نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم، هفت سؤالی که از انسان در پل صراط پرسیده میشود را تشریح کرد.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه تفسیر قرآن کریم که در تاریخ ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ در مسجد شیخ الاسلام برگزار شد، اظهار کرد: در آیه 9 سوره جن آمده که جنیان گفتند قبل از اینکه پیامبر گرامی اسلام مبعوث شود ما استراق سمع میکردیم و از برخی اسرار آسمانها مطلع میشدیم، اما با آمدن پیامبر (ص)، خدا را شرایط را تغییر داد و کاری کرد اکنون اگر کسی بخواهد استراق سمع کند مجازات میشود و با شهاب الهی مورد اصابت قرار میگیرد.
ابنعباس شاگرد مکتب امیرالمؤمنین (ع) بوده است، او در رابطه با این آیه و رصد انسانها هنگام ورود به قیامت میگوید پل عبور از جهنم هفت ایستگاه دارد، خدا در هر ایستگاه از یک مسئلهای سؤال میکند، اولین سؤالی که میکنند شهادت لااله الا الله است.
ما ممکن است یک عمر بگوییم «أشهد أن لا إله إلا الله» اما ممکن است خدای ناخواسته حتی یک بار شهادت واقعی ندهیم و فقط طولیوار این جمله را بر زبان بیاوریم، هنر یک انسان این است که در طول عمر خود به جایی برسد که حقیقتاً به یگانگی خدا شهادت بدهد.
ما در هر نمازی دو بار تشهد میخوانیم، خداوند در سوره منافقون به پیامبر (ص) میفرماید وقتی منافقین نزد تو میآیند، میگویند ما شهادت میدهیم تو رسول خدا هستی، خداوند به پیامبر (ص) میفرماید خدا که میداند تو رسول او هستی اما همان خدا میداند که منافقین دروغ میگویند.
وقتی به یگانگی خدا شهادت میدهیم، یعنی در این عالم خدایی جز خدای یگانه نمیبینیم، پروردگاری جز پروردگار عالمیان نداریم، خدا را شهود میکنیم، اغلب فعلها در نماز بهصورت جمع به کار میروند اما وقتی به تشهد میرسیم بهصورت مفرد به کار میرود، چون هیچ کس از دل دیگری خبر ندارد و هر کس باید به صورت شخصی شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر (ص) بدهد.
وقتی شهادت حقیقی بدهیم، این شهادت در پل صراط به داد ما خواهد رسید، اگر بتوانیم واقعاً اهل شهادت دادن باشیم، از این ایستگاه پل صراط عبور خواهیم کرد، در ایستگاه دوم از نماز سؤال میشود، طبق روایات نماز بدون ولایت، نماز نیست.
در ایستگاه دوم از نماز سؤال میپرسند، اگر نماز تمام و کمال ارائه شده باشد، به فرد اجازه داده میشود به ایستگاه سوم راه پیدا کند.
در ایستگاه سوم از زکات سؤال می شود، زکات نمونهای است از صدقات، مبرّات، انفاقات، خمس و همه چیزهایی که یک مؤمن بر عهده دارد، اگر کسی توانست از عهده پاسخ به این معنا بر بیاید و چیزی برای گزارش دادن داشت، از این پل عبور میکند.
سؤال چهارم در پل صرات در رابطه با روزه است، اگر اینجا هم درست جواب داد و روزه خداپسند مقبول ارائه داد، به او اجازه میدهند به ایستگاه پنجم راه پیدا کند.
ایستگاه پنجم ایستگاه حج است، اگر کسی مستطیع باشد باید حج را به جا آورده باشد، اگر با پول حلال و با معرفت حج را به جا آورده باشد، از این ایستگاه نیز عبور خواهد کرد.
در ایستگاه ششم از جهاد و ایستگاه هفتم از عدل سؤال میکنند؛ این که فرد با بندگان خدا چه کرده است، حق مردم را رعایت کرده، حق خانواده، فرزند، والدین، همسر، همسایه، حق قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت، حقّ ولی و رهبر و همه حقوق دیگر را اگر رعایت کرده باشد، راحت میشود و کار تمام میشود.
اگر نتوانست از عهده این موارد بر بیاید، لطف خدا به میدان میآید، اگر مستحباتی انجام داده که به وسیله آنها نواقص اعمالش جبران میشود.
خیلی وقتها ما نماز میخوانیم و اصلاً حواسمان نیست داریم چه جملاتی را بر زبان میآوریم، خدا میگوید حالا که نماز واجب تو اینگونه بود، نافله بخوان، شاید این نافلهها و مستحبات به دادت رسیدند.
همان طور که خدا در زمان پیامبر (ص) برای جنیان شهاب رصد گذاشته بود تا استراق سمع نکنند، در زمان حادثه طبس هم اینگونه شد، همان دورانی که همه چیز علیه ما بود، باد و طوفان و لشکریانی از جانب خدا آمدند عملیات کردند، آثار عملیات و رد پای آنها را دیدیم، اما خودشان را ندیدیم.
خداوند در آیه 10 سوره جن میفرماید جنیان گفتند قبلاً ما میرفتیم استراق سمع میکردیم و کسی با ما کاری نداشت اما اکنون بهشدت با ما برخورد میشود، ما که این فضا را میبینیم نمیدانیم آیا آنهایی که در زمین هستند شرّ و بدی برای آنها تدارک دیده شده، یا خدا برای اهل زمین رشد، کمال، موفقیت، خیر، برکت و هدایت را در نظر گرفته است، نمیدانیم کدامشان است.
جنیان وقتی میخواهند از شرّ بگویند، میگویند ما نمیدانیم آیا نسبت به اهالی زمین شرّی اراده شده است، یعنی این را مجهول میگویند، آنها نمیگویند خدا برای اهل زمین شر در نظر گرفته است، چون اگر بدی اتفاق افتاده از ناحیه آدمهاست و از جانب خدا نیست اما جنیان آنجایی که میخواهند مثبت سخن بگویند، به خدا نسبت میدهند.
از ابنعباس آمده که از زمان حضرت عیسی (ع) تا زمان رسول گرامی اسلام، اتفاق خاصی نیفتاده بود و جنیان میرفتند استراق سمع میکردند، در این برهه کار اینها همین بود که میرفتند استراق سمع می کردند، اما پس از پیامبر (ص) نگهبانی شدیدی برای آسمانها قرار داده شد و هر کس که برای استراق سمع میرفت مورد اصابت قرار میگرفت.
این برای جنیان عجیب بود و اوضاع را طوفانی میدیدند، میگفتند ما نمیدانیم قرار است برای بندگان خدا مشکلی پیش بیاید یا عذابی نازل شود؟ یا خیر و برکتی در راه است؟ آنها میگفتند معلوم است اتفاقات مهمی در حال رخ دادن است.
جنیان برای این منظور جمع شدند و جلسهای گرفتند که ببینند در زمین چه اتفاقی افتاده است؟ ابلیس به آنها گفت در زمین به جاهای مختلف بروید تا ببینید چه خبر است که آسمان امنیتی شده است، اولین گروهی که حرکت کردند از بزرگان جنیان بودند که مأموریت یافتند بروند ببینند چه خبر است.
جنیان آمد، در حالی که پیامبر (ص) در عمق نخلستان مشغول نماز صبح بودند، جنیان دیدند پیامبر (ص) دارد قرآن تلاوت میکند، آنقدر برایشان جذاب بود که گفتند ساکت باشید و گوش کنید، البته حضرت خبر نداشتند که جنیان دارند صوت قرآن ایشان را میشنوند.
این جنیان وقتی به سوی قوم خود برگشتند، ضمن اینکه خودشان مؤمن شده بودند، انذار پیامبر (ص) را یاد گرفتند و رفتند دیگران را انذار و ارشاد کردند، جنیان به دیگران گفتند این پیامبر (ص) فرد مهمی است، به او بپیوندید و با او مخالفت نکنید.
خدا اینها را مطرح میکند تا به ما بگوید همیشه جنیان را منفی نبینید، جن هم مثل آدمهاست، بد و خوب دارند، نباید اینگونه قضاوت کنیم که جنیان همه بد هستند، سوره جن به خوبی این را به ما نشان میدهد.
ما اعتقاد داریم با تقوا میتوان قرآن را فهمید، بدون تقوا فهم قرآن امکان ندارد، هر آدمی وقتی به دنیا میآید سرمایهای از تقوا را با خودش میآورد، این تقوای اولیه در همه وجود دارد، اگر به این تقوای اولیه اعتنا شد و شکر آن به جا آورده شد، این تقوا رشد میکند، آنقدر رشد میکند که این انسان میتواند امام اهل تقوا شود.
خدای متعال میفرماید به آن سرمایه اولیه اکتفا نکنید، تا میتوانید بر این تقوا بیفزایید، آنقدر رشد میکند که خدای متعال در آیه 102 سوره آلعمران میفرماید به این سرمایههایی که به دست آوردهاید رضایت ندهید و در تلاش باشید بیشتر تقوا کسب کنید.
دروغ خلاف تقواست، صداقت و راستی نشانه تقواست، آیا ما وقتی از مادر متولد شدیم دروغ و راست برای ما فرقی نداشت؟ آیا صبر کردیم تا والدین و مدرسه به ما بفهمانند که دروغ بد است و راست خوب است؟ انسان به صورت فطری از دروغ بیزار است.
جنیان هم میفهمیدند و خدا به آنها سرمایه فهم فجور و تقوا را داده بود، آنها خوب میفهمیدند که کلمات قرآن باعث رشد میشود، سرشار از صداقت است و با فطرت هماهنگی دارد.
خداوند در آیه 11 سوره جن فرمود جنیان گفتند برخی از ما صالح هستیم، یعنی صلاحیت داریم، برخی از ما نیز در حد شایستگی نیستیم و پایینتر از این سطح هستیم، ما راههای گوناگون داریم و هر قبیله ما به یک راهی میرود، وقتی هر کسی به یک راهی میرود معلوم میشود که باید بگردیم ببینیم کدام از این قبایل صراط مستقیمی هستند؛ صالح در مقابل طالح است، طالح یعنی کسی که گرایش به بدی دارد، صالح یعنی کسی که خوبی و خیر را میپسندد.
این جنیان اعتراف کردند که برخیهایشان راه مستقیم میروند و برخی دیگر این گونه نیستند، ما نیز بیاییم ببینیم چگونه هستیم، در عالم بیش از 8 میلیارد انسان وجود دارد، هر کسی یک راهی میرود، فقط یکی از راهها صراط مستقیم است، این است که در نماز میگوییم خدایا ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کن.
صراط مستقیم راه دومی ندارد، فقط یکی است، ما سُبل داریم، سبل به معناهای راههای فرعی است، اما صراطهای مستقیم نداریم، چون فقط یک صراط داریم.
رسول خدا فرمودند قرآن را امام و پیشوای خود قرار دهید، از سویی نیز بین قرآن و امیرالمؤمنین (ع) محال است جدایی وجود داشته باشد، در این صورت همه یک جور میشویم.
الان چقدر شاهد کینهها، عداوتها، رقابتهای منفی و فرصتسوزیها هستیم که در جریانات و احزاب اتفاق میافتد اما اگر ما عاقل شویم و به جایی برسیم که فقط خدا را ببینیم، کلام خدا و ائمه اطهار (ع) را ببینیم و همه به ریسمان الهی چنگ بزنیم، دیگر مقابل هم نمیایستیم که بگوییم ما در جناحهای مختلف هستیم و منافعمان متفاوت است، در این صورت همه در کنار هم میایستیم و میگوییم دشمن ما صهیونیستها هستند، مستکبران دشمن ما هستند و باید حامی مسلمین و مستضعفان باشیم.
امام خمینی (ره) فرمودند اگر 124 هزار پیامبر بیایند در یک دهکدهای با هم زندگی کنند، هرگز نمیتوانند با هم اختلاف داشته باشند، ما ممکن است برای مقام به اختلاف بخوریم، ممکن است برای مال دنیا با یکدیگر مشاجره کنیم، اما پیغمبران معرفت دارند، حرص و جهل ندارند، دنیاپرست نیستند، همه خوبیها در آنها جمع است و همه بدیها از آنها دور است، بنابراین اختلافی با هم ندارند.