نماینده ولی فقیه در استان قزوین در جلسه اخلاق حوزه علمیه خواهران گفت: همه فضائل اخلاقی متأثر از عدالت و کرامت هستند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه اخلاق حوزه علمیه خواهران قزوین اظهار کرد: در مجمعالبیان آمده است اخلاق به معنای آن است که آدم بر اساس ملکات درونی کاری را انجام دهد و خلق کریم آن است که آدمی بر پایه حق ایستادگی کند و امور خودش را بر اساس عقلانیت مدیریت و تدبیر کند.
خُلق از ریشه خلقت است چرا که اخلاق هم یک نوعی مخلوق محسوب میشود زیرا اگر با صداقت باشیم و این صداقت در وجود انسان ملکه شود، یک چیزی ایجاد و خلق شده است.
راغب اصفهانی فرموده خَلق که به معنای آفرینش است با خُلق که به معنای اخلاق است در ریشه یکی هستند. وقتی خَلق گفته میشود منظور فیزیک اشیاء و صورتهایی است که با چشم دیده میشود اما خُلق ملکات نفسانی و ارزشهای متعالی است که با چشم سر دیده نمیشوند و با بصیرت و چشم باطن میتوانیم آنها را دریابیم.
مرحوم حضرت علامه طباطبایی(ره) فرموده خُلق ملکه نفسانی است و وقتی میگوییم ملکه یعنی آنقدر در جان انسان نفوذ کرده است که ماندگار و مالک است و رفتار انسان را اصلاح میکند و اجازه انجام بدی را نمیدهد.
حضرت علامه طباطبایی(ره) در اینجا تأکید میکند که خُلق آن ملکه نفسانی است که اگر در وجود هر انسانی باشد، کارهای خوب به سهولت از انسان سر باز میزند و رذایل اخلاقی نظیر غیبت کنار گذاشته میشود.
حضرت علامه طباطبایی(ره) میفرماید خُلق میتواند خوب یا بد باشد یعنی آن کسی که بخیل و یا حسود است هم اخلاق دارد اما از نوع بد آن؛ اما وقتی میگوییم اخلاق آن چیزی که به ذهن انسان متبادر میشود، اخلاق حسنه است.
عادات، جسمانی و ملکات، روحانی هستند. بنابراین سخاوت، کرامت، عدالت، شجاعت و عزت نفس را ملکات میگوییم اما عادتهای روزانه را نمیتوانیم جزو ملکات به حساب آوریم.
امام حسن عسکری(ع) فرمودهاند فضائل اخلاقی مانند سخاوت اندازهای دارد؛ اگر از آن اندازه بیشتر شود، اصراف شده است، اگر احتیاط در دوراندیشی بیش از حد زیاد شود، آدم به ترس مبتلا میشود، تدبیر امور در اقتصاد نیز اندازهای دارد که اگر از حد آن بیشتر شود، کارش به بخل کشیده میشود.
ما یک اخلاق ایمانی داریم که در دو جانب آن خطر سقوط وجود دارد، مثلا ما سخاوت داریم که یک طرف آن بریز و بپاش است و در طرف دیگر آن بخل است اما حد وسط آن سخاوت است.
ما یک ملکه اخلاقی به نام شجاعت داریم که یک طرفِ تفریطِ آن میشود ترس و طرف افراطش نیز گستاخی و بیپروایی است اما آن چیزی که پسندیده است، شجاعت است که در حد وسط این معنا قرار دارد.
باید در فضائل اخلاقی انطباق با عدالت وجود داشته باشد و سخاوت و شجاعت که هر کدام از فضیلتهای اخلاقی به شمار میآیند، عین عدالت محسوب میشوند اما اگر در آنها افراط و تفریط به وجود بیاید، عدالت از بین خواهد رفت.
دو فضیلت اخلاقی بسیار والا داریم که عدالت و کرامت هستند که در قرآن و روایات جایگاه بسیار با عظمتی دارند و همواره بر این دو معنا تأکید جدی شده است و همه فضائل اخلاقی متأثر از این دو فضیلت هستند.