نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه اخلاق به بیان بخشی از ویژگیهای خدای متعال در خلق عالم پرداخت.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه چهارم اخلاق (شرح نهجالبلاغه) که در تاریخ 12 دی ماه 1403 برگزار شد، اظهار کرد: امیرالمؤمنین (ع) در خطبه اول نهجالبلاغه راجع به صفات خدا مسائلی را مطرح کردهاند، سیدبنطاووس در منهاجالدعوات نقل کرده است رسول خدا (ص) شنیدند که مردی در حال مناجات با خداست، حضرت به او فرمود خدا را با اسم اعظم صدا کردی، این کلمات را قدر بدان، در این صورت نتیجه میگیری.
بخشی از خطبه اول نهجالبلاغه درباره خلق عالم است، در این قسمت آمده است که امیرالمؤمنین (ع) میفرماید خدای متعال مخلوقات را ایجاد کرد و پدید آورد، مخلوقات نبودند، خدا آنها را آفرید، خدای متعال در آیات 78 و 79 سوه یس در این باره فرموده است «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ، قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»، یعنی (و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مىبخشد، بگو همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد و اوست كه به هر گونه آفرينشى داناست).
خدای متعال در این باره فرموده است تعجب نکنید که خدا میخواهد این استخوانهای پوسیده را به هم وصل کند، از این مهمتر آن است که اولین بار خدا انسانها را از هیچ ایجاد کرده است، این تعجب دارد.
همچنین خدای متعال در آیه 46 سوره زمر فرموده است «قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»، یعنی (بگو بار الها اى پديدآورنده آسمانها و زمين، ای داناى نهان و آشكار تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه اختلاف میکردند داورى مىكنى).
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرموده است خدای متعال هستی را بدون اندیشه و فکر ایجاد کرد؛ اگر ما بخواهیم چیزی را ایجاد کنیم مینشینیم فکر کرده و اندازهگیری میکنیم، این جمله حضرت میخواهد بگوید راجع به خدا این گونه فکر نکنید، حضرت فرموده خدا هستی را بدون چنین اندیشه، فکر و نقشههایی ایجاد کرده است.
حضرت در ادامه فرموده است خدا بدون اینکه فکر و اندیشه را به جولان و حرکت در بیاورد و اندیشه را به جریان بیندازد و به کوشش و تلاش اقدام کند، عالم را خلق کرده است، اینکه بگوییم خدا قبلا این کار را انجام داده بود یا دیگران چنین کاری را انجام داده بودند و خدا از روی آنها کپیبرداری کرده، صحیح نیست و هرگز چنین تجربهای در کار نبوده است.
بنابراین کار آفرینش عالم بر اساس تجربه قبلی نیست، امیرالمؤمنین (ع) در این جملات میخواهد کمک کند همه زمینههای خیالاتی را کنار بگذاریم و آفرینش را بهصورت واقعی در حد فهم خودمان ببینیم، امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرموده است خدا کارش را با حرکت انجام نداده است، بهخاطر اینکه خدا از جسمیت مبراست.
یکی از بهترین شرحهای نهجالبلاغه شرح مبسوط و مفصل علامه حبیبالله خویی است، این شرح عربی است، بخشی از این شرح به ترجمه فارسی اختصاص داده شده است، یکی از غنیترین ترجمههای نهجالبلاغه همین شرح است، در این شرح آمده است حرکت به معنای انتقال است.
حضرت در ادامه فرموده است آفرینش خدای متعال این گونه نیست که خداوند اهتمام و همت کند، خودش را به زحمت بیندازد، فکر و تلاش و کوشش کند و اضطراب، تشویش و دلهره بگیرد تا چیزی را به وجود بیاورد، خدای متعال قرار نیست این روند را طی کند تا چیزی را بیافریند.
وقتی این جملات را کنار هم میبینیم، به یاد آیه 82 سوره یس میافتیم که خدای متعال فرموده است «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»، یعنی (چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مىگويد باش پس بىدرنگ موجود مىشود)، باید تلاش کرد این ریشههای قرآنی کلام حضرت را بررسی کرد.
حضرت در ادامه فرمود چرا خداوند آفرینش را بهصورت تدریجی خلق کرد؟ خدای متعال موجودات را در مجرای قانونی اوقات خود به جریان انداخت و نشان داد که برای مثال اگر یک دانه گردو بخواهد به یک درخت تنومند تبدیل شود، خدا آن را به جریان میاندازد و در جریان هدایت و راهنمایی میکند، خدا هر چیزی را خلق کرد و به راه انداخت، همه عالم گویا در حال حرکتی هستند که خدا آنها را خلق کرده و به راه انداخته است.
هر چیزی خلق میشود تا حرکت کند، گویا همهچیز در حال تکاپو، حرکت، رشد و رویش است. این جریان به گونهای است که هیچ مقدمی مؤخر نخواهد شد و هیچ مؤخری نیز مقدم نمیشود.
در این باره خدای متعال در آیه 49 سوره یونس فرموده است «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ»، یعنی (هر امتى را زمانى محدود است آنگاه كه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتى از آن تأخير كنند و نه پيشى گيرند).
حضرت در ادامه فرموده است خدای متعال بین مخلوقات وفاق ایجاد کرد و آنها را هماهنگ کرد، این به معنای حکمت خداست، یعنی خدا کاری کرده است که همه موجودات و مخلوقات مانند قطعات یک پازل باشند که وقتی کنار هم قرار میگیرند، زیباییهای مجموعه آفرینش را به اجرا در آورند و هر چیزی سر جای خود قرار گیرد.
همه موجودات و آفریدههای خدا در یک تعامل سازگارانه مأموریت خدایی خود را انجام میدهند، آنقدر این نظام سازگاری و احتیاج موجودات به همدیگر جدی است، که اگر یک ذره جابهجا شود، عالم فرو میریزد.
همه اجزاء، قطعات و اشیاء علیرغم اینکه متنوع، گوناگون و مختلف هستند و گاهی هم حتی ظاهرا ضد و نقیضاند، اما در عالیترین نظم، هماهنگی و سازگاری با یکدیگر هستند، مانند موتور یک ماشین که انواع قطعات کنار هم چیده شدهاند و وقتی ماشین روشن میشود، همه این قطعات برای حرکت و به مقصد رسیدن به راه میافتند.
حضرت در ادامه فرموده است هر کدام از موجودات یک طبیعت و غرائزی دارند، این حکمت و تنوع غریزهها را خدای متعال در موجودات عالم قرار داده است، صفات ویژه هر موجود را نیز خدا با او همراه کرده است، گاهی این ویژگیها و صفات پنهان و گاهی آشکار است و گاهی هم نیمهپنهان بوده و به مرور زمان آشکار میشود، ما نیز ویژگیها و صفاتی داریم که واضح نیست، اما گاهی زمینههایی پیش میآید که آن ویژگی ناپیدای آدمیزاد خودش را نشان میدهد.
حضرت در ادامه فرموده است قبل از اینکه هر صفتی ایجاد و پیدا شود خدا به آن عالم است، به این خاطر است که همه هستی از خدا نشأت میگیرد، ریشه قرآنی این معنا در آیه 21 سوره حجر نهفته است، خدای متعال در این آیه میفرماید «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»، یعنی (و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم)، خدای متعال در این آیه فرموده است خزائن هر چیزی نزد ماست، منشأ پیدایش هر چیز ما هستیم.
اگر مفاهیم قرآنی را کنار این فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) بگذاریم، آن وقت میفهمیم یک دروغ ممکن است سد راه نزول برکات الهی شود، یک ظلم ممکن است مؤثر باشد در اینکه باران نبارد.
حضرت در ادامه فرموده است خدا به حدود و پایان موجودات احاطه دارد، این طور نیست که خدا بندگان را خلق کرده و دیگر کاری به آنها نداشته باشد، بلکه موجودات دائم و همیشه تحت سیطره و اراده خدای متعال میچرخند، همه موجودات و مخلوقات بهصورت واسع تحت اراده حضرت حق هستند و هیچ چیزی در عالم هستی گم نیست و خدا از ریز و درشت عالم باخبر است.
آن وقت برخی از ما تصور میکنیم میتوانیم قانون خدا را دور بزنیم و خلافی از ما سر بزند که از دید خدا مخفی بماند، در حالی که همه موجودات تحت سیطره و اراده خدا هستند.
حضرت آیتالله جوادی آملی در بیانی از نهجالبلاغه فرمودند اینکه خدا میفرماید «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، ما تصور میکنیم این یعنی همه عالم جنود خدا هستند و ما هم انسان هستیم، یعنی این گونه تصور میکنیم که جنود در یک سمت و ما در سمت دیگر قرار داریم، اما امیرالمؤمنین (ع) تصورات ما را به هم میریزد و واقعیت را آشکار میکند و میفرماید شما انسانها باید بدانید که اعضا و جوارح شما، قبل از اینکه اعضا و جوارح شما باشند، شاهدان و لشکریان خدای متعال هستند.
حضرت آیتالله جوادی آملی فرمودند گاهی ممکن است ما آدمها کلامی را بر زبان بیاوریم که همین کلام آبروی ما را ببرد، یک امضایی کنیم یا قدمی برداریم که ما را رسوا کند، این نشان میدهد اعضا و جوارح ما لشکریان خداوند هستند، در قیامت نیز پوست، استخوان، دست، پا، زبان و همه اعضای ما علیهمان شهادت میدهند.
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه فرمود خدای متعال از اشیاء خبر دارد و همه در محضر او هستند، هیچ چیزی غایب نیست تا بخواهد خودش را به خدا نشان دهد، خدا عارف به قرائن همه اشیاء است، همه آن چیزهایی که پیرامون این اشیاء نقشآفرینی میکنند در محضر خدای متعالند، نه تنها خدا خبر از اشیاء دارد و آنها را میبیند، بلکه همه وابستگیها به اشیاء و اثرگذاریهای هر شیء و اثرپذیر بودن آنها را هم میداند.
این نوع نگاه میتواند به ریشهای نگاه کردن ما به عالم هستی و اثرپذیری ما از آموزههای دینی مؤثر باشد.