امروز :
Skip to main content

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در جلسه دوم تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان گفت: هر کس قرآن را جلودار و امام خود قرار دهد تا بهشت هدایت می‌شود.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در جلسه دوم تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان (۴ فروردین ۱۴۰۲) که در مسجد شیخ‌الاسلام برگزار شد، اظهار کرد: زندگی با قرآن کاملاً متفاوت از زندگی غیر قرآنی است، یعنی اگر کسی با قرآن زندگی کند زندگی‌اش یک جور می‌شود و اگر کسی زندگی‌اش بدون قرآن باشد جور دیگری می‌شود.

برای مثال خداوند در آیه 19 سوره مبارکه رعد می‌فرماید «أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» یعنی (پس آيا كسى كه مى‏‌داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده حقيقت دارد، مانند كسى است كه كوردل است؟ تنها خردمندانند كه عبرت مى‏‌گيرند)، خداوند در این آیه فرموده آیا کسی که خودش می‌داند و می‌فهمد که این قرآن به حق از جانب خدا بر پیغمبر (ص) نازل شده است، با کافر نابینای جاهل یکسان است؟ تنها عاقلان متذکر این حقیقت هستند.

خداوند در این آیه به‌صورت ویژه راجع به دانش قرآنی صحبت کرده و می‌فرماید آیا کسی که وقتی آیات قرآن را می‌خواند متعجب و شگفت‌زده می‌شود، با کافران یکسان است؟

در سوره جن داریم که جنیان وقتی در نماز صبح آیات قرآن را از زبان پیامبر (ص) شنیدند شگفت‌زده شدند، پس چرا ما که انسان هستیم وقتی قرآن را می‌شنویم شگفت‌زده نمی‌شویم؟ برای اینکه قدر، منزلت و اهمیت قرآن را نمی‌دانیم و حواسمان نیست که این کتاب از طرف خدا و کلام خداست.

خداوند در آیه 19 سوره رعد می‌فرماید کسی که به این مقام رسیده که وقتی قرآن را می‌شنود می‌فهمد که کلام خداست، آیا این فرد که می‌فهمد این با کلمات دیگر فرق می‌کنند با کفار یکسان است؟

اکنون برای مثال اگر به قاریان قرآن بگوییم نهج‌البلاغه یا خطبه غدیریه پیغمبر (ص) را مانند قرآن بخوانند، نمی‌توانند، چون لحن قرآن، موسیقی قرآنی و آهنگ قرآنی به‌گونه ویژه‌ای است و خداوند این اندازه کتابش را در حراست و حفاظت و با رمز و راز قرار داده تا ما اهمیت آن را بفهمیم.

خداوند می‌فرماید اگر کسی بفهمد این قرآن کلام خداست و با کلام همه حتی انبیاء فرق دارد، آیا این مثل کسی است که کور است؟

در حقیقت این آیه افراد را دو دسته می‌کند و می‌گوید آدم‌ها یا بینا و بصیر هستند که امتحانش فهم کتاب خداست، یا نابینا هستند حتی اگر علامه دهر و استاد برجسته باشند؛ اینکه فردی چشم دارد یا ندارد، پای قرآن و درک آن معلوم می‌شود.

آیات قرآن افراد بینا و بصیر را آنچنان منقلب می‌کند‌ که اشک از دیدگان آن‌ها جاری می‌شود، برخی افراد هم قرآن و غیر قرآن برای آن‌ها فرق ندارد، برای مثال منافقین این‌گونه بودند که وقتی شخص پیغمبر (ص) می‌آمد برای آن‌ها قرآن بخواند سرشان را بر می‌گرداندند، یعنی اینکه استعداد، آمادگی، لیاقت و زمینه برای قرآن نداشتند.

خداوند در انتهای آیه 19 سوره رعد می‌فرماید این حقیقت را اولو الالباب متوجه می‌شوند و کار هر کسی نیست که فرق بین آدمی که قرآن را درک نمی‌کند با کسی که قرآن او را زیر و رو می‌کند را متوجه شود.

فهم تفاوت بین این دو گروه با اولو الالباب است، اولو الالباب همان اهل ذکر هستند، بهترین کسی که اولو الباب را معرفی می‌کند خداست، خداوند در آیه 191 سوره آل‌عمران می‌فرماید «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» یعنی (همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏ انديشند [كه] پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده‏ اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار).

بنابراین اولو الالباب کسانی هستند که اگر سرپا هستند، اگر نشسته‌اند، اگر خوابیده‌اند و در همه حال اهل ذکر هستند، یک وقت ما سالم هستیم، یک وقت ناخوش هستیم، یک وقت غنی و ثروتمند هستیم و قیام و قوام به مال داریم، خداوند می‌فرماید مال شما مانند ستون فقرات است، مال خود را به دست دیوانگان نسپارید، خداوند می‌فرماید سر پا بودن و ایستادگی شما به پشت صحنه اقتصادی‌تان مربوط می‌شود، اگر اقتصاد نداشته باشید فقیر هستید.

مسکین به معنای زمین‌گیر است، فقیر کسی است که گویا ستون فقراتش شکسته و قیام و قوام ندارد، مال به انسان قوام می‌دهد، خداوند در آیه 191 سوره آل‌عمران می‌فرماید اولو الالباب آن‌هایی هستند که هرگز از خدا فاصله نمی‌گیرند، چه در حالت ایستاده، چه نشسته و یا خوابیده باشند، چه مریض و یا سالم باشند، چه فقیر و یا ثروتمند باشند، چه در مسند قدرت یا در انزوای کامل باشند، در هر شرایطی اهل ذکر هستند.

خداوند در ادامه این آیه می‌فرماید اولو الالباب درباره آفرینش آسمان‌ها و زمین فکر می‌کنند، چشم‌بسته نگاه نمی‌کنند، خیلی از ما عمرمان تمام می‌شود اما دست آخر نمی‌فهمیم زمین دور خورشید می‌گشت یا خورشید به دور زمین می‌چرخد، این خوب نیست، قرآن آمده در سوره شمس ما را به این معانی توجه داده است.

کلمه «يَتَفَكَّرُون» در آیه 191 سوره آل‌عمران باعث شده دانشمندان اسلامی در نجوم از دیگر مردم دنیا جلوتر هستند، یعنی دانشمندانی که در حیطه اسلام به کائنات پی برده‌اند فهمیده‌اند خورشید مرکز مجموعه منظومه شمسی است، زمین به دور خورشید می‌چرخد، ماه به دور زمین می‌گردد، زمین در عین حال دور خودش هم می‌چرخد، مجموعه خانواده منظومه شمسی، غیر از اینکه در داخل خودشان این ارتباطات را دارند، همه با هم در حرکت هستند.

همان‌طور که در پیچیدگی‌های کهکشان‌ها باید فکر کرد، دانشمندان به شگفتی‌های اتم نیز واقف شده‌اند، شگفتی‌های اتم‌ها نیز کمتر از شگفتی‌های کهکشان‌ها نیست، قرآن می‌گوید آن‌ها که فکر می‌کنند، قبل از فکر اهل ذکر هستند.

ذکر مثل زمین است، فکر مثل نهال است، در فضای باغداری این‌گونه است که باید قبل از کاشت نهال، زمین آماده شود، ذکر و ارتباط با خدا نیز زمینه روحی، فکری، معرفتی، ایمانی و استعدادی را مهیا می‌کند، فکر هم آن نهال‌هایی است که باید در سرزمین ذکر یعنی در عرصه روح، جان و قلب آدمی کاشته شود، آن وقت این ثمر می‌دهد.

بنابراین قرآن اولو الالباب را این گونه معنا می‌کند که اهل ذکر و فکر هستند، این گونه افراد هر کجای عالم را که نگاه می‌کنند زیبا می‌بینند، آیات سوره آل‌عمران حالات این افراد را بیان می‌کند که دریافته‌اند خدا چه عالم زیبایی را آفریده و هر چه نگاه می‌کنی در عالم ناهمگونی مشاهده نمی‌شود، هر چه هست زیبایی و سازگاری است.

این گونه افراد به خدا می‌گویند خدایا اگر تو کسی را به آتش جهنم در افکنی، او را خوار کرده‌ای، یعنی «و لقد کرمنا بنی آدم» خوار می‌شود، این افراد می‌گویند عالم باطل نیست اما ما از روی جهالت، نادانی و عدم ارتباط با خدا و ذکر عالم را هرج و مرج دیدیم و با غیبت آبروی دیگران را بردیم، یعنی در این نظم زیبای عالم هستی موج منفی و تاریک ایجاد کردیم.

چنین افرادی بعد از اینکه اهل ذکر می‌شوند می‌گویند خدایا اگر ما را با این وضعیت به جهنم ببری ما خوار می‌شویم، و چون اهل ذکر و فکر هستند به اینجا می‌رسند که چشم، گوش و دلشان متحول می‌شود، کارآمدی آن‌ها معجزه‌آسا می‌شود، گوشی که قبلاً فقط صداهای ظاهری را می‌شنید الان می‌گوید «إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ» و اسرار عالم را می‌شنود.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین بیان کرد: بنابراین قرآن برای فهمیده شدن نیاز به اولو الالباب دارد، به عبارت دیگر فهمیدن قرآن لیاقت می‌خواهد، باید این لیاقت را از خداوند بگیریم.

ابوحنیفه شخصی بود که خیلی وانمود می‌کرد قرآن بلد است، در حالی که چیزی از قرآن نمی‌دانست و فقط ظواهر را می‌دانست، امام صادق (ع) چند سؤال قرآنی از او پرسید تا او را سر جا بنشاند و او مردم را به اشتباه نیندازد، یکی از سؤالات این بود که پرسید معنای آیه «وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا» چیست؟ ابوحنیفه پاسخ داد یعنی هر کس وارد خانه خدا می‌شود مال و جانش در امان است، امام صادق (ع) فرمود ابن‌زبیر هم در خانه خدا بود، پس چرا کشته شد؟

ابو حنیفه در پاسخ متحیر ماند، حضرت فرمود «وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا» شرط دارد، ما شرط آن هستیم، یعنی اگر ما خانه خدا را مدیریت کردیم و افکار و اندیشه‌های رسول خدا توسط ما در آنجا اعمال شد، آن موقع این آیه محقق می‌شود.

مانند این بود که امام رضا (ع) در نیشابور فرمود «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»، سپس فرمود «بشروطها، و انا من شروطها»، یعنی کلمه لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ آن موقعی امن می‌شود و امنیت می‌آورد که ما مدیریت جامعه اسلامی و امت دینی را داشته باشیم.

در کنزالعمال که متعلق به اهل سنت است، یک حدیث بسیار کلیدی از رسول خدا (ص) آمده که حضرت فرمودند «علَيكُم بالقرآنِ، فاتَّخِذُوهُ إماما و قائدا»، یعنی قرآن برای شما امام و قائد باشد، ببینیم فرق امام و قائد چیست؟

بنابراین پیامبر (ص) فرمود قرآن امام و قائد شماست، یعنی هم ایده و آرمان را به شما می‌دهد، هم دست شما را در میدان می‌گیرد.

در کتاب شریف کافی این حدیث اینگونه آمده که حضرت فرمودند وقتی همه جا را فتنه گرفت، آنقدر فتنه‌ها جدی شد که روز شما را مانند شب تیره و تار کرد، در چنین شرایطی به قرآن پناه ببرید؛ گویا این حدیث تفسیر حدیث پیشین در کنزالعمال است.

در ادامه این حدیث آمده که قرآن شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته می‌شود، شِکوه کننده‌ای است که خدای متعال شکایتش را قبول می‌کند، هر کس قرآن را جلودار و امام خود قرار دهد و با آهنگ قرآن حرکت کند، قرآن او را تا بهشت رهبری می‌کند، علتش هم این است که قرآن مسافر بهشت است، یعنی قرآن از ناحیه خدا آمده و به سوی خدا می‌رود، وقتی که به سوی خدا می‌رود بنابراین هر کس به قرآن چنگ بزند، قرآن او را با خود تا بهشت می‌برد.

در بهشت به آدم‌ها می‌گویند بگو در دنیا چقدر با قرآن ارتباط داشتی؟ به همان اندازه در اینجا مقام داری. هر چقدر به دستوراتی که در آیات قرآن داده شده، اهمیت دهیم و عمل کنیم، همان قدر در بهشت مقام داریم، کسی که آیه نیکی به پدر و مادر را می‌خواند اما دل پدر و مادر را خون می‌کند، قرآن او را لعنت می‌کند، کسی که اهل رباست اما آیات مربوط به ربا را می‌خواند، خدا بر او لعنت می‌فرستد، بنابراین باید در کنار قرائت قرآن، به آن عمل کنیم.

پیامبر (ص) در ادامه فرمودند هر کس قرآن را پشت‌سر بگذارد، یعنی اول کار خود را می‌کند، بعد هم به قرآن قسم می‌خورد و می‌گردد تا آیه‌ای پیدا کند که کار خود را توجیه کند، قرآن چنین کسی را به سوی جهنم می‌راند، مسیر قرآن جهنم نیست، بنابراین قرآن چنین فردی را به سوی جهنم سوق می‌دهد.

در ادامه حدیث آمده که قرآن دلیل و راهنماست، راجع به ائمه اطهار (ع) هم داریم که ائمه اطهار (ع) دلیل هستند، قرآن هم دلیل است، خیلی جاها اسامی قرآن و ائمه (ع) مشترک می‌شود، برای مثال هر دو نور هستند، هر دو هدایت هستند، هر دو صراط مستقیم هستند، هر دو عزیز و کریم هستند، قرآن و ائمه (ع) خیلی چیزهای مشترک دارند، یکی از این چیزهای مشترک همین کلمه «دلیل» است، یعنی انسان را به بهترین راه راهنمایی می‌کنند.

قرآن نور است، البته اصل نور خداست، این نور از دو طریق اعم از جلوه اهل بیت (ع) و جلوه قرآن کریم بر ما تابیدن گرفته است، هم قرآن و هم اهل بیت (ع) نور هستند، در اینکه قرآن نور است شکی نیست، ما محتاج نور خدا هستیم.

وقتی نور خورشید می‌خواهد به زمین بتابد، خدا فیلترهای زیادی گذاشته تا ما بتوانیم این نور را تحمل کنیم، نور خدا نیز همین گونه است، اگر نور خدا تجلی کند عالم توان و تحمل ندارد، خدا این نور را در یک جریان و مسیری قرار می‌دهد که ما به وسیله آن جریان و مسیر بتوانیم از این نور بهره‌مند شویم.

خدای متعال آنقدر قرآن را تنزل داده که گوش‌ها، دل‌ها، روح، جان و شخصیت ما بتواند کلام خدا را هضم کند، اهل بیت (ع) نیز همین‌طور هستند، اگر پیغمبر با آن ذات نبوی و رسالی تجلی پیدا می‌کرد ما طاقت ارتباط با آن حضرت را نداشتیم اما این پیغمبر در کوچه و بازار زندگی ما می‌آمد و مانند ما زندگی می‌کرد، یعنی این حد تنزل شده پیغمبر است، نازل شده شخصیت امیرالمؤمنین (ع) نیز آن چیزی است که ما بفهمیم و بتوانیم آن را در حد خودمان درک کنیم.

بنابراین در نور بودن قرآن شکی نیست، در حدیثی در جلد یک کافی آمده که ابو ایوب از ابی‌خالد کابلی نقل می‌کند که از امام باقر (ع) درباره قول خدا سؤال کردم که آیه «فَـ امِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِي أَنزَلنَا» به چه معناست؟

یک مصداق این آیه قرآن و یک مصداق آن اهل بیت (ع) هستند، یعنی این دو ثقلین هستند و محال است از هم جدا شوند، امام باقر (ع) فرمود یا اباخالد، به خدا سوگند منظور از این نور ائمه (ع) و آل پیغمبر هستند، این‌ها تا قیامت می‌درخشند و در عالم نورافشانی می‌کنند، اکنون نیز در همه دنیا هر کجا نام ائمه (ع) وجود دارد، آنجا روشن است و نورافشانی می‌کنند، به نور ائمه (ع) بود که سوریه امنیت پیدا کرد، یمن مقتدر شد، لبنان تبدیل به قدرت منطقه شد، این از نور ولایت و اهل بیت (ع) است.

امام (ع) در ادامه فرمود نوری که خدا نازل کرده، ائمه (ع) هستند، نه فقط در زمین، بلکه در همه کهکشان‌ها نیز نور ائمه (ع) است که به همه عالم روح و جان داده است، نور ائمه (ع) در دل کسانی که ایمان آورده‌اند از نور خورشید درخشان‌تر است، ائمه قلوب و دل‌های مؤمنین را نورانی می‌کنند، خدا همین نور را از کسانی که نمی‌خواهد این نور به آن‌ها برسد برمی‌گیرد، یعنی خدا نمی‌گذارد اهل بیت (ع) آدم‌های نالایق را نورانی کند و نور اهل بیت (ع) به درد آن‌ها نمی‌خورد.

امام باقر (ع) در ادامه فرمود قلب آن‌هایی که با ولایت اهل بیت (ع) بیگانه هستند و نسبت به اهل بیت (ع) عناد و کینه دارند تاریک می‌ماند، هیچ کسی نمی‌تواند از نور ما استفاده کند و  با ما همراه شود، مگر اینکه خدا قلبش را مطهر کند.

امام باقر (ع) فرمود هیچ بنده‌ای نمی‌تواند ولایت ما را بپذیرد، تا زمانی که خدا قلبش را پاک کند، پیش از پاک شدن، این بنده نه می‌تواند قرآن را درک کند و نه می‌تواند اهل بیت را بفهمد، خدا قلب هیچ بنده‌ای را پاک نمی‌کند، مگر اینکه در پیشگاه اهل بیت (ع) تسلیم باشد، در قیامت که حساب خیلی سخت است، خدا نسبت به کسانی که با اهل بیت (ع) زندگی کرده‌اند آسان می‌گیرد، آنجا که فزع وحشتناک است، خدای متعال پیروان اهل بیت (ع) را در امن و امان قرار می‌دهد.

خداوند در آیه ۳۷ سوره نور پای اهل بیت (ع) را به میان آورده و در آیه ۴۰ این سوره می‌فرماید هر کس را خدا نورانی نکند، هیچ نوری در وجود او نخواهد بود، یعنی هیچ خیری در وجود او نیست و هیچ کرامتی ندارد، هیچ عزتی در شخصیت او نیست؛ ما از دو منبع می‌توانیم کسب نور کنیم، نخست از منبع قرآن کریم و سپس از منبع اهل بیت (ع)، امیدواریم خدا دل‌های ما را به نور قرآن و اهل بیت (ع) نورانی کند.