نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم به تشریح انکار کنندگان روز قیامت پرداخت.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه چهلویکم تفسیر قرآن کریم (۱۶ مهر ماه ۱۴۰۲) در ادامه تفسیر سوره قیامت اظهار کرد: خداوند در آیات 1، 2 و 3 سوره قیامت میفرماید «لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ، أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَه»، یعنی (سوگند به روز قيامت، و سوگند به نفس لوامه و وجدان بيدار و ملامتگر كه رستاخيز حق است، آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد).
خداوند در آیه 3 سوره قیامت میفرماید آیا انسان تصور میکند ما استخوانهای او را جمع نمیکنیم و این استخوانها پراکنده میشوند؟ خداوند در آیه 4 سوره قیامت میفرماید «بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ»، یعنی (آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم).
خداوند در این آیه میفرماید نه تنها در قیامت انسان را سرپا میکنیم، بلکه انگشتانش را همان طور که هست سر جای خود قرار میدهیم، حتی نقطههای ریز سر انگشتان هر کسی، همان طور که در دنیا بوده، مجدداً جمع میشوند.
خداوند در آیه 5 سوره قیامت میفرماید «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»، یعنی (انسان شك در معاد ندارد بلكه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت در تمام عمر گناه كند)، خداوند در این آیه میفرماید چرا انسان در رابطه با قیامت این گونه فکر میکند، حالت انکار میگیرد و ناباوری در او ظهور میکند؟ بخاطر اینکه میخواهد جلوی راهش باز باشد و هر کاری خواست انجام دهد.
خداوند در آیه 6 سوره قیامت میفرماید «يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ»، یعنی (از اينرو مىپرسد قيامت كى خواهد بود)، خداوند در این آیه میفرماید انسان به حالت انکار سؤال میکند که قیامت کجاست، یعنی به لفظ عامیانه با خود میگوید کو تا قیامت؟ یا اینکه میگوید اصلاً قیامت چیست که راجع به آن صحبت میکنید!
خداوند در آیات 7 تا 10 سوره قیامت میفرماید «فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ، وَخَسَفَ الْقَمَرُ، وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ، يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ»، یعنی (بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش در آيد، و ماه بىنور گردد، و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند، آن روز انسان مىگويد راه فرار كجاست)، خداوند در این آیات میفرماید همان آدمی که منکر روز قیامت بود، وقتی قیامت میشود به دنبال این است که راه فرار پیدا کند.
ما نفسهای مختلفی اعم از نفس لوّامه، امّاره، مطمئنّه و مُلهمه داریم، برخیها انواع نفس را به این 4 مورد دستهبندی نکردهاند و عناوین دیگری نظیر نفس راضیه و مرضیه هم آوردهاند، استناد آنها به آیات آخر سوره فجر است، در آن آیات مشخص است که راضیه و مرضیه عِدل نفس نیستند، بلکه همان نفس مطمئنه حالاتی دارد که یکی از حالات آن راضیه مرضیه است، یعنی در شرایطی هستید که هم شما راضی هستید و هم خدا از شما راضی است، بنابراین این راضیه و مرضیه را نمیتوان به عنوان دو نفس در کنار نفسهای دیگر معرفی کرد.
این هم مستند قرآنی دارد، خداوند در آیات 7 و 8 سوره شمس فرمود «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»، یعنی (سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد، سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد)، نفسی که خدا به او اعتدال بخشید، رها نشد، کج و معوج نیست، فجور و تقوا به این نفس الهام شده است، مطابق این آیه مشخص میشود نفس الهامپذیر است.
نفس این استعداد را دارد که به او الهام شود، این استعداد را دارد که این الهام را بگیرد و در فهم الهامی اعتلا و آمادگی بیشتر پیدا کند.
خداوند در آیه 29 سوره انفال فرمود «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»، یعنی (ای اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد یعنی دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد، که خدا دارای فضل و رحمت بزرگ است).
خداوند در این آیه میفرماید اگر شما اهل تقوا باشید ما به شما فرقان میدهیم، یعنی زمینههایی را در شما ایجاد میکنیم که درک میکنید و میفهمید، خوب و بد را تشخیص میدهید، شاید گاهی برای ما هم پیش آمده باشد که با یک نفر صحبت میکنیم اما مسلمترین مسائل پیش پا افتاده را نمیتواند قبول کند، برای مثال به برخیها اگر بگوییم ما نسبت به مردم مظلوم فلسطین وظیفه داریم، میگویند ما چه وظیفهای نسبت به آنها داریم؟ یعنی نمیتوانند شرایط را درک کنند و بفهمند.
اینها یک حالت بیتفاوتی نسبت به حق و باطل، نور و تاریکی، ولایت شیطان و ولایت خدا دارند، این بیتفاوتی آزار دهنده است، درون چنین کسانی تاریک است، نظم ایمانی و قرآنی ندارند، فرقان و قدرت تشخیص در آنها وجود ندارد، از ابتدای پیروزی انقلاب تا امروز با این قبیل افراد و این گونه مسائل زیاد مواجه شدهایم، اگر به نفس ملهمه دقت کنیم خیلی چیزها در این خصوص برای ما روشن میشود.
در صفحه 202 جلد یک اصول کافی در حدیثی از امام رضا (ع) آمده که حضرت فرمودند اگر خدا مأموریت و مسئولیت عدهای از بندگان را بر عهده یک بنده دیگر بگذارد، یعنی شرایط به گونهای باشد که این بنده احساس کند تکلیف شرعی و خدایی است که او باید به امور بندگان خدا بپردازد، در این صورت خداوند سه چیز به او میدهد، این سه چیز ارکان ولایت، رهبری، امامت و توانمندیهای این مسئولیت هستند.
برای مثال امام (ره) رهبر جامعه مسلمانان میشود و میخواهد در مقابل صهیونیستها، انگلیس، آمریکا، شوروی، چین و همه قدرتها جایگاه اسلام را برجسته نشان دهد یا میخواهد در مقابل کاپیتولاسیون، عزت و اقتدار مسلمانان را حفظ کند، یک وقت ممکن است ما بدانیم کسانی برای این مسئولیت از ما بزرگتر هستند که میتوانند در جایگاه ما قرار بگیرند، در این شرایط ما نباید جلو بیفتیم و باید به این فرد بزرگتر کمک کنیم.
یا برای مثال رهبر حکیم انقلاب را ببینید، شما سیر تاریخی نگاه رهبر حکیم انقلاب را نسبت به رژیم منحوس صهیونیستی مطالعه کنید و ببینید چه مراحلی در رهنمودهای امام (ره) و رهبر فرزانه انقلاب طی شد تا امروز که ما به اینجا رسیدهایم، در آیینه این حدیث میتوان نفس ملهمه را به خوبی تماشا کرد.
رهبر حکیم انقلاب را دیدیم که در مجلس خبرگان با اینکه ایشان بهعنوان رهبر معرفی شد اما خودشان در ابتدا مخالفت کردند، تحلیل بنده این است شاید ایشان تصور کردند اگر خدا مرا برای رهبری بخواهد، مخالفت یا عدم مخالفت من تأثیری ندارد اما اگر خدا مرا برای این کار نخواهد، من باید با آن مخالفت کنم تا سراغ فرد دیگری بروند اما دیدیم که خدا خواست تا ایشان را اختیار کند.
یکی از این سه چیز که امام رضا (ع) در حدیث فرمودهاند شرح صدر است، یعنی وقتی خدا بندهای را برای کاری برگزیند، به او شرح صدر میدهد، شرح صدر اولین مورد از نیازهای ضروری عرصههای امامت، ولایت و رهبری است، همین که خداوند به موسی (ع) فرمود به سوی فرعون برو زیرا او طغیان کرده است، موسی (ع) از خداوند شرح صدر خواست، همچنین خداوند به پیامبر (ص) فرمود «الم نشرح لک صدرک»، بنابراین معلوم میشود کسی بخواهد چنین کارهایی انجام دهد خیلی جدی به شرح صدر محتاج است.
دومین مورد این است که وقتی خدا کسی را برای رتق و فتق امور بندگان برگزیند، قلبش را از چشمههای حکمت پر و لبریز میکند و کلماتش حکیمانه میشوند، هم راجع به امام (ره) و هم راجع به رهبر حکیم انقلاب میبینیم اگر طبق حساب، مطالعه، فکر، روانشناسی و انسانشناسی بررسی کنیم، مشخص میشود این بزرگان حکیم بوده و هستند.
درستترین صفت برای رهبر انقلاب کلمه «حکیم» است، چون از وجود ایشان حکمت میجوشد، این مطالب، معانی و کلماتی که به کار میبرند، همه را میتوان تابلو کرد و تأثیرش را در نفوس آدمها دید.
سومین موردی که خدا عنایت میکند این است که علوم الهامی به او میدهد، یعنی علوم او صفحات حفظی و کاغذی نیستند، علم او فرق میکند، علوم الهامی یعنی علومی که از ملکوت وجود انسان میجوشد.
برای مثال اگر یک چاهی حفر کنیم و به آب نرسیم، به جای آن بخواهیم با تانکر آب بیاوریم و در چاه بریزیم تا مزارع خود را با آن آبیاری کنیم، اگر هزار تانکر آب در این چاه بریزیم، شاید 50 تانکر بتوانیم از آن برداشت کنیم، زیرا چنین آبی در چاه گم میشود.
اگر همین چاه آنقدر عمق پیدا کند که به رگهها و مخازن آبهای زیر زمینی برسد، اگر هزار تانکر هم از این چاه آب برداشت کنیم، باز هم جای آن پر میشود، علوم الهامی نیز این طور هستند، حفظیات نیستند که فراموش شوند، بلکه با وجود انسان همراه میشوند.
امام رضا (ع) در ادامه این حدیث فرمود بعد از اینکه این فرد صاحب علوم الهامی شد، از پاسخ به هیچ سؤالی درمانده و خسته نمیشود، هیچ کجا بر سر دو راهیها از انتخاب درست باز نمیماند، خیلی وقتها برخیها دو راهیهای زیادی را رد کردهاند اما به یک دو راهی رسیدهاند که دیگر نتوانستهاند تشخیص بدهند راه صحیح کدام است، فرقان که در آیه 29 سوره انفال ذکر شد همین است که خداوند به این افراد فرقانی عنایت میکند که بر سر دو راهیها میفهمند باید چه کنند و کدام راه را انتخاب کنند، امام رضا (ع) در ادامه میفرماید چنین کسی از خطا و لغزش در امان است.
در رأس این معنا انبیای الهی و ائمه (ع) هستند، پیروان راستین آنان نیز به تناسب شایستگی، آمادگی و لیاقتی که دارند از این سفره بهرهمند میشوند.
در احادیث آمده اگر نفس ملهمه لازم دارید، چهل شبانه روز خود را برای خدا خالص کنید، ادامه راه را خدا به شما نشان میدهد و عرصههای حکمت را به شما مینمایاند، بنابراین اینها همان منابع برخورداری از علوم الهامی است.
خداوند در آیه 3 سوره قیامت فرموده (آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد)، خداوند در این آیه میفرماید آیا انسان گمان میکند خدا استخوانهای او را جمع نمیکند؟ این شبهه ممکن است در ذهن یک آدم عاقل هم سؤال باشد که خدا چطور میخواهد استخوانهای آدم را جمع کند؟ چون این استخوان خاک شده و از بین رفته است، کسی ممکن است در جست و جوی حقیقت باشد و این سؤال را بپرسد، یک نفر هم ممکن است برای انکار حقیقت چنین سؤالی را بپرسد.
خداوند در آیه 78 سوره یس میفرماید «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ»، یعنی (و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مىبخشد).
اُبی بن خَلف و همراه با عدهای گفتند برویم پیامبر (ص) را محکوم کنیم، یک استخوان پوسیده مُرده را پیدا کردند و خدمت حضرت رسول (ص) رفتند، استخوان را در مقابل حضرت گرفته و سائیدند و خاکستر کردند و خاکسترش را هم به باد دادند، یعنی ذرات این استخوان در باد گم شد.
خداوند در آیه 78 سوره یس میفرماید اینها آمدند برای پیامبر (ص) مثال عینی ساختند، آفرینش خود را هم فراموش کردند و گفتند خدا چطور میخواهد این استخوانی را که پوسیده و پراکنده شده، مجدد جمع کند؟ خداوند میفرماید اینها خودشان را یادشان رفته است، اگر خودشان را میفهمیدند اصلاً چنین سؤالی را نمیپرسیدند.
خداوند در آیه 79 سوره یس میفرماید «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»، یعنی (بگو همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد و اوست كه به هر گونه آفرينشى داناست)، مطابق این آیه خداوند به پیامبر (ص) فرمود همان کسی که اولین بار این را آفرید، مجدد او این استخوانهای پوسیده را جمع میکند.
آدم با اینهمه پیچیدگی و راز و رمزی که دارد، یک روز اصلاً وجود نداشته است، اگر کسی به این مسئله بیندیشد، جواب سؤالات بعدی را هم پیدا میکند.
در ادامه آیه 79 سوره یس نیز آمده که خدا به هر چیزی علیم بوده و قادر است هر کاری را انجام دهد، چرا که عالم، دانا و قادر است، هر خلقتی را خداوند خوب میداند و میتواند.
در تفسیر قمی درباره آیه 3 سوره قیامت آمده که خداوند فرموده ما استخوان آدمها را جمع میکنیم، هر چیزی را سر جای خود قرار میدهیم، همان طور که قبلاً بوده است.
در آیه 5 سوره قیامت آمده (انسان شك در معاد ندارد بلكه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت در تمام عمر گناه كند)، چرا انسان میخواهد قیامت را انکار کند؟ چرا اصلاً حوصله ندارد که راجع به قیامت فکر کند؟ زیرا میخواهد راحت باشد و با خودش میگوید اگر قیامت وجود داشته باشد، من باید مقیّد باشم و کارهایم را روی حساب و کتاب انجام دهم و هر لذتی را نمیتوانم ببرم، بنابراین قیامت را انکار میکنم تا جلوی راه من باز باشد.
یک طور هم میشود فکر کرد که اگر ما به قیامت اعتقاد داشته باشیم، دنیا را محدود میبینیم، یعنی میگوییم ما یک موقع خاک بودیم، یک موقع تبدیل به نطفه شدیم، در رحم مادر مراحلی را گذراندیم، بعد از آن مراحل به رحم دنیا منتقل شدیم، اینجا هم مثل رحم مادر است و قرار نیست ما همیشه اینجا بمانیم، ما باید از اینجا برویم اما در آیه 5 سوره قیامت آمده کسی که منکر قیامت میشود، میخواهد در خیالاتش دنیا را همیشگی بداند.
در برخی آیات قرآن کریم آمده خداوند در قیامت منکران قیامت را سرزنش میکند و میگوید مگر شما همانهایی نیستید که در قیامت خودتان را همیشگی میپنداشتید و میگفتید ما همیشه در دنیا هستیم؟ بنابراین منکران قیامت میخواهند در دنیا خیالشان راحت باشد و استرس و اضطرابی از بابت قیامت نداشته باشند، اینها همانهایی هستند که اگر در مجلسی یاد مرگ شود میگویند چرا حرف از مرگ میزنید، حرف از زندگی بزنید.
در روایات سفارش شده زیاد یاد مرگ کنید، یاد مرگ آدم را زنده و بامعنا میکند، آدم را ادب میکند، عقل آدم با این یاد پرورش پیدا میکند، در مرگ زندگی قرار دارد، مرگ یک انسان تلف شدن یک انسان نیست، خدا نمیگوید آدمها هلاک میشوند، انسان با کفر و گناه هلاک میشود اما با مرگ متوفی میشویم، متوفی یعنی بدون اینکه ذرهای تلف و گم شود، همه چیزش کامل جمع میشود و از این دنیا میرود تا به حساب و کتاب او در قیامت رسیدگی شود.
آنهایی که از مرگ میترسند، به این دلیل است که مرگ را برابر هلاکت میدانند، مگر یک طفل که از شکم مادر پا به دنیا میگذارد، هلاک و نابود میشود؟ وقتی به دنیا میآید زمینه رشد و کمال او فراهم میشود، اگر در شکم مادر بماند هلاک میشود و میمیرد.
خداوند در آیه 27 سوره غافر میفرماید «وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ»، یعنی (و موسى گفت من از هر متكبرى كه به روز حساب عقيده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردهام).
خدای متعال به نقل از موسی (ع) میفرماید اگر کسی قیامت را انکار کرد، متکبر است، برای اینکه چنین کسی حتی با خودش هم فرعونی برخورد میکند، قوه عاقله او میگوید برو در رابطه با قیامت کتاب بخوان، مطالعه کن یا سؤال کن اما او میگوید نه همین که من میگویم درست است، حضرت موسی (ع) میفرماید من به پروردگارم پناه میبرم از متکبری که به روز قیامت اعتقاد ندارد.
اکنون نیز ظلمها، قتلعامها، خیانتها، دزدیها، فسادها و هر بدی که از آدمها سر میزند مربوط به غفلت از روز قیامت است، هر گاه هر جا به هر اندازهای به قیامت توجه داشتیم به همان اندازه خود را کنترل میکنیم و هر چیزی را بر زبان نمیآوریم، هر چیزی را نمیشنویم، هر کاری انجام نمیدهیم، هر لقمهای نمیخوریم، چه زمانی این کارها را میکنیم؟ آن موقعی که قیامت را پشت گوش میاندازیم و نمیبینیم.
رسول گرامی اسلام (ص) به ابنمسعود فرمودند گناه را جلو نینداز، توبه را هم عقب نینداز، هر وقت خواستی گناه کنی بگو وقت ندارم، هر وقت هم خواستی توبه کنی بگو الان وقتش است و آن را به بعد موکول نکن، خداوند گفته آدمها میخواهند جلویشان باز باشد تا هر کاری بکنند، آدمها این طورند، اگر توبه را به بعد موکول کردید، هرگز چنین توبهای دست نمیدهد، خیلی وقتها اصلاً آدم زنده نمیماند تا بخواهد توبه کند.
بنابراین پیامبر (ص) به ابنمسعود سفارش کردند که همیشه به گناه بگو وقت ندارم و آن را به عقب بینداز اما توبه را جلو بینداز.
علیبنابراهیم، صاحب تفسیر قمی نیز در رابطه با آیه 5 سوره قیامت گفته آن کسی که میخواهد جلویش باز باشد و هر کاری دلش خواست بکند، کیست؟ او همان کسی است که وقتی گناه را میبیند راحت است اما برای توبه دائم میگوید وقت هست بعداً توبه میکنم و این کار را پشت گوش میاندازد و کار امروز را به فردا موکول میکند.
خداوند در آیه 6 سوره قیامت میفرماید «يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ»، یعنی (از اينرو مىپرسد قيامت كى خواهد بود)، برخی مفسران کلمه «أَيَّانَ» را باز کردهاند و تبدیل به دو کلمه شامل «أَیَّ» و «آن» شده است، «آن» را در فارسی هم به کار میبریم، به معنای الان و این زمان است، «أَیَّ» یعنی کجاست و کِی است؟ در مجموع یعنی لحظه قیامت و آنِ قیامت کجا و کِی است؟ یعنی آن موقعی که میخواهد قیامت شود کِی است؟
خداوند در آیه 16 سوره حدید میفرماید «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»، یعنی (آيا براى كسانى كه ايمان آوردهاند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم و فروتن گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و عمر و انتظار بر آنان به درازا كشيد و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند)، در این آیه نیز کلمه «يَأْنِ» آمده که همان معنای فوق را دارد.
خداوند در آیه 12 سوره ذاریات فرموده «يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»، یعنی (پرسند روز پاداش كى است)، در این آیه نیز کلمه «أَيَّانَ» آمده که از نظر جایگاه مشابه آیات فوق است.
ببینیم در مسیری که خداوند ریلگذاری کرده، قیامت کِی و کجاست و در چه مرحلهای قرار دارد؟ در سوره مبارکه مؤمنون، از آیه 12 تا 16 این ریلگذاری به خوبی دیده میشود.
خداوند در این آیات میفرماید «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ، ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ، ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ».
معانی این آیات چنین است (و به يقين انسان را از عصارهاى از گل آفريديم، سپس او را به صورت نطفهاى در جايگاهى استوار قرار داديم، آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را به صورت مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه جنين را در آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است، بعد از اين مراحل قطعاً خواهيد مرد، آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد).
مطابق این آیات، عقبه ما از خاک است، بعد از مرحله خاک، انسان نطفه میشود، سپس تبدیل به علقه و سپس مضغه میشود، این مضغه یا گوشت کوبیده شده تبدیل به استخوان میشود، این استخوانها با گوشت پوشیده میشوند و بر اساس اسکلت و هیکل انسان تنظیم میشود.
خداوند میفرماید وقتی این کارها انجام شد جسم انسان کامل میشود اما انسان یک چیزی دارد که آن مهم و دارای ارزش است، این جسم مثل ماشین است، ماشین مهم نیست، آن کسی که پشت فرمان نشسته و این ماشین را میراند مهم است، کشتی و هواپیما مهم نیستند، کسانی دارای ارزش و اهمیت هستند که اینها را به حرکت در میآورند.
اینجا راننده و کسی که اینها را به حرکت در میآورد روح است، خداوند در آیه 72 سوره ص فرمود «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»، یعنی (پس چون او را كاملاً درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجدهكنان براى او به خاك بيفتيد).
جسم مَرکبی برای کارهاست، برای اینکه وقتی در دنیا میخواهیم زندگی کنیم باید در این خانه باشیم تا بتوانیم کارمان را انجام دهیم، بنابراین روح در انسان دمیده شد، خداوند این همه مراحل آفرینش انسان را مطرح کرد و خود را تحسین نکرد اما وقتی در انسان روح دمید فرمود «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»، بنابراین روح این اعتبار، آبرو و جایگاه را به انسان میدهد که خدا این جمله را به زبان بیاورد.
«احسن الخالقین» یک معنا هم دارد که یعنی ای انسان، اگر تو انسان باشی احسن المخلوقین هستی، من زیاد مخلوق داشتم، حیوانات، انواع و اقسام پرندگان، چرندگان، ماهیان، گیاهان، درختان و گلهای زیبا و معطر را آفریدم، برای هیچ کدام از اینها «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» نگفتم.
خداوند کهکشانها را با آن عظمت و بزرگی آفرید و چنین حرفی را نزد اما وقتی انسان را آفرید، با ترکیب فطرت و طبیعت و ترکیب جسم و روح «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» گفت، خداوند به انسان میفرماید اگر من به خاطر تو «أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» هستم، پس تو هم «احسن المخلوقین» هستی.
بنابراین مرحله خاک، نطفه، علقه، مضغه، استخوان و دمیده شدن روح طی شده است، مرحله بعدی کوچه به دنیای دیگری است، بعد از آن موقع مرگ است، آنهایی که تمایل دارند جلویشان باز باشد تا هر کاری بکنند، دوست دارند اصلاً راجع به مرگ فکر نکنند و روی نقشه خدا حرکت نمیکنند، بلکه بر اساس خیالات، آرزوها و هواهای نفسانی و غیرواقعی زندگی میکنند.
مرگ آخر نیست، پس از مرگ در قیامت مبعوث میشوید، بنابراین قیامت موقعی است که مرگ ما میرسد و از این جهان به عالم دیگری منتقل میشویم و قیامت در انتظار ماست.
خداوند در آیه 187 سوره اعراف میفرماید «يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»، یعنی (از تو در باره قيامت مىپرسند كه وقوع آن چه وقت است بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او هيچ كس آن را به موقع خود آشكار نمىگرداند اين حادثه بر آسمانها و زمين گران است جز ناگهان به شما نمىرسد باز از تو مىپرسند گويا تو از زمان وقوع آن آگاهى بگو علم آن تنها نزد خداست ولى بيشتر مردم نمىدانند).
خداوند در این آیه میفرماید سؤال میکنند کِی قیامت مستقر میشود و قرار میگیرد؟ خداوند به پیامبر (ص) میفرماید بگو علم آن نزد خداست و آن را هیچ کس جز خودش تجلی نمیکند، دست من یا هیچ کس دیگری نیست، قیامت خیلی زود و ناگهان میآید، مانند مرگ که ناگهانی به سراغ انسان میآید.
ظهور امام زمان (عج) نیز شباهت به همین موارد دارد، یعنی یک مرتبه گویا همه حیرتزده میشوند و شاهد ظهور خواهند شد.
خداوند در آیات 42 تا 46 سوره نازعات میفرماید «يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا، فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا، إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا، إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا، كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا»، یعنی (درباره رستاخيز از تو مىپرسند كه فرارسيدنش چه وقت است، تو را چه به گفتوگو در آن، علم آن با پروردگار تو است، تو فقط كسى را كه از آن مىترسد هشدار مىدهی، روزى كه آن را مىبينند گويى كه آنان جز شبى يا روزى درنگ نكردهاند).
خداوند در این آیات میفرماید ای پیامبر (ص)، مردم راجع به قیامت از تو سؤال میکنند اما این کار تو نیست، کار خداست که بگوید قیامت چه وقت است، تو پیغمبر انذاردهنده هستی برای کسانی که لیاقت داشته باشند واهمه ملاقات با قیامت در آنها ایجاد شود، وقتی هم قیامت را میبینند تصور میکنند یک روز یا شبی را در دنیا پشت سر گذاشتهاند.
یعنی ما که اینقدر در دنیا زمان را دراز میبینیم، در قیامت وقتی به عقب نگاه میکنیم میبینیم زمان خیلی کوتاه است، عمر ما خیلی کوتاه است اما ما خیال میکنیم خیلی بلند است.
حرکات آهسته مسابقات فوتبال را در تلویزیون ببینید، برای مثال حرکتی که در دو ثانیه اتفاق افتاده را آرام آرام نشان میدهند و چندین ثانیه طول میکشد، ما نیز گویا عمرمان را به صورت آهسته شده میبینیم، خیال میکنیم یک ماه یا یک سال چقدر است، خیال میکنیم چند دهه چقدر است اما اکنون که به عقب نگاه میکنیم گویا چند روز پیش بود که ما به مدرسه میرفتیم، گویا همه چیز مثل یک خیال تمام شد، قرآن هم میگوید در قیامت میبینند خیلی زود همه چیز تمام شده است.
خداوند در آیه 39 سوره مریم میفرماید «وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»، یعنی (و آنان را از روز حسرت بيم ده آنگاه كه داورى انجام گيرد و حال آنكه آنها اكنون در غفلتند و سر ايمان آوردن ندارند).
خداوند در این آیه میفرماید ای پیغمبر مردم را انذار کن تا حواسشان به یومالحسره باشد، یومالحسره یکی از نامهای روز قیامت است، یعنی روزی که مردم حسرت میخورند، آدمها باید در دنیا حواسشان به یومالحسره باشد، در قیامت همه حسرت میخورند، آن کسی که گناهکار بوده حسرت میخورد که چرا من گناه کردم، آن کسی که آدم خوبی بوده هم حسرت میخورد که چرا بیشتر خوبی نکرده است.
خداوند در آیه 87 سوره نساء فرمود «اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا»، یعنی (خدای یگانه، هیچ خدایی جز او نیست؛ محققاً همه شما را در روز قیامت که شک در آن نیست جمع آورد، و کیست که راستتر از خدا سخن گوید).
در این آیه «لَا رَيْبَ فِيهِ» به کلمه قیامت چسبیده شده است، هر کس قرآن را بفهمد میبیند که در هیچ چیز قرآن شکی نیست، اینکه از طرف خدا آمده شکی نیست، اینکه مطالبی را راجع به قیامت، انسان، خدا و هر چیز دیگری بیان کرده، شکی نیست، در این حرفها نمیشود شک و تردید داشت، چرا که عین حق و حقیقت هستند.
راجع به قرآن نیز در آیه 2 سوره بقره آمده «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»، یعنی (اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است)، در این آیه نیز «لَا رَيْبَ فِيهِ» به کتاب یعنی قرآن چسبیده است.
خداوند در آیات 26 و 27 سوره جاثیه میفرماید «قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ، وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»، یعنی(
بگو خداست كه شما را زندگى مىبخشد سپس مىميراند آنگاه شما را به سوى روز رستاخيز كه ترديدى در آن نيست گرد مىآورد ولى بيشتر مردم اين را نمىدانند، و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و روزى كه رستاخيز بر پا شود آن روز است كه باطلانديشان زيان خواهند ديد).
در این آیه نیز «لَا رَيْبَ فِيهِ» در کنار کلمه قیامت آمده است، خداوند در این آیات میفرماید آنهایی که عمر خود را به بطالت میگذرانند، در قیامت خسران را میبینند.
خداوند در آیه 30 سوره سبأ میفرماید «قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ»، یعنی (بگو ميعاد شما روزى است كه نه ساعتى از آن پس توانيد رفت و نه پيشى توانيد جست)، خداوند در این آیه میفرماید شما روز قیامت را نه میتوانید یک روز عقب بیندازید و نه میتوانید یه لحظه آن را جلو بیندازید، وقتش که شد از راه میرسد.
خداوند در آیه 7 سوره شوری میفرماید «وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»، یعنی (و بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا مردم مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن خلق كه ترديدى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش).
خداوند در این آیه به پیامبر (ص) میفرماید قرآن عربی را به تو دادیم، امالقری یعنی مکه و حول آن تا همه عالم را به تو دادیم، در این آیه نیز «لَا رَيْبَ فِيهِ» آمده است.