شود، در ادامه نیز می‌فرماید در قیامت بین متقین و غیر متقین فصل قائل می‌شوند، کار غیر متقین به جهنم منجر می‌شود و متقین هم اهل بهشت هستند.

متقین چه کسانی هستند؟
خدای متعال در آیه ۴۱ سوره مرسلات می‌فرماید «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ»، یعنی (اهل تقوا در زير سايه‌ها و بر كنار چشمه‌سارانند)، این آیه دقیقاً شبیه آیات ۳۱ به بعد سوره نبأ است که خداوند پرهیزکاران و شرایط آنان را در قیامت توصیف می‌کند.

در این خصوص مرحوم شیخ طوسی در جلد ۱۰ تفسیر تبیان آورده است متقین آن‌هایی هستند که از عقوبت، مجازات و خشم خدا با دوری کردن از گناه، معصیت و نافرمانی پرهیز می‌کنند، متقین آن‌هایی هستند که دائم با اطاعت از فرامین الهی، طالب اجر و پاداش الهی هستند. شیخ طوسی در رابطه با کلمه «ظِلال» در آیه ۴۱ سوره مرسلات می‌فرماید ظِلال جمع ظل به معنای سایه است، یعنی یک حجاب برتر و بالایی که مانع هر اذیت و بدی می‌شود.

بنابراین خداوند در این آیه فرموده خدا در بهشت لایه‌هایی از رحمتش را بر سر بندگان شایسته خود یعنی متقین احاطه داده که به خاطر آن‌ها هیچ حزن، اندوه، غم، غصه، مرض و دردی به اهل تقوا اصابت نمی‌کند و آن‌ها در هاله‌ای از رحمت خدا به سر می‌برند.

فضای بهشت فضای آرامش، رحمت و غرق بودن در نعمت‌های الهی است، آنجا بلا، آسیب و نگرانی وجود ندارد، یعنی اهالی بهشت در راحتی و خوشی هستند و چشمه‌های زیر درختان برای آن‌ها می‌جوشد.

خدای متعال در آیه ۴۲ سوره مرسلات می‌فرماید متقین از هر میوه‌ای که اشتها داشته باشند استفاده می‌کنند و برای آن‌ها حاضر است، حتی اگر میوه‌ای در بالاترین شاخه‌های درختان وجود دارد، آن شاخه به خدمت اهالی بهشت می‌آید تا زحمتی به بهشتیان وارد نشود و دستشان به این موهبت الهی برسد.

در آیه ۴۳ سوره مرسلات آمده است که به بهشتیان می‌گویند بفرمایید از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های بهشت بخورید و بیاشامید، گوارای وجودتان باشد، این به‌خاطر وظایف عبادی، ایمان و اعمال شماست.

خدای متعال در آیه ۴۴ سوره مرسلات می‌فرماید ما این گونه به محسنین پاداش می‌دهیم، این پاداش آدم‌هایی است که اهل احسان هستند، در عرف محسن به افراد نیکوکار می‌گویند، این ترجمه کاملی برای کلمه محسن نیست، زیرا محسن فقط نیکوکار نیست، محسن یعنی کسی که عقیده، عمل و حرفش نیکو و درست است، یعنی سه بعدی بوده و تک بعدی نیست.

عناصر مهم در ساختار معنای احسان
بنابراین یک عنصر مهم در ساختار معنای احسان، خدامحوری است، عنصر دیگر عمل صالح و عنصر سوم گفتار درست است، پس محسن به معنای نیکومنش است، یعنی شخصیت و منش او به گونه‌ای است که افکار، عقاید و مبانی فکری او توحیدی، ایمانی و اعتقادی است، اعمالش خداپسندانه و صالحه و سخنش درست است.

در تفسیر قمی درباره آیه ۴۱ سوره مرسلات آمده است این سایه نور الهی است که خیلی نورانی‌تر از خورشید است، این سایه رحمت خداست، یعنی نوری نیست که سوزاننده و آزاردهنده باشد، نوری است که مانع می‌شود هر بلایی بر سر انسان بیاید.

در روایات آمده پیغمبر، اهل بیت(ع) و قرآن نور هستند، هر کس از این نورهایی که خدا عنایت فرموده محروم باشد، هیچ نوری ندارد، ما به این نورها محتاجیم، همین نور در قیامت سایه رحمت خدا می‌شود و هر گونه آسیب، گزند و خطری را از ما دور می‌کند.

امام حسین(ع) در شب عاشورا بشارت خدا را به یارانش وعده داد، آن‌ها نیز با همه وجودشان این بشارت را فهمیدند، همین که فهمیدند گویا لحظه‌شماری می‌کردند که روز عاشورا فرا برسد و به شهادت برسند، این نشان می‌دهد که در دنیا باید این شایستگی را پیدا کنیم که چنین بشارتی را لمس کنیم، چنین کسانی در هر شرایطی خوشحالند.

هر کس در هر شرایطی که باشد، همین که به خدا متصل باشد، دیگر غم و غصه‌ای در وجودش نیست و شاد است، اگر هم غم و غصه‌ای در وجودش هست معلوم می‌شود این اتصال و ارتباط واقعی نبوده است.