چه کسانی شایسته دریافت علوم امیرالمؤمنین (ع) هستند؟
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به بیان ویژگیهای گروهی از مردم پرداختند که شایستگی دریافت علوم امیرالمؤمنین (ع) را دارند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه دوازدهم تفسیر قرآن کریم ویژه ماه مبارک رمضان (6 فروردین ماه 1403 - روز چهاردهم رمضان) که در مسجد امام خمینی (ره) برگزار میشود، اظهار کرد: در بیانات امیرالمؤمنین (ع) آمده است که علوم ربانی چیست و انسان چگونه با علوم ربانی حیات طیبه پیدا میکند، حضرت فرمودند در سینه من دریای علوم موج میزند، میخواهم این علوم را به افرادی منتقل کنم اما کم پیدا میشوند افرادی که شایستگی این علوم را داشته باشند.
حضرت افراد را برشمردند و فرمودند یک گروه هستند که دین را برای دنیایشان یاد میگیرند، یعنی دین را برای دنیا میخواهند، امیرالمؤمنین (ع) در جای دیگری هم فرمودند دین گاهی به اسارت اشرار در میآید، یعنی برخی افراد هواهای نفسانی خود را با دین دنبال میکنند و دنیا را با دین طلب میکنند.
حضرت در ادامه فرمود یک عده هم بسیار سادهلوح هستند، به محض اینکه کوچکترین شبههای اتفاق افتاد به همه چیز دین و آخرت شک میکنند، یک عده هم دنبال خوشگذرانی و شهوتپرستی هستند، دسته چهارم نیز همه همتشان ثروتاندوزی و ذخیره کردن ثروت و سرمایه است و عمرشان را برای این مسئله میگذرانند.
حضرت در این روایت مردم را به 4 گروه تقسیم کرده و فرمودند مردم در این 4 گروه قرار دارند، من این علوم مواج سینه خود را به چه کسی بسپارم؟ اینگونه است که وقتی عالمان میمیرند، علم هم میمیرد.
حضرت در ادامه فرمودند هیچوقت زمین از عالم حقیقی خالی نمیماند، یا این عالم مانند ائمه (ع) ظاهر و مشهور است و همه او را میبینند و میشناسند، یا خائف و گمنام است و دیده نمیشود که مصداق اَتَم آنها وجود نازنین حضرت حجت (عج) است.
در میان علما نیز همینطور است، یک موقع یک عالم مانند امام (ره) است که همه عالم او را میبینند و عمری را در زندانها و سختی میگذراند، یک موقع هم یک عالم گمنام میماند، بنابراین همانطور که امام زمان (عج) در غیبت به سر میبرد، بسیاری از شاگردان برجسته مکتب آن حضرت هم عمرشان در زندانها و مظلومیت سپری میشود.
برای برخی علما نیز خدای متعال زمینهای را فراهم میکند که مانند رهبر حکیم انقلاب ما برای جوانان اروپا نامه مینویسد و نامه او در میان جمعیت زیادی از مردم اروپا تأثیر میگذارد، اینکه امروز ما میبینیم اینهمه تظاهرات به نفع اسلام و علیه صهیونیستها در کشورهای اروپایی و در آمریکا اتفاق میافتد، اینها نتیجه تبلیغ دین بوده است.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند اگر این علما نبودند حجتهای خدا خاموش میماند و بیّنات و دلایل آشکار خدا به چشم مردم نمیآمد، این علما هستند که مردم را متوجه حقایق ایمانی میکنند، اینها تعدادشان چقدر است و کجا هستند؟ به خدا سوگند تعداد آنهایی که این گونه هستند و به درد کار علی (ع) میخورند اندک است، کم هستند آنهایی که حرف علی (ع) را میفهمند و گوش به حرف علی (ع) میسپارند اما قدر، منزلت و جایگاهشان نزد خدا بسیار بزرگ است.
این نشان میدهد ما باید آرزویمان این باشد که نزد خدا قیمت پیدا کنیم، قدرمان نزد خدا افزایش پیدا کند، کاری واجبتر از این در دنیا نداریم، باید به این بپردازیم که قدر و منزلتمان را نزد خدا بالا ببریم.
در قیامت وقتی پردهها کنار رفت و شخصیت حقیقی ما آشکار شد، خیلی باید واهمه داشته باشیم، باید همه چیزمان را بگذاریم که قدر و منزلتمان را پیش خدا بالا ببریم، شب قدر را برای چه میخواهیم؟ برای اینکه قدر و منزلتمان نزد خدا افزایش پیدا کند، قرآن را برای چه میخواهیم؟ برای اینکه قیمتمان نزد خدا بالا برود، خدای متعال خطاب به پیامبر (ص) فرمود ما این قرآن عظیم را به تو دادیم.
این یعنی ای آدمها، اگر عظمت میخواهید، عظمت در مقام و ثروت نیست، عظمت در قرآن است، هر چقدر قرآنی بودید همان قدر عظمت دارید، هر چقدر با قرآن زندگی کردید و طبق قرآن حرکت کردید، رشد کردید و کمال گرفتید، به همان اندازه عظمت دارید.
خدای متعال راجع به قرآن کریم فرموده این قرآن کتاب عزت است، این یعنی ای آدمها، عزت در مسائل دنیوی نیست، عزت در دنیا پیدا نمیشود، عزت در قرآن است، اگر زندگی ما بر اساس قرآن بود، اگر شیرینی قرآن را چشیدیم و به قرآن عمل کردیم، این برای ما عزت میآورد، غیر از این عزت پیدا نمیشود.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند این آدمهایی که حرف علی (ع) را میفهمند تعدادشان بسیار اندک است اما قدر و منزلتشان بسیار نزد خدا بزرگ است، خدا حجتش را به وسیله این تعداد قلیل بر مردم تمام میکند.
برای مثال خدا به وسیله امام (ره) چقدر مردم دنیا را بیدار کرد، چقدر انسانها به ایمان، عدالت، قرآن و اهل بیت (ع) روی آوردند، امام (ره) نمونهای از همان تعداد اندک بود.
شهید حاج قاسم سلیمانی چقدر روی نفوس مردم عالم تأثیر گذاشت، شهید حججی چقدر در مردم دنیا اثر گذاشت و حجت را بر ما تمام کرد، جوانمردی و شجاعت را نشان داد و یک بار دیگر کربلا را جلوی چشم ما آورد، این عزیزان تعدادشان کم است اما قدر، منزلت و اثرگذاریشان در نفوس انسانها تماشایی است.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود این تعداد اندک پایکار دین میمانند تا اینکه دین را مثل امانت به نسلهای بعد از خود و یا به امثال خودشان بسپارند.
مطابق این فرمایش امیرالمؤمنین (ع) معلوم میشود ما باید این دغدغه را داشته باشیم که اگر چیزی از دین میفهمیم، تلاش کنیم آن را به دیگران هم برسانیم، این همان حقیقتی است که رهبر حکیم ما بر روی آن تأکید دارند و از آن تحت عنوان جهاد تبیین یاد میکنند، یعنی چیزی را که میفهمیم برای دیگران توضیح دهیم و بیان کنیم، ما موظفیم از انقلاب، دین، قرآن و ارزشهای معنوی به دیگران بگوییم و نگذاریم دین مظلوم و غریب باشد.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود این تعداد اندک تلاش میکنند آن چیزهایی را که یاد گرفتهاند در قلوب امثال خودشان کشتوکار کنند و این حقایق را در دل دیگران بکارند.
امروز الحمدلله بازار این مسائل در کشور ما گرم است، این علاقمندیهایی که هر روز بیشتر از گذشته در گرایش به قرآن پیش میآید و در جلسات مختلف قرآنی برای سلائق مختلف زمینهای فراهم شده که افراد جذب قرآن شوند، این یعنی ما با آیاتی از قرآن آشنا شدهایم و دلمان میخواهد این آیات را در قلب یک نفر دیگر هم بکاریم، یا یک حدیث امیرالمؤمنین (ع) را یاد گرفتهایم و تمایل داریم این را در دل دوست دیگری هم بکاریم تا دل او هم آباد شود و کویر نباشد.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود به این تعداد اندک که میرسی علم با حقیقت بصیرت به آنها هجوم آورده است، یعنی علم از وجودشان میجوشد، اینها با روح یقین همراه شدهاند و با یقین زندگی میکنند.
الان ممکن است وقتی نزد ما حرف از قیامت بزنند، ما بگوییم در قرآن حرف از قیامت زدهاند و ما هم آن را قبول داریم، پیامبر (ص) نیز خبر از قیامت داده و اجداد ما نیز همینها را گفتهاند، بنابراین ما قیامت را قبول داریم، این بد نیست اما اسم این یقین نیست، یقین آن چیزی است که ما خودمان به آن برسیم.
اگر کسی بیاید فکر خودش را به کار بگیرد و به این نتیجه برسد که خدا و قیامت وجود دارد، شهادت بدهد که خدا هست و همه چیز در ید قدرت خداست، این عالم هستی را خدا آفریده، خدا به انسان حیات داده، این یقین است، خدا آدمها را نیافریده که به حال خودشان رهایشان کرده باشد، اگر خدا فیضش را از عالم بردارد دیگر عالمی وجود نخواهد داشت، این عالم از فیض خدا برپاست، اگر ما اینها را بفهمیم و به آن یقین پیدا کنیم آن موقع کار ما نتیجه دارد.
راه یقین، عبادت است، هر چه عبادت کنیم به یقین میرسیم، اولش معرفتمان کم است اما هر چه ادامه میدهیم معرفتمان افزایش پیدا میکند تا جایی که به یقین میرسد، چرا؟ چون به خدا نزدیک میشویم، مگر عبادت قصد قربت نمیخواهد؟ قربت به معنای نزدیکی است، هر نمازی که میخوانیم قربت الی الله است، یعنی با آن یک پله به خدا نزدیک میشویم، نماز معراج مؤمن است، با هر نماز یک پله به خدا نزدیک میشویم، اگر نماز ما حقیقی باشد ما را به خدا نزدیک میکند، اگر روزه ما حقیقی باشد، هر لحظهای از روزه ما را به خدا نزدیک میکند.
بنابراین هر عبادتی اگر قربت الی الله باشد، قرب و نزدیکی به خدا را میآورد، هر چه به خدا نزدیک شدیم او را بهتر میشناسیم و باور میکنیم، تا اوج آن که به یقین میرسد، خدای متعال در آیه 99 سوره حجر میفرماید «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»، یعنی (و پروردگارت را عبادت كن تا يقين (مرگ) فرا رسد).
خدای متعال در این آیه میفرماید آنقدر خدا را عبادت کن که به یقین برسی، در معنای دیگری هم این آیه یعنی آنقدر خدا را عبادت کن تا به مرگ برسی، این یعنی تا زنده هستیم فقط عبادت کنیم، آنقدر عبادت کنیم که از نظر اعتقادی به یقین نائل شویم.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمودند آنهایی که به یقین میرسند و لایق کلام علی (ع) میشوند موقعیتی دارند که آن چیزی که برای دنیاپرستان خوشگذران سخت است، برای این آدمهای به یقین رسیده آسان و راحت میشود، برای مثال برای دنیاپرستان تصور شلمچه و جزیره مجنون است اما برای شاگردان امیرالمؤمنین (ع) حضور در آن فضا و رزم و جنگ در آن شرایط حساس آسان است.
حضرت در ادامه فرمود این تعداد اندک، وقتی در دنیا هستند، فقط بدنهایشان در دنیاست، ما فقط بدنشان را میبینیم اما اصلشان در ملکوت اعلی است، یعنی شخصیتشان جای دیگری است.
بزرگان فرمودهاند قرآن نازل شده است، نازل شده یعنی چه؟ یعنی خدا آنقدر کلامش را پایین آورده است تا ما آن را بفهمیم، همان طور که قرآن نازل شده، رسول خدا (ص) هم نازل شده است، رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) که متعلق به دنیا نیستند، آنقدر پایین آمدهاند تا با ما همجلسه شدهاند و برای ما حرف میزنند و امام و راهنمای ما میشوند.
لذا گاهی رسول خدا (ص) ماندنشان در این عالم سخت میشد، نقل است که حضرت در این زمانها به همسرشان میفرمودند با من حرف بزن که روحم در دنیا بماند و پرواز نکند.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود اینها جسمشان در دنیاست اما ارواحشان به ملکوت اعلی متصل است، اینها خلیفه خدا در زمین و دعوتکنندگان مردم به دین خدا هستند.
کمیلبنزیاد میگوید وقتی با امیرالمؤمنین (ع) وارد صحرا شدیم، حضرت آهی از عمق جان برکشید و این سخنان را گفت، سپس که به آخر کلام رسید باز هم آه کشید و فرمود من چقدر اشتیاق دارم این آدمها را ببینیم که تعدادشان کم اما قدر و منزلتشان زیاد است، این آدمهایی که در دنیا زندگی میکنند اما متعلق به این دنیا نیستند، اینها حواسشان فقط به خداست و اهل ذکر، انسانیت و عبادت هستند، حضرت در پایان به کمیل فرمود ای کمیل اگر خواستی برو، معلوم میشود که حضرت میخواسته خلوت کند.
اباذر به حکومت اشرافی اعتراض کرد، عثمان هم نسبت به او غضب کرد و او را تبعید به صحرای بی آب و علف رَبَذِه کرد و این مرد بزرگ چه سختیهایی در این صحرا کشید، در آن زمان کسی جرأت نمیکرد از اباذر حمایت کند اما امیرالمؤمنین (ع) و فرزندانشان اباذر را بدرقه کردند.
حضرت خطاب به او فرمودند تو اگر ناراحتی کردی و نسبت به برخیها خشمگین شدی بخاطر خدا خشمگین شو، امیدت به همان کسی باشد که به خاطر او به دیگران غضب کردهای، این مردم بهخاطر دنیایشان از تو میترسند، تو آنقدر از محرومان حمایت میکنی که زیادهخواران نسبت به دنیایشان نگران میشوند، به همین خاطر از تو خوششان نمیآید.
حضرت در ادامه فرمود ای اباذر تو هم از آنها میترسی، منتها تو به خاطر دینت از آنها میترسی، آنها به خاطر دنیایشان از تو میترسند، آن چیزی که آنها بخاطرش از تو میترسند، تو آن را رها کن و به آنها بسپار، چون تو نگران دینت هستی، همان بهتر که از اینها فاصله بگیری، آنها چقدر به دین احتیاج دارند اما قدرش را نمیدانند، و تو چقدر بینیاز از دنیایی هستی که همه آرزوی آنهاست.
حضرت در ادامه فرمود در آینده و فردای قیامت میبینی که تو سود بردهای یا آنها سود کردهاند، اگر همه دنیا نسبت به یک بندهای سخت بگیرند و دنیا برای این بنده تیره و تار شود، همین که این بنده تقوای الهی داشته باشد، خدا راه گشایش برای او ایجاد میکند و موفق خواهد بود.
سپس حضرت فرمودند ای اباذر جز به حق به هیچ چیزی دل نبند و با هیچ چیزی انس نگیر و هیچ چیزی غیر از باطل تو را به وحشت نیندازد.
اینکه لقمه حرامی بخوریم، اینکه دروغ بگوییم، اینکه آبروی کسی را ببریم، اینها وحشتناک است، غیر از اینها از هیچ چیزی نباید ترسید.
امیرالمؤمنین (ع) در جای دیگری هم فرمودند یا ایها الناس، اگر طرفداران راه خدا کم بودند وحشت نکنید، نگویید چون اینها کم هستند پس ما باید برویم به جمعیت بیشتر بپیوندیم، اینکه میگویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، این غلط است، شما باید به جماعت رنگ درست و خدایی بدهید، نباید از دیگران رنگ اشتباه بگیرید.
حضرت در ادامه فرمود مبادا به خاطر کثرت جمعیتی، به این جمعیت وارد شوید، برای اینکه این مردم سر سفرهای جمع میشوند که سیر شدنش کوتاه است اما گرسنگیاش طویل است، درست است که در دنیا لقمه چرب و نرمی از حرام میخورند اما گرسنگی روز قیامتشان تمامشدنی نیست.
پیامبر (ص) نیز در خطبه شعبانیه فرمودند از گرسنگی و تشنگی ماه مبارک رمضان استفاده کنید و گرسنگی و تشنگی قیامت را یاد کنید.