شب دوم سخنرانی آیتالله عابدینی نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه قزوین یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ در رواق امام خمینی (ره) آستان مقدس علی بن موسی الرضا (علیه السلام) برگزار شد. نماینده ولیفقیه در استان قزوین در حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) اظهار کرد: مؤمن باید نسبت به رعایت حق جهاد، حق تلاوت قرآن و حق جهاد بکوشد.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در دومین جلسه سخنرانی ماه مبارک رمضان که در رواق امام خمینی (ره) حرم امام رضا (علیهالسلام) برگزار شد، اظهار کرد: امام رضا (ع) فرمودند اگر کسی این سه ویژگی اخلاقی را نداشته باشد نمیشود به او مؤمن گفت، هر کدام از این صفات منبعی دارند، خصلت اول این است که خدا از مؤمن انتظار دارد اسرار را نگه دارد، وقتی چیزی از کسی میداند آبروداری کند، اگر کسی آبروی دیگران را حفظ نکند مؤمن نیست.
مؤمن باید درباره مملکت خود اسرار را حفظ کند، دشمنان میخواهند اسرار مملکت ما را بگیرند و بشنوند، دار و ندار ما را بدانند و به ما ضربه بزنند، مؤمن کسی است که از خدای متعال کتمان سرّ را آموخته است، خدا همه چیز ما آدمها را میداند، اما هیچ کس از آنها خبردار نمیشود، خدا کسی را از احوال ما باخبر نمیکند، مؤمن باید این را از خدا یاد بگیرد.
امام رضا (ع) فرمودند مؤمن باید دومین خصلت یعنی مدارا کردن با مردم را از رسول خدا (ص) یاد بگیرد، باید بدانیم با همسر خود چطور مدارا کنیم، با برادر و خواهر در زندگی چطور رفتار کنیم، علیالخصوص جوانان عزیز ما، دختران و پسران ما باید بدانند با پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ و خویشاوندان چطور باید زندگی کنند، چطور باید مدارا کنیم، این مدارا کردن با مردم از جمله مسائلی است که ما باید آن را از رسول خدا (ص) یاد بگیریم.
رسول خدا (ص) چقدر با افراد مدارا کرد، آنهایی که شب و روز در صدد آزار آن حضرت بودند، اما حضرت با سعه صدر با آنها برخورد میکردند، آدم اگر سعه صدر نداشته باشد نمیتواند با دیگران مدارا کند، خیلی زود ناراحت و عصبانی میشود و به دنبال عصبانیت تصمیم میگیرد، خیلی وقتها این تصمیمات منجر به کارهایی میشود که قابل جبران نیست.
بنابراین دومین خصلتی که امام رضا (ع) به ما میفرمایند که باید آن را از رسول خدا (ص) یاد بگیریم مدارا کردن با همه کسانی است که ما با آنها سر و کار داریم.
امام رضا (ع) فرمودند سومین خصلت مؤمن که باید آن را از امامان یاد بگیرد صبر در نوسانات زندگی است، ما باید در همه نوسانات و در اوضاع و احوالی که برای ما پیش میآید صبوری کنیم و بردباری داشته باشیم، امامان ما الگوی صبر، مقاومت و استقامت هستند، هر کس هر چه کرد امامان ما از مسیر خدا بیرون نرفتند، هیچ وقت عصبانیت از آنها ندیدیم، هیچ وقت تصمیم عجولانه از آنها سر نزد.
امام رضا (ع) فرمودند صبر و مقاومت را از امامان معصوم (ع) فرا بگیرید؛ بنابراین یاد گرفتن کتمان سرّ از خدا، یاد گرفتن خصلت مدارا کردن از رسول خدا (ص) و یاد گرفتن صبر، مقاومت و بردباری از ائمه (ع) از ویژگیهای مؤمن است.
خدای متعال در آیه 102 سوره آلعمران درباره تقوا میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ»، یعنی (اي كساني كه ايمان آوردهايد آنچنان كه حق تقوا و پرهيزكاري است، از خدا بپرهيزيد)، خداوند در این آیه از مؤمنین میخواهد حق تقوا را ادا کنند.
یک وقت ما میخواهیم باتقوا باشیم، اما در مسائل پیش پا افتاده حواسمان را جمع میکنیم و در خیلی از مسائل دقت نمیکنیم، تقوا درجه حداقلی و حداکثری دارد، خداوند در آیه 2 سوره بقره میفرماید «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»، یعنی (اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است)، این شروع تقواست، در آیه 16 سوره تغابن نیز میفرماید «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»، یعنی (تا مىتوانيد از خدا پروا بداريد)، این یک مرحله جدیتر از تقواست.
خداوند در آیه 102 سوره مبارکه آلعمران میفرماید اگر میخواهید تقوا داشته باشید باید حق تقوا را رعایت کنید، یعنی اگر ضعیف هستید و نمیتوانید، باید در صدد باشید ضعف خود را جبران کنید، فهم خود را بالا ببرید، اراده خود را قوی کنید تا بتوانید حق تقوا را رعایت کرده باشید.
خداوند در مرحله بالاتر از این در آیه 74 سوره مبارکه فرقان میفرماید «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»، یعنی (ما را پيشواى پرهيزگاران گردان)، در این آیه آدم باتقوا دعا میکند که خدایا نه تنها من میخواهم متقی باشم، بلکه میخواهم من را به جایی برسانی که جمعیت زیادی از متقین را جلو ببرم و راهنمای آنها باشم.
مثل امام (ره) و رهبر حکیم انقلاب اسلامی که با تقوا بوده و هستند و ملتها با کلام آنها حرکت کرده و میکنند، مردم با تقوایی که این بزرگان به آنان راهنمایی میکنند، راه خود را پیدا میکنند.
خداوند در قرآن میفرماید اگر میخواهید تقوا داشته باشید حق تقوا را رعایت کنید، بهدنبال این باشید که در تقوا هم نفر اول باشید و جلو بیفتید، در پیروی از ائمه (ع) در تقوا در صف اول باشید، این حق تقواست.
خدای متعال در قرآن کریم راجع به حق تلاوت قرآن نیز صحبت کرده است، یک موقع ما قرآن را میخوانیم و از آن میگذریم، یک موقع قرآن را نگاه میکنیم و از آن بهره میبریم، معنی قرآن را میفهمیم، با آیات قرآن انس میگیریم و به آنها علاقه پیدا میکنیم.
وقتی با قرآن عاشقانه ارتباط برقرار کردیم شفای دردها را از قرآن میگیریم، خداوند میفرماید قرآن برای مؤمنین شفاست، قرآن برای مؤمنین رحمت است، طفل از مادر شیر مینوشد و رشد میکند، مؤمن نیز آیات قرآن را مینوشد و پرورش انسانی پیدا میکند.
اما آنهایی که کافر هستند، قرآن برای آنها خسارت میآورد، فرض کنید یک نفر عاق والدین است و آیه احسان به پدر و مادر را میخواند، چنین فردی فقط خسارت میکشد، یک نفر ربا میخورد و آیه مربوط به دوری از ربا را میخواند، این آدم مشمول لعنت قرآن میشود زیرا قرآن را تلاوت میکند و ضد قرآن عمل میکند.
خداوند در آیه 141 سوره نساء میفرماید «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلً»، یعنی (خداوند هرگز بر زيان مؤمنان براى كافران راه تسلطى قرار نداده است)، خدا نخواسته و نمیخواهد کافران بر مؤمنان مسلط باشند، یک نفر میرود نوکر آمریکا میشود، همین آیه او را لعنت میکند، چون خدا این را نخواسته که نوکری کفار را کنیم، حرکت در این مسیر، خلاف خواسته خداست.
تمام همت فتنهگران این بود که نور خدا را خاموش کنند، تصمیم گرفتند با حرفها، شعارها و فعالیتهای خود نور خدا را خاموش کنند، اما مشرکان هر غلطی هم بکنند خدا نور خود را حفظ میکند، این را همیشه دیدهایم که خدا نور خود را حفظ کرده است، این محفل و این بارگاه قدسی و ملکوتی علیبنموسیالرضا (ع) نشانه نور خداست، این جمع مؤمنین و عشق و ارادتشان به ساحت قدس رضوی نور خداست.
خداوند در آیه 32 سوره توبه میفرماید «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»، یعنی (کافران میخواهند که نور خدا را با دهانشان به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند).
وقتی کسی این آیه را میخواند و در فتنه دست دارد، همین آیه باعث لعنت او میشود، اما آن کسی که مؤمن است وقتی به این آیه میرسد، آیه برای او شفاست، اگر کجخلقی دارد با این آیه قرآن درست میشود، اگر یک گناهی دارد به راهنمایی قرآن از آن گناه بر میگردد، اگر کینه و عداوتی نسبت به خانواده، دوستان و دیگران دارد، به کمک قرآن آن کینه از دلش میرود و دلش شفا پیدا میکند.
خداوند در آیه 121 سوره مبارکه بقره میفرماید «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ»، یعنی (كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادهايم و آن را چنانكه بايد مىخوانند ايشانند كه بدان ايمان دارند)، خداوند در این آیه از حق تلاوت قرآن سخن میگوید، میگوید قرآن را طوطیوار تلاوت نکنید، بلکه آن را بفهمید و با آن زندگی کنید.
حق سوم که در قرآن از آن نام برده شده، حق جهاد است، خداوند در آیه 78 سوره حج فرمود «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ»، یعنی (و در راه خدا چنانكه حق جهاد در راه اوست جهاد كنيد)، خداوند در این آیه فرموده در راه خدا حق جهاد را ادا کنید، شهدای گرانقدر در دفاع مقدس حق جهاد و دفاع را ادا کردند و خدا هم به آنها پاداش و جایزه شهادت را داد.
مدافعان حرم، حاج حسین همدانی، حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس، شهید حججی و امثال ایشان، همه شهدای گرانقدر دفاع از حرم، شهدای کشورهای مختلف که از حرم دفاع کردند، اینها حق جهاد را ادا کردند.
البته در رابطه با بحث جهاد، جهاد با مال هم جهاد است، پرداخت وجوهات شرعیه و مواسات در دوران بحران و گرفتاری مردم به معنای جهاد با مال است، یک وقت هم جهاد با زبان است، همان بیانی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی از آن تحت عنوان جهاد تبیین نام بردند.
دشمنان ما دائم میخواهند تلقین کنند که ما عقبمانده و عقبافتاده هستیم، از دشمنان ما بهشت میسازند، در حالی که آنها در جهنم بیعدالتی زندگی میکنند، ممالک دشمنان ما را آباد نشان میدهند و هر چه خودمان داریم را نادیده میگیرند، چه کسی باید این مسائل را روشن کند؟ مؤمن و آن کسی که ایمان حقیقی دارد باید به میدان بیاید و با زبان خود جهاد کند، مردم را روشن کند و توضیح دهد ما پیش از این کجا بودیم و الان کجا هستیم.
مؤمن باید در چنین شرایطی سالهای قبل از پیروزی انقلاب، فقر، فلاکت، گرفتاری و نداری مردم را یادآوری کند و تفاوتهای امروز جامعه را نسبت به آن زمان بیان کند، در حالی که آن موقع کسی ما را تحریم نکرده بود، آن موقع ما جمعیتمان حدود 36 میلیون نفر بود، آن موقع ما 6 میلیون بشکه نفت میفروختیم، اما مردم چه زندگیهایی داشتند؟ چند روستای ما برق داشت؟ چند روستای ما آب آشامیدنی داشت؟ چند شهر ما امکانات زندگی معمولی داشت؟ چند نفر تلفن داشتند؟
اکنون چقدر اوضاع فرق کرده است، خداوند میفرماید اگر شکر نعمت را به جا آورید، بر نعمت شما میافزاییم، بنابراین بیان اینها به معنای جهاد زبان است، زبان ما باید در راه خدا جهاد کند.
خداوند در قرآن از سه حق اعم از حق جهاد، حق تلاوت قرآن و حق تقوا سخن گفته است، وقتی برای این سه حق اقدام شد، وقتی بنده خدا و شخص مؤمن در مسیر این حقوق الهی حرکت کرد، یعنی وقتی ادای دین درباره قرآن شد، ادای جهاد و کوشش انجام پذیرفت و قرآن هم به حق تلاوت شد، خدا یک حقی را بهعنوان جایزه به انسان عنایت میکند و آن حق تقواست.
خداوند در آیه 2 سوره مبارکه انفال میفرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»، یعنی (مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند).
خداوند در این آیه میفرماید مؤمن وقتی مؤمن میشود که هنگامی که نام خدا به گوش او میرسد دلش به لرزه در میآید، یعنی متحول میشود، شوق، عشق و خشیت جان او را به حرکت در میآورد، آن کسی که مؤمن است علامتش این است که در زمان شنیدن نام خدا بیتفاوت نیست.
شما وقتی نام کسی یا چیزی را که به آن علاقه دارید، وقتی اسمش را میشنوید شاید حتی در رنگ صورت شما اثر بگذارد، خداوند میفرماید مؤمن حقیقی وقتی نام خدا را میشنود دلش میلرزد، هم به شوق میآید و هم اگر گناه کرده پیش خدا شرمنده میشود.
این یک علامت مؤمن است، علامت بعدی مؤمن مطابق آیه 2 سوره انفال این است که وقتی آیات قرآن برای او خوانده میشود ایمانش افزایش پیدا میکند، مشاهده کردهاید یک گل یا درختی که از تشنگی پژمرده شده است، وقتی به آن آب میدهید جان میگیرد، مؤمن نیز این گونه است، وقتی آیات قرآن به جان او مینشیند لطف و رحمت خدا، این آب حیاتبخش در ریشههای او نفوذ کرده و سرحال میشود و ایمانش افزایش پیدا میکند.
از سوی دیگر، درختی که ریشههایش پوسیده است، اگر به آن آب بدهید به جای اینکه سرحال شود، پوسیدگی آن بیشتر میشود، بنابراین قرآن برای کسانی که حقیقتاً مؤمن هستند شفا و رحمت است، اما برای کافران و ظالمان خسارت میآورد، مثل درختی که پوسیده است.
منافقین و کفار ریشههایشان پوسیده است، لذا به قرآن اهانت میکنند، اگر هم برای آنها قرآن بخوانیم تأثیری روی آنها ندارد، پیغمبر (ص) برای منافقین قرآن میخواند و استغفار میکرد اما آنها سرشان را بر میگرداندند، یعنی اظهار بیمیلی و بیاشتهایی میکردند.
خداوند میفرماید مؤمن کسی است که وقتی یاد و نام خدا میآید دلش میلرزد، وقتی آیه قرآن قرائت میشود ایمانش افزایش مییابد و نشاطش بالا میرود، اینها توکلشان به خداست، تکیهگاه و امیدشان فقط خداست، اینها همانهایی هستند که نماز را اقامه میکنند.
ما یک موقع نماز میخوانیم، یک موقع هم نماز را اقامه میکنیم، نماز خواندن کار سختی نیست، اما اقامه نماز سخت است، نماز خواندن این است که نماز را بدون اینکه بدانیم و بفهمیم و بدون اینکه بعد از نماز، مسئولیت نماز را در خودمان احساس کنیم، پشتسر میگذاریم، در حالی که قرآن فرمود مؤمنین حقیقی آنهایی هستند که مراقب نمازهایشان هستند.
مؤمن حقیقی آن است که بعد از نماز غیبت نمیکند که ریشه نماز را از بین ببرد، اگر کسی نماز بخواند و سپس لقمه حرام بخورد، نمازش را ضایع کرده است، اگر کسی نماز بخواند اما با امام و ولیّ امر خود هماهنگ نباشد نمازش مورد پذیرش نیست، اگر کسی نماز بخواند و ظلم کند، ریشه نماز را از بین میبرد و آن را ضایع میکند، از نماز باید مراقبت و محافظت کرد.
یکی از جملاتی که در زیارتنامهها میخوانیم این است که ما شهادت میدهیم که شما نماز را اقامه کردید، در عصر ما امام (ره) اقامهکننده نماز شد، اکنون رهبر ما در دنیا نماز را اقامه میکند، حمایت از مظلومان فلسطین و لبنان، حمایت از سوریهای که مورد ظلم جنایتکاران بینالمللی واقع شده بود، حمایت از عراق مظلوم و حمایت از مردم مظلوم یمن به معنای اقامه نماز است.
خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت میفرماید «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»، یعنی (بخوان و نماز را برپا دار، یقیناً نماز از کارهای زشت، و کارهای ناپسند باز میدارد)، خداوند در این آیه میفرماید نماز را اقامه کنید، ممکن است کسی نماز بخواند و دروغ بگوید یا ظلم کند، چنین کسی نماز را خوانده و اقامه نکرده است.
ممکن است هر بدی از انسان سر بزند، در حالی که نماز هم میخواند، اما ممکن نیست ما نماز را اقامه کنیم و از ما بدی صادر شود، دلی را بشکنیم، حق کسی را زیر پا بگذاریم یا آبروی کسی را ببریم، با اقامه نماز این اتفاقات نمیافتد، این نماز است که هر فحشا و منکری را کنار میزند و نمیگذارد که انسان آلوده به فحشا و منکر شود.
خداوند در سوره مبارکه انفال میفرماید مؤمن آن کسی است که وقتی نام خدا را میشنود دلش به لرزه در میآید، درونش به شوق میآید، متحول میشود، وقتی آیه قرآن میشنود ایمانش افزایش پیدا میکند، بر خدا توکل دارد، نماز اقامه میکند، زکات میپردازد.
خداوند میفرماید آنهایی که حق جهاد، حق تقوا و حق تلاوت قرآن را رعایت کردند، جایزه آنها این است که مؤمن حقیقی میشوند، بنابراین مؤمن حقیقی ولع تقوا دارد و هر روز بر تقوای خود میافزاید، آن کسی که به قرآن علاقه دارد، هر بار تلاش میکند قرآن را بیشتر و بهتر یاد بگیرد، بفهمد، با قرآن مأنوس شود و در زندگی با قرآن همراه شود، آن کسی که جهاد در راه خدا اعم از جهاد میدان دفاع و جنگ، جهاد مالی، جهاد زبان و تبیین میکند و در همه این زمینهها وظیفه و رسالت ایمانی خود را به انجام میرساند.
ما اگر بخواهیم در همه این زمینهها موفق باشیم باید به فرمان رهبر معظم انقلاب توجه کنیم، برای مثال فرمان رهبر حکیم انقلاب فرزندآوری است، ما چقدر این معنا را تبلیغ کردهایم؟ سفارش رهبر آسان و فراوان شدن ازدواج است، ما چقدر برای این معنا کاری کردهایم که جوانان سر و سامان پیدا کنند؟ اگر ما در هر زمینهای به فرمان رهبر معظم انقلاب توجه کنیم انشاءالله این حقوق قرآنی، تقوایی و جهادی را ادا میکنیم و مشمول جایزه خدا میشویم که این جایزه رسیدن به تقوای حقیقی است.