امروز :
Skip to main content

شب اول سخنرانی آیت‌الله عابدینی نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه قزوین شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ در رواق امام خمینی (ره) آستان مقدس علی بن موسی الرضا (علیه السلام) برگزار شد. آیت‌الله عابدینی در سخنرانی خود گفت: ایمان درجه‌ای بالاتر از اسلام است، تقوا درجه‌ای بالاتر از ایمان است، یقین هم بالاتر از تقواست، یعنی انسان باید به تقوا برسد تا چراغ یقین در جانش روشن شود.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در اولین جلسه سخنرانی ماه مبارک رمضان که در رواق امام خمینی (ره) حرم امام رضا (علیه‌السلام) برگزار شد، ضمن تسلیت ارتحال حضرت خدیجه (س) اظهار کرد: رسول اکرم (ص) درباره حضرت خدیجه فرمودند خدیجه (س) اولین خانومی بود که به خدا و رسولش ایمان آورد.

در میان خانم‌ها اولین بانویی که ایمان آورد حضرت خدیجه (س) بود، در میان آقایان هم اولین کسی که به رسول خدا (ص) ایمان آورد امیرالمؤمنین (ع) بود.

یکی از القاب حضرت خدیجه (س) ام‌المؤمنین است، هر مؤمنی نسبت به حضرت خدیجه (س) احساس مادرانه دارد، همچنین یکی دیگر از القاب ایشان ام‌الائمه است، همه امامان ما مادرشان حضرت خدیجه (س) است، به ایشان ام‌الاسلام نیز گفته می‌شود، یعنی مادر اسلام هستند، ما افتخار داریم پیرو دین باعظمت اسلام هستیم، پایه‌های اسلام با حمایت‌های مالی و اقتصادی حضرت خدیجه (س) محکم شد.

در روز جمهوری اسلامی قرار داریم، لازم است بگوییم خدایا تو را شکر می‌کنیم که ما را از نظام‌های طاغوتی، شرک، ظلم و کفر نجات دادی و به شرف جمهوری اسلامی مشرف کردی.

نظامی که به‌دنبال انبیاء (ع) است، مملکت، نظام و دینی که از کربلای امام حسین (ع) برخاسته است، خدا را برای این نظام مقدس شاکریم و از خدا می‌خواهیم توفیق درک، فهم، حمایت و همراهی از این نظام مقدس را به همه ما عنایت کند، مدافعان 8 سال دفاع مقدس، مدافعان حرم و مدافعان امنیت مدافعان جمهوری اسلامی هستند، از خدا می‌خواهیم همه ما را از مدافعان جمهوری اسلامی قرار دهد.

وقتی زوار وارد مدینه منوره می‌شوند، پیغمبر (ص) می‌آید به آن‌ها سلام می‌کند، اگر به نجف اشرف برویم امیرالمؤمنین (ع) به ما سلام می‌کند، وقتی به کربلا می‌رویم از سلام امام حسین (ع) بهره‌مند می‌شویم، اکنون که به پابوسی علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) آمده‌ایم آن حضرت به زوارشان احترام گذاشته و به آن‌ها سلام می‌کنند.

خداوند در آیه 54 سوره انعام می‌فرماید «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، یعنی (چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده است).

در این آیه به پیامبر (ص) و ائمه (ع) گفته شده که وقتی مؤمنین به نزد آن‌ها می‌آیند به آن‌ها سلام‌علیکم بگویند، این چقدر به انسان صفا می‌دهد که احساس کنیم ائمه (ع) ما را تحویل می‌گیرند و به ما سلام می‌کنند، یعنی وقتی ما به امام سلام می‌دهیم، در حقیقت امام پیش از آن به ما سلام گفته است.

امام رضا (ع) در حدیثی فرمودند رحمت خدا و برکات الهی شامل حال آن کسی که امر ما را زنده می‌کند، شخصی سؤال کرد که چگونه می‌شود امر شما را زنده کرد؟ حضرت فرمودند آن‌هایی که ما می‌گوییم را یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید.

بنابراین یاد گرفتن و یاد دادن آموزه‌های قرآنی و احادیث به معنای زنده شدن امر اهل بیت (ع) و امر دین است.

ممکن است گاهی بگوییم در عصر حاضر دیگر مردم حوصله شنیدن این چیزها را ندارند، در حالی است که امام رضا (ع) این نظر را رد کرده و می‌فرماید وقتی مردم شیرینی کلام ما را بدانند به دنبال ما حرکت می‌کنند، یعنی اگر هر کلامی را از قرآن و ائمه (ع) به گوش مردم برسانیم در دل آن‌ها جا می‌گیرد و در عمق وجودشان نفوذ می‌کند، بنابراین تردید نکنیم که دل‌های همه ما مشتاق بیانات ایمانی، قرآنی و دینی است.

وقتی ما نام مسلمان را بر خود می‌گذاریم و می‌گوییم دین ما اسلام است، یعنی یک قدم به سمت ایمان برداشته‌ایم، اما اسلام تمام ایمان نیست.

اعراب خدمت رسول خدا (ص) آمدند و عرض کردند ما ایمان آورده‌ایم، خدا به پیغمبر (ص) فرمود به آن‌ها بگو شما هنوز ایمان نیاورده‌اید، بلکه اسلام آورده‌اید، هنوز ایمان در دل‌های شما نفوذ نکرده، یعنی دل‌های شما را متحول نکرده است.

سپس خداوند فرمودند اگر مطیع خدا و رسول او باشید، هیچ ضرری نمی‌کنید و چیزی از شما کم نمی‌شود، ایمان مثل سواد است، ما همین که اسممان را در مدرسه نوشتیم که باسواد نمی‌شویم، وقتی در مدرسه یا دانشگاه ثبت‌نام می‌کنیم، دانش‌آموز یا دانشجو می‌شویم، در ادامه باید آنقدر کتاب بخوانیم و از معلم و اساتید یاد بگیریم تا به مرور سواد ما رشد کند.

ما وقتی مسلمان می‌شویم در دانشگاه دین، قرآن، پیغمبر (ص) و اهل بیت (ع) اسم نوشته‌ایم، در ادامه باید برویم قرآن یاد بگیریم، احکام دین بیاموزیم، به دنبال عمل به یاد گرفته‌های خویش باشیم، این‌ها باعث می‌شود ایمان ما قدم به قدم افزایش پیدا کند، مثل اینکه هر چه درس می‌خوانیم سوادمان بیشتر می‌شود.

در دانشگاه دین هم هر چقدر آداب و ادب دینی را رعایت کنیم، به همان اندازه ایمان ما تقویت می‌شود، پس ما ابتدا اسلام داریم و سپس به ایمان می‌رسیم، حال باید ببینیم ایمان چیست؟

خدای متعال ایمان را برای ما تعریف کرده و در آیه 15 سوره حجرات می‌فرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُون »، یعنی (در حقيقت مؤمنان كسانى‏ هستند كه به خدا و پيامبر او گرويده و ديگر شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏‌اند، اينانند كه راست‌كردارند).

خداوند در این آیه فرموده مؤمنین آن‌هایی هستند که به خدا و رسول او ایمان دارند، یعنی باور کرده‌اند در این عالم خدایی وجود دارد که خدایی می‌کند، اگر فقط اسلام باشد این گونه می‌شود که فرد می‌گوید به ما گفته شده خدا وجود دارد، بنابراین ما هم می‌گوییم خدا وجود دارد، اما وقتی فرد ایمان می‌آورد می‌گوید من خودم یقین دارم در محضر خدا زندگی می‌کنم، یقین دارم خدا می‌داند هر چه را که درون قلب من می‌گذرد، یقین دارم خدا پنهان و آشکار مرا می‌داند، او خدایی عالم، مهربان و آمرزنده گناهان است. 

این ایمان به خداست، ایمان به رسول خدا نیز به این معناست که من می‌دانم این شخصی که آمد و قران را برای ما آورد، مأمور خدای متعال و رسول خدای عالمیان است، خدا او را برای ما فرستاده است، این قرآن کتابی است که خدا به وسیله رسولش به ما رسانده است، این نشانه ایمان است.

خداوند در ادامه فرمود وقتی کسی به خدا و رسول ایمان می‌آورد، هیچ شکی نمی‌کند، با اطمینان و بدون تردید «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ» را می‌گوید، این ایمان است، مسلمان بعد از ایمان آوردن هیچ شک و تردیدی به دلش راه نمی‌دهد، شیطان می‌خواهد ما به همه چیز شک کنیم، اما خدا می‌خواهد ما محکم باشیم.

خداوند در ادامه می‌فرماید این‌ها در مرحله بعدی با مال و جان خود در راه خدا می‌کوشند، یعنی اگر یک جا لازم شد جانشان را برای دین می‌گذارند، اگر یک جان هم لازم شد مالشان را برای دین خرج می‌کنند، در طول تاریخ نیز این گونه بوده که اجداد مسلمان‌ها و مؤمنین همیشه برای بناهای دینی، مسجد، فقرا و نشر اسلام مال خود را به میدان آورده‌اند و جهاد مالی کرده‌اند، جانشان را هم به کف گرفته‌ و در راه خدا تقدیم کرده‌اند.

خداوند در پایان این آیه می‌فرماید این‌هایی که راست می‌گویند و حقیقتاً ایمان دارند، این دسته از افراد هستند.

از امیرالمؤمنین (ع) روایتی نقل شده که حضرت فرموده‌اند من از رسول خدا (ص) سؤال کردم ایمان چیست؟ رسول خدا (ص) فرمود ایمان این است که قلبت یقین داشته باشد، شک نداشته باشی، انسان باید زحمت بکشد تا به یقین برسد.

یک نفر ممکن است در این راه هیچ تلاشی نکند، اما یک نفر هم ممکن است وقت بگذارد، فکر کند، آیات قرآن را درک کند، احادیث اهل بیت (ع) را با دقت بشنود، مطالعه کند، عبادت کند، نماز و روزه به جا آورد، صدقه دهد، همه این‌ها کمک می‌کنند قلب انسان به یقین برسد.

امام جمعه قزوین یادآور شد: بنابراین وقتی به دین عمل کردیم قدم به قدم به یقین نزدیک می‌شویم، پیامبر (ص) فرمودند ایمان یقین قلبی است و البته اقرار به زبان هم هست، یعنی وقتی خدا را قبول داریم باید «اشهد ان لا اله الا الله» بگوییم، عمل به ارکان هم هست، یعنی همان دینی را که یاد گرفته‌ایم انجام کنیم، نماز، روزه، حج، زکات، صله‌رحم، کمک به مستمندان، رحم و مروت نسبت به بندگان خدا، مهربانی نسبت به همسایه، احسان و نیکی نسبت به والدین، رحم و مروت نسبت به همسر و فرزند، این‌ها عمل به حقایق دینی است.

رسول خدا (ص) ما را راهنمایی کردند که اگر می‌خواهید مسلمان باشید باید مسافر به سمت ایمان باشید، اگر هم می‌خواهید ایمان داشته باشید باید در قلبتان یقین داشته باشید، باید به احکام دین عمل کنید، باید در زبان و بیان هم نشان دهید که طرفدار دین هستید، با فتنه مخالف هستید، با فتنه‌گران دشمن هستید، دوستانتان مشخص و دشمنانتان نیز مشخص هستند، شما باید دشمنی خود را با استکبار امریکایی به زبان بیاورید، باید اظهار کنید با یهودیان کودک‌کش قساوت‌مند دشمن هستید، باید نشان دهیم حامی مردم مسلمان مستضعف یمن، سوریه، فلسطین، لبنان، غزه و عراق هستیم.

بنابراین لازم است دین خود را به زبان هم اظهار کنیم، وقتی ما ایمان آوردیم کم‌کم قلب‌مان با تقوا آشنا می‌شود، تقوا نورانیتی است که نتیجه نماز، روزه و هر خوبی است، هر خوبی که می‌کنیم نور قلب ما شعله‌ور می‌شود، کارهای خوب آدم را نورانی می‌کنند.

خداوند در آیه 183 سوره بقره فرمود «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، یعنی (اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد).

روزه انسان را نورانی می‌کند، در ماه مبارک رمضان این را به عینه می‌بینیم که هنگام افطار چه حالی دارید؟ این حال نورانیت تقواست، زمان سحر چه حالی دارید؟ آن حالت نورانیت تقوا است، مناجات ماه مبارک رمضان چه حالتی را در ما به وجود می‌آورد، وقتی به حرم مکرم امام رضا (ع) وارد می‌شویم چه حالتی به ما دست می‌دهد؟ این همان نورانیت تقواست.

خداوند فرمود روزه می‌گیرید تا به تقوا برسید، عبادت می‌کنید تا به تقوا برسید، حج می‌روید تا به تقوا برسید، همه این‌ها تقوا را در شما تقویت می‌کنند، بنابراین ما با ایمان به تقوا می‌رسیم، با ایمان خوبی‌ها در زندگی ما زنده می‌شود، با تقوا علاقمندی ما نسبت به خوبی‌ها افزایش پیدا می‌کند و نسبت به بدی‌ها در عمق جانمان منزجر می‌شویم.

اگر ما از دروغ بدمان نیاید تقوا نداریم، یک موقع هست که ما به سختی می‌توانیم دروغ نگوییم، پس این تقوا نیست، خیلی خوب است که آدم جلوی خود را بگیرد تا غیبت نکند، اما وقتی نور تقوا در درون ما روشن شد، نمی‌توانیم غیبت کنیم، نمی‌توانیم خلاف کنیم، اگر با تقوا باشیم نمی‌توانیم خیانت کنیم و لقمه حرام بخوریم.

البته اول باید تمرین کنیم و جلوی خود را بگیریم تا به این مراحل برسیم، اما به مرور زمان وقتی نور تقوا پیدا شد آن موقع به راحتی بدی‌ها را کنار می‌گذاریم و نسبت به خوبی‌ها عشق می‌ورزیم.

البته تقوا هم مثل ایمان مراتبی دارد، تقوا هم مثل سواد است و حداقل و حداکثر دارد، آدم‌هایی که کمترین تقوا را هم دارند، قرآن آن‌ها را هم هدایت می‌کند، بالاترین درجه تقوا نیز به گونه‌ای است که نه فقط خودمان تقوا داشته باشیم، بلکه بتوانیم جمعیتی را در مسیر تقوا جلو ببریم.

یکی مانند حاج قاسم سلیمانی می‌شود که فقط خودش نیست که تقوا دارد، بلکه جهان را در مسیر تقوا به قیام وا می‌دارد، اهل عالم را در تقوا به تواضع وا می‌دارد، مردم را با دین آشنا کرد، مردم را با جوانمردی و صداقت رفیق کرد، این می‌شود معنای آیه 74 سوره فرقان که خداوند فرموده «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا».

بعد از اینکه ما در تقوا پخته، نورانی و آماده شدیم، به یک مرتبه بالاتری راه پیدا می‌کنیم، آن مرتبه بالاتر یقین است، یقین یعنی هر چه اعتقاد داریم ذره‌ای خلاف در اعتقاد ما نیست و ذره‌ای شک در وجود ما راه ندارد.

خداوند فرموده با عبادت یقین پیدا می‌شود، این معنا در آیه 99 سوره حجر است که خداوند می‌فرماید «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»، یعنی (و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد).

خداوند فرموده آنقدر خالصانه، بی‌ریا و با فهم و شناخت عبادت کن تا یقین حاصل شود، البته این آیه طور دیگری هم معنا می‌شود، یعنی آنقدر عبادت کن تا مرگت فرا برسد، چون کسی به مرگ شک ندارد و همه به آن یقین دارند.

یقین هم به معنای نتیجه عبادت است، هم وقتی به مرگ فکر می‌کنیم همه می‌دانیم که مرگ حق است و همه خواهیم رفت.

امام رضا (ع) فرمودند ایمان درجه‌ای بالاتر از اسلام است، سپس فرمودند تقوا درجه‌ای بالاتر از ایمان است، یقین بالاتر از تقواست، یعنی انسان باید به تقوا برسد تا چراغ یقین در جانش روشن شود، سپس فرمودند در میان بندگان خدا هیچ چیزی کمیاب‌تر از یقین وجود ندارد.

یقین خیلی کم پیدا می‌شود، خیلی قیمتش بالاست و خیلی ارزش دارد، همه نمازها، عبادت‌ها، زیارت‌ها و فعالیت‌های ما باید به یقین منتهی شود، اینجا هم که به پابوسی امام رضا (ع) آمده‌ایم، می‌خواهیم بگوییم یا علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) دست ما را برای رسیدن به یقین بگیر، اگر در دل ما شک و شبهه‌ای وجود دارد، برکت زیارت تو این شبهه‌ها را از دل ما دور کند و با یقین زندگی کنیم، با یقین بمیریم و با یقین محشور شویم.