نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه درس اخلاق گفت: جنایاتی که اکنون در غزه و لبنان اتفاق میافتد، همه اینها بهخاطر دنیاپرستی است، همان طور که باید از رژیم غاصب صهیونیستی نفرت داشته باشیم، باید به دنیاپرستی هم با همان روحیه نفرت نگاه کنیم.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه اخلاق با محوریت بیان نهجالبلاغه که در تاریخ 23 آبان 1403 برگزار شد، اظهار کرد: هر چه فساد و بدی در عالم مشاهده میکنیم، ریشه آن به دنیاگرایی و دنیاپرستی برمیگردد، امام حسین (ع) را دنیاپرستی قاتلانش به شهادت رساند، اباعبدالله (ع) در سخنرانی خود در کربلا فرمودند «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون»، یعنی انسانها برده و عبد دنیا هستند و از دین فقط ظواهرش را برای منافعشان میپذیرند، دین مزهمزه سر زبان آنهاست.
دین باید در همه وجود ما نفوذ کند تا شرک، ریا، شیطانپرستی و هواپرستی ما را درمان کند، خدای متعال در آیه 82 سوره اسراء میفرماید «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا»، یعنی (و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى كنيم ولی ستمگران را جز زيان نمىافزايد).
بنابراین مطابق این آیه آن کسی که دین را میپذیرد و دین در جانش نفوذ میکند، دردهایش درمان میشود، شرک او برطرف میشود و ریا در زندگیاش نیست، اما آن کسی که دین مزهمزه سر زبانش است نه تنها هیچ شفایی از دین نمیگیرد، بلکه از دین ضرر هم میکند.
منافقین از دین چه بهرهای میبرند؟ زمانی که آیات قرآن نازل میشد، اینها حتی لیاقت شنیدن آیات قرآن از زبان رسول گرامی اسلام (ص) را نداشتند، خدا هم فرمود اگر حتی رسول خدا (ص) 70 بار برای شما استغفار کند، نفعی به حال شما نخواهد داشت.
برای مثال ۲ درخت پژمرده را در نظر بگیرید، یکی از این درختان از تشنگی پژمرده شده است، یکی دیگر از درختان بهدلیل پوسیدگی ریشهها پژمرده است، آن درختی که ریشههایش پوسیده و پژمرده است، هر چقدر بیشتر آب بخورد، پژمردهتر میشود و به نابودی نهایی نزدیکتر میشود، منافقین، کفار و فراعنه اینگونه بوده و هستند، اما آن درختی که از تشنگی پژمرده شده است، وقتی آب به او میرسد زندگی را از سر میگیرد و احیا میشود.
در رابطه با مؤمنین نیز اینگونه است، مؤمنین تشنه قرآن هستند، آنها اگر از قرآن دور شوند پژمرده میشوند، در مقابل اینها، اهل کفر، شرک، نفاق، هواپرستان و امثال آنها جز اینکه بر خسارتشان افزوده شود چیزی از قرآن نصیبشان نخواهد شد.
این جنایاتی که اکنون در غزه و لبنان اتفاق میافتد، آدم طاقت دیدن این صحنهها را در رسانهها و فضای مجازی ندارد، همه این بدیها بهخاطر دنیاپرستی است، همان طور که باید از رژیم غاصب صهیونیستی نفرت داشته باشیم، باید به دنیاپرستی هم با همان روحیه نفرت نگاه کنیم.
حال اگر برعکس باشد و برای رسیدن به مال، مقام، شهرت و لذایذ دنیا بدویم، اگر بخواهیم یا نخواهیم همهدف با فرعون، معاویه و جنایتکاران صهیونیستی-آمریکایی میشویم که در حال نسلکشی هستند.
عموما خطبهها و نامههای امیرالمؤمنین (ع) بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) بوده است، در زمان حیات پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع) خودشان را در عرض رسول خدا (ص) قرار نمیدادند، چون میخواستند همه توجهات و نگاهها به پیامبر (ص) باشد.
بنابراین اغلب خطبهها و نامههای امیرالمؤمنین (ع) مربوط به ایامی بوده که حضرت در مرکز خلافت قرار داشته و میدیدند که دنیاپرستی چقدر تلفات دارد، گاهی بهترین آدمهایی که فکر میکنیم میشود روی آنها حساب کرد، به دام دنیاطلبی میافتند، ضایع میشوند و دیگران را هم خراب میکنند.
سرتاسر دعای کمیل تماشایی است، اما امیرالمؤمنین (ع) در بخشی از این دعا فرموده اند «اللهم لا اجد لذنوبی غافرا، و لا لقبائحی ساترا، و لا لشیء من عملی القبیح بالحسن مبدلا غیرک»، در قبال دنیا باید به خدا پناه برد، همانطور که در قبال شیطان باید به خدا پناه برد.
هر آیه از قرآن به ما میگوید با خدا باشید و دنیا را رها کنید، هوا و هوس و خواستههای سیریناپذیری در وجود انسان بهخاطر دنیاپرستی است، بنابراین دنیا و شیطان کارشان را با هم پیش میبرند، یعنی اگر دنیا نبود کار شیطان لنگ میماند.
در این قسمت از دعای کمیل آمده است که خدایا اگر تو به من نگاه نکنی و کار مرا راه نیندازی، گناهها مرا رسوا میکنند، غیر از تو چه کسی میتواند بدیهای مرا تبدیل به خوبیها کند؟ فقط تو میتوانی، چون تو فرمودی هر کسی که توبه کند و ایمان داشته باشد، این ایمان و عمل صالح میتواند برای او معجزه کند.
معجزه این است که خدای متعال در آیه 97 سوره نحل فرموده (هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگی پاکیزهای حیات حقیقی بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد).
خدای متعال در آیه 70 سوره فرقان معجزه دیگری از ترکیب ایمان و عمل صالح را بیان کرده و میفرماید (مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است).
خدای متعال در این آیه میفرماید کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کارهای شایسته انجام دهد، خدا گناهانش را تبدیل به حسنه میکند.
حربن یزید ریاحی دل امام حسین (ع) را شکست و اشک فرزندان امام (ع) را جاری کرد، اما در نهایت کاری کرد که مورد ستایش امام (ع) قرار گرفت، یعنی گناهانانش تبدیل به حسنه شد.
غیر از خدا چه کسی میتواند اعمال زشت را تغییر دهد و نه تنها آنها را بپوشاند و آبرو را حفظ کند، بلکه کاری کند بساط آنها ریشهکن شود و از پرونده انسان پاک شوند، در مرحله بعدی خدا نه تنها این اعمال زشت را از پرونده ما پاک میکند، بلکه آنها را تبدیل به حسنه میکند.
در ادامه دعای کمیل آمده است «ظلمت نفسی، و تجرات بجهلی، و سکنت الی قدیم ذکرک لی و منک علی»، خدایا من هر کاری کردم به خودم ظلم کردم، اگر کار بدی از ما سر بزند، این شجاعت نیست، تهور است، ریشه آن نیز نادانی است، میانگین عقل، حکمت، درایت و خطرات در انسان به معنای شجاعت است، آن جایی که میخواهیم با خطر مقابله کنیم سه گزینه پیش روی ماست، یک گزینه ترس است، وقتی ما با خطری مواجه میشویم ترس نمیگذارد ما حرفمان را بزنیم، موضعگیری کنیم و وارد میدان شویم.
یک موقع هم هست که وقتی هر خطری جلوی پای ما قرار گرفت، ما اصلا فکر نمیکنیم، درایت به خرج نمیدهیم، بدون حساب و کتاب وارد هر خطری میشویم، این تهور است، اما اگر با حکمت، درایت و حساب وظیفه ایمانی خویش را در پیشگاه خدا انجام دادیم، این به معنای شجاعت است.
در این قسمت از دعای کمیل آمده است خدایا من بهخاطر نادانیام، به دل خطر زدم و گناه انجام دادم، این مذموم بوده و به معنای تهور و عقل را به کار نگرفتن است.
در ادامه دعای کمیل آمده است «اللهم مولای کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته، و کم من عثار وقیته، و کم من مکروه دفعته و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته»، یعنی خدایا چقدر بلاهایی که قرار بود بر من نازل شود، اما تو نگذاشتی این اتفاق بیفتد، چقدر لغزشگاههایی بود که ممکن بود بلغزم، اما تو مرا حفظ کردی، چه ناخواستههایی که آنها را دفع کردی، اگر دیگران جنس ما را بدانند، شاید آن احترام فعلی را به ما نداشته باشند، خدایا چقدر این قبیل احترامها را نصیبمان کردی.
رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) در قله اولیاءالله قرار دارند، دیگران هم هر کس به اندازه همت خود میتواند این فرصت را قدر بداند و در مسیر آن قرار بگیرد، در بحارالانوار به نقل از امیرالمؤمنین (ع) آمده است آیا میدانید اولیاءالله چه کسانی هستند؟ ما در قله اولیاءالله هستیم، آنهایی که تابع ما هستند و مثل ما به دنیا نگاه میکنند، هم خوش به حال ما و هم خوش به حال آنهایی که نگاهشان اینگونه است.
حضرت در ادامه فرمود آنهایی که بعد از ما میآیند و به دنیا آنگونه نگاه میکنند که ما به آن نگاه میکردیم، حالشان خیلی بهتر است از آنهایی که در حال حاضر با ما هستند، چرا که آنها چیزهایی را تحمل کردهاند که تابعین ما در عصر ما طاقت تحمل آنها را نداشتند؛ امروز ما شیعیان لبنان و مردم غزه را اینگونه میبینیم.
خدای متعال در آیات 28 و 29 سوره رعد میفرماید (همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مییابد، کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند خوشا به حالشان و خوش سرانجامی دارند).
خدای متعال در این آیات میفرماید کسانی که ایمان آوردهاند اموال دنیا دلشان را آرام نمیکند، بلکه فقط یاد خدا دلشان را آرام میکند، آنهایی که شیوه و سیرهشان ایمان و عمل صالح است، خوش به حال اینهاست و اینها برندگان زندگی هستند، اینهایی که آرامششان را در آیههای قرآن میبینند، اینهایی که آرامششان را در رضای خدا جستوجو میکنند.
خدا در آیات قرآن بارها مؤمنین را مورد خطاب قرار داده است، اما هیچ جا کفار را مورد خطاب قرار نداده است، فقط در سورره تحریم «یا ایها الذین کفروا» را مطرح کرده که آن هم مربوط به دنیا نیست و مربوط به آخرت است که خدمه جهنم کفار را مورد خطاب قرار میدهند و به آنان میگویند اکنون دیگر عذر و بهانه نیاورید.
بنابراین کفار اصلا لیاقت مخاطب خدا بودن را ندارند، اما وقتی انسانها ایمان آوردند، خدا آنقدر آنها را رشد میدهد تا جایی که به آنها میگوید اگر اهل ذکر و قرآن بودید و در این مسیر استقامت ورزیدید، به درجات بالا میرسید و خدا شما را با «ایتها النفس المطمئنه» خطاب میکند.
باید همه همت ما این باشد که دنیا ما را فریب ندهد که هنگام مرگ احساس کنیم دنیا دارد از ما جدا میشود و ما هیچ چیزی برای آخرت ذخیره نکردهایم.