نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه نهم تفسیر قرآن کریم ماه مبارک رمضان گفت: در ذات همه آدمها هدایتیابی و عبادت کردن قرار دارد.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه نهم تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان (۲۵ فروردین ۱۴۰۲) که در مسجد شیخالاسلام برگزار شد، اظهار کرد: یکی از اصول قرآن کریم اصل هدایت است، قرآن کتاب هدایت است، وقتی قرآن میفرماید من کتاب هدایت هستم، یعنی همه آیات قرآن برای هدایت هستند، حتی اگر واژه هدایت در آنها قید نشده باشد.
خداوند در آیه 82 سوره مائده میفرماید «لتجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ»، یعنی (مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانىاند كه تكبر نمىورزند).
در این آیه واژه هدایت وجود ندارد اما ما را هدایت میکند به اینکه یهودیان دشمن هستند، مبادا به دشمنی اینها بیتوجهی کنید، اینها به معنای هدایت است، همچنین آیهای که میفرماید شرک نورزید، برای هدایت ماست، آیهای که میگوید ربا نخورید برای هدایت ماست، همچنین آیات دیگر نیز این چنین است و برای هدایت آمدهاند.
در بسیاری از آیات قرآن کریم نیز واژه هدایت به کار رفته است، یک عده زمینه هدایت شدن را در خودشان ضایع کردهاند و آمادگی برای هدایت ندارند، یک عده هم مستعد هدایت شدن هستند، بنابراین خدا آدمهایی که شایستگی و لیاقت هدایت شدن دارند را هدایت میکند، کسانی که با اراده خود، این شایستگی و لیاقت را در خود ضایع کردهاند، خدا آنها را هدایت نمیکند.
خداوند در آیه 3 سوره انسان فرمود «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»، یعنی (ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس)، منظور از این آیه این است که ما انسان را هدایت کردیم اما سلب اختیار نکردیم، ما به انسانی که دارای اختیار است راه را نشان دادیم، انسان میتواند با اراده خود آن راه را برود و میتواند آن راه را نرود، یعنی میتواند از اراده خود حُسن استفاده یا سوءاستفاده کند.
بنابراین اگر خدا فرمود «یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِى مَنْ یَشَاءُ»، یعنی هر کس را بخواهم هدایت میکنم، در خیلی جاها نشان داده که چه کسانی را میخواهد هدایت کند، برای مثال در آیه 17 سوره محمد فرموده «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»، یعنی (ولى آنان كه به هدايت گراييدند خدا آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و توفيق پرهيزگاريشان داد).
در این آیه منظور این است خدا آنانی که انگیزه هدایتیابی یا عطش هدایت شدن در جانشان است را هدایت میکند اما آنهایی که اهمیتی برای هدایت قائل نیستند، همانهایی هستند که لیاقت و شایستگی ندارند.
خداوند راجع به پیغمبر نیز در آیه 54 سوره نور فرمود «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ »، یعنی (بگو خدا و پيامبر را اطاعت كنيد پس اگر پشت نموديد بدانيد كه بر عهده اوست آنچه تكليف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستيد و اگر اطاعتش كنيد راه خواهيد يافت و بر فرستاده خدا جز ابلاغ آشكار مأموريتى نيست).
در این آیه به پیغمبر گفته شده آنانی که تو را اطاعت میکنند مشمول هدایت میشوند، پیامبر (ص) نیز فرموده «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، آنهایی که پیغمبر (ص) را اطاعت کردند و امیرالمؤمنین (ع) را امام خود قرار دادند، آنها هدایت میشوند.
بنابراین اگر خدا گفته من هر که را بخواهم هدایت میکنم، نمیآید از بین انسانها قرعهکشی کند یا بهصورت تصادفی و اتفاقی انسانها را برای هدایت برگزیند، بلکه بر اساس لیاقت و شایستگی که در انسانها هست یک عده را هدایت میکند و یک عده را هدایت نمیکند.
برای مثال خداوند در آیه 5 سوره جمعه راجع به قوم یهود فرمود «وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»، یعنی (خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد)، خداوند در این آیه میفرماید ما قوم ستمکار را هدایت نمیکنیم، بنابراین مشخص میشود ظلم مانع هدایتپذیری است، شرک بدترین ظلم است، خداوند در آیه 13 سوره لقمان فرموده «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ».
یکی دیگر از اصول قرآن، اصل عبادت و بندگی است، خداوند در آیه 60 سوره مبارکه یس فرموده «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ا»، یعنی ( ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را نپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست)، خداوند در این آیه واژه بنیآدم را به کار برده است، معلوم میشود روی صحبتش با تمام انسانهاست، یعنی همه آدمها در سراسر جهان باید جوابگو باشند.
برخی باستانشناسان میگویند در آثار باستانی دیدهایم ملتهایی را که بویی از تمدن نبردهاند، دیدهایم ملتهایی را که فرهنگ آنچنانی نداشتهاند، ولی هیچکجا ندیدیم مردمی که اهل عبادت نبوده باشند، از آن چیزهایی که در قبر با خودشان دفن کردهاند و از آثاری که از اینها بر جای مانده مشخص میشود هر کجا بنیآدم وجود داشته و دارد، در حال عبادت هستند.
خدای متعال در قرآن نشان داده که پیغمبران نیامدهاند عبادت را تأسیس کنند بلکه پیغمبران آمدهاند عبادتکنندگان را تربیت عبادی کنند، البته آیاتی هم داریم که دعوت به عبادت میکنند، یعنی دعوت به عبادت درست میکنند، یعنی قرآن به ما میگوید همه شما دارید عبادت میکنید، اکنون روی کره زمین آدمی که عبادت نکند پیدا نمیشود، حتی کسی که دین ندارد، مشغول پرستش بیدینی است.
برای مثال کمونیستها و منافقین کلمه خلق را به گونهای میگفتند که گویا این کلمه معبود آنهاست، شهید مطهری فرمودند اگر کسی بگوید به نام خلق این کفر و الحاد است، اگر بگوید به نام خدا و خلق این شرک است، توحید فقط خداست، راه خدا از میان خلق میگذرد، یعنی نمیشود یک نفر بگوید خدا و کاری به بندگان خدا نداشته باشد.
برای مثال در جریان آزادی فلسطین میبینیم یک کسی که در اوج بندگی خدا بوده پایهگذار روز قدس شد و مردم را دعوت کرد که بیایید با این ظلم مبارزه کنید و این غده سرطانی را از پیکره جهان اسلام بردارید.
بحث ولایت نیز مانند بحث عبادت است، همه آدمهای روی زمین ولایی هستند، یعنی همه عبادت میکنند اما بر سر اینکه چه کسی را عبادت میکنند اختلاف وجود دارد، در بحث ولایت نیز همه ولایی هستند اما اینکه چه کسی ولیّ آنهاست فرق دارد، بحث بر سر این است که ولیّ یک نفر خداست و ولیّ یک نفر شیطان است، بر سر این اختلاف وجود دارد.
خداوند در آیه 257 سوره بقره میفرماید «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»، یعنی (خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد ولی كسانى كه كفر ورزيدهاند سرورانشان طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند).
خداوند در این آیه میفرماید ولیّ مومنین خداست، خداوند پیغمبر را ولیّ شما قرار داد، پیغمبر نیز دستور داد امیرالمؤمنین (ع) ولیّ شماست، همه این ولایتها به خدا و توحید ختم میشوند، اما کافران اولیاء دارند، اولیاء جمع ولیّ است، یعنی هر کس از راه برسد ولیّ کافران میشود.
خداوند در آیه ۶۰ سوره یس میفرماید ای بنیآدم مگر شما با ما عهد و پیمان نبستید؟ عهد و پیمان یعنی فطرت من این موضوع را در پیشگاه خداوند قبول کرده که فقط باید خدا را پرستید، غیر خدا و شیطان را نباید بپرستیم، خدا در سوره یس این پیماننامه و سند را مقابل چشمان ما میگذارد و میگوید مگر با ما عهد و پیمان نبستید؟ شیطان که دشمن آشکار شماست، چرا آن را میپرستید.
خداوند در آیه 61 سوره یس نیز میفرماید «وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»، یعنی (اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست)، یعنی اگر بخواهیم مباحث هدایت را به مباحث عبادت وصل کنیم، اینجا منطقه اتصال است، خداوند میفرماید راه راست عبادت خداست.
ما اگر بخواهیم عبادت کنیم، به پیشنیاز لازم داریم، خیلی وقتها در کتب درسی وقتی کتابی را میخواهیم بخوانیم میگویند که این کتاب نیاز به پیشنیاز دارد، خداوند نیز میفرماید شما که میخواهید عبادت کنید به پیشنیاز محتاج هستید.
پیشنیاز عبادت این است که به این پرسشها پاسخ داده شود که چه کسی را باید عبادت کنیم، چگونه و چرا باید عبادت کنیم؟ گویا یک سری سؤال کلیدی وجود دارد که باید پاسخ داده شوند تا ما برای عبادت آماده شویم، ما آدم هستیم، اراده و عقل داریم، باید این عقل و اراده ما برای عبادت توجیه شوند.
اگر ما پاسخ این سؤالها را نداشته باشیم، نمیتوانیم عبادتکننده باشیم، وقتی به نسل جوان میگوییم عبادت کنید، هزار سؤال مطرح میکنند، آنها هزار گزینه در فضای مجازی، اجتماعی و تبلیغاتی برای زندگی خود میبینند، باید آنان را برای عبادت توجیه کرد.
برای مثال وقتی به تشنهای میگوییم آب بنوش، سؤال نمیپرسد، چون این نیاز تشنگی را در خود احساس میکند و از نوشیدن آب استقبال میکند، راجع به عبادت نیز همینطور است، خداوند میفرماید من در ذات آدمها هدایتیابی و عبادت کردن را قرار دادهام، یعنی فطرت هر انسانی اجمالاً عبادت را میداند، عطش و علاقه نسبت به عبادت را هم دارد.
حال خدا به این انسان میگوید بیا و عبادت کن، پیغمبران آمدهاند چگونگی عبادت را بگویند، در آیاتی از قرآن کریم مانند آیه 36 سوره نحل، خداوند از زبان رسولش میفرماید «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»، یعنی (و در حقيقت در ميان هر امتى فرستادهاى برانگيختيم تا بگويد خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا او را هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است).
خداوند در این آیه میفرماید ما در هر امتی رسول فرستادیم تا به مردم بگویند فقط خدا را عبادت کنید، غیر خدا را عبادت نکنید، باید از طاغوت اجتناب کنید، یک عده هدایت شدند و فقط عبادت کردند، یک عده هم بهجای هدایت، ضلالت را انتخاب کردند و طاغوت را عبادت کردند.
بنابراین پیشنیاز عبادت، تولید یک سری سؤال و تولید پاسخهای این سؤالات است، خدای متعال پیشنیاز را گفته و بعد عبادت را مطرح کرده است، خداوند در آیه 8 سوره طه فرمود «اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»، یعنی (خدايى كه جز او معبودى نيست و نامهاى نيكو به او اختصاص دارد).
خداوند در این آیه فرموده حواستان باشد، آن کسی که باید عبادت کنید این خداست، در آیه 9 و 10 سوره طه نیز فرمود «وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى، إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى»، یعنی (آیا خبر موسی به تو رسید، هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پارهاى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه خود را باز يابم).
در آیه 11 و 12 سوره نیز آمده است «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى، اِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى »، (پس چون بدان رسید ندا داده شد که ای موسی این منم پروردگار تو، پای پوش خویش بیرون آر که تو در وادی مقدس طوی هستی).
در آیه 13 و 14 سوره طه نیز آمده «وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى، إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»، یعنی (من تو را برگزیدهام، پس بدان چه وحی میشود گوش فرا ده، منم خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار).
در اینجا حقیقی به موسی (ع) وحی شد که ما بهعنوان پیشنیاز عبادت به آن احتیاج داریم، در این آیه خداوند به موسی (ع) گفت فقط من خدا هستم و غیر از من هیچکس حق الوهیت ندارد، تو باید فقط مرا عبادت کنی، در مقابل هیچ انسان و هیچ موجودی حق تواضع و تسلیم نداری، این آیه یعنی فرعون غلط کرد گفت اگر غیر از من خدایی را انتخاب کنی تو را زندانی میکنم.
در این آیه خداوند به موسی (ع) گفت برای عبادت من، نماز را اقامه کن، یعنی این آئین عبادی را معرفی کرد.
در آیه 15 و 16 سوره طه نیز آمده است «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَی، فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى»، یعنی (در حقیقت قیامت فرا رسنده است، میخواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسی به موجب آنچه میکوشد جزا یابد، پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از ايمان به آن باز دارد كه هلاك خواهى شد).
در این آیات پاسخ به چند سؤال معلوم شد، اینکه چه کسی را باید عبادت کنیم؟ چرا باید فقط خدا را عبادت کنیم؟ چگونه باید عبادت کنیم؟
قرآن با جمله «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شده است، این جمله آکنده از اعتقادات است، عالم همه اسم خداست، الله مستجمع جمیع صفات الهی است، یعنی اگر کلمه الله را بفهمیم، توحید، معرفت و شناخت ما نسبت به اسماءالله کامل میشود، الرحمن نیز بعد از الله جامعترین نام خداست، سپس الرحیم بیان شده است، اینها اعتقادات است.
در آیه بعدی در سوره حمد نیز «الحمدلله رب العالمین» بیان شده است، این خدا رب العالمین است، سپس مجدد «الرحمن الرحیم» عنوان شده است، و سپس از «مالک یوم الدین» سخن گفته شده است، این چند جمله در سوره مبارکه حمد یک بسته کامل اعتقادی مبدأ، معاد، نبوت، رسالت و وحی است.
علامه شهید مطهری فرمود چند سؤال است که میتوان گفت سؤالات بینالمللی هستند و همه آدمهای دنیا این سؤالات را دارند، یعنی هر آدمی در دنیا میگوید من از کجا آمدهام، چه کسی مرا به این دنیا آورده است، من چگونه باید در این دنیا زندگی کنم، من از این دنیا به کجا خواهم رفت؟ اینها سؤالات اساسی و بینالمللی هستند، کاری به مسلمان و غیرمسلمان ندارد.
برویم در دنیا بگردیم ببینیم کدام مکتب و آئین به این سؤالها جواب اساسی و مورد پسند عقل و فطرت داده است، جایی را پیدا نمیکنیم که جواب درست داده باشد اما دین ما در سوره حمد به این سؤالات جواب داده است، سوره حمد اجمال قرآن است.
خدا وقتی در سوره حمد به این سؤالات پاسخ میدهد، گویا ما میگوییم خدایا مهلت بده ما نیز حرفمان را بزنیم، اگر آن دادهها، گزارهها، دانش، فهم و معرفت نسبت به عالم هستی و خالق هستی به ما منتقل شود، ما خود به خود با همه وجودمان جواب میدهیم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدانا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الضالین»، یعنی خدایا تو چنین پروردگاری هستی، من نیز چنین بندهای هستم.
بنابراین نیمی از سوره حمد بهعنوان پیشنیاز عبادت است، این سوره کوتاه، مختصر و سرشار از همه چیزهایی است که ما به آنها نیاز داریم، در سوره نیز فضایی مانند سوره طه فراهم آمده است تا به سؤالات اساسی انسانها پاسخ داده شود، وقتی به این سؤالات پاسخ داده شد انسان آنچنان آماده عبادت میشود که عبادت از همه وجودش میجوشد.