امروز :
Skip to main content

شب دهم سخنرانی با موضوع حیات معنوی توسط آیت‌الله عابدینی نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه قزوین ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ در صحن پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) حرم مطهر رضوی برگزار شد. نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین در دهمین جلسه سخنرانی ماه مبارک رمضان در حرم امام‌رضا (ع) گفت: امیرالمؤمنین (ع) بنای تمدن انسانی، معنوی و تمدن بر اساس حیات طیبه را گذاشتند، آینده جهان با تمدن امیرالمؤمنین (ع) ساخته خواهد شد، جهانیان امیرالمؤمنین (ع) را خواهند شناخت و دست رد به سینه افکار و عقاید شرک‌آلود و باطل خواهند زد.

آیت‌الله عبدالکریم عابدینی در دهمین جلسه سخنرانی ماه مبارک رمضان که در رواق امام خمینی (ره) حرم امام رضا (علیه‌السلام) برگزار شد، ضمن تسلیت ایام شهادت امیرالمؤمنین (ع) اظهار کرد: اگر امیرالمؤمنین (ع) را به‌صورت لفظ و کلام می‌دیدیم، قرآن بود، یعنی آن حضرت قرآن ناطق بودند، اگر قرآن را هم بخواهیم به‌صورت یک انسان ببینیم، قرآن مانند امیرالمؤمنین (ع) است، بنابراین گشتن در قرآن به‌دنبال فضائل امیرالمؤمنین (ع) همه کار ما نیست، در عین حال ما می‌خواهیم برخی از آیات قرآن را در فضیلت آن حضرت ببینیم.

امیرالمؤمنین (ع) در رختخواب پیغمبر (ص) رفت در حالی که ۴۰ نفر از سران قبائل مختلف، جنگجو و شمشیر به دست آمده بودند که پیغمبر (ص) را به شهادت برسانند، به این دلیل 40 نفر آمده بودند که نتوانند بگویند فلانی پیغمبر (ص) را به شهادت رسانده و از او انتقام بگیرند، یعنی می‌خواستند پیغمبر (ص) را با چهل قبیله طرف کنند.

در این صحنه امیرالمؤمنین (ع) به‌جای پبغمبر (ص) رفت که آن شمشیرها به جای بدن پیغمبر (ص)، جسم مبارک امیرالمؤمنین (ع) را قطعه قطعه کند، خدا نخواست چنین شود، اما در شأن امیرالمؤمنین (ع) در آیه ۲۰۷ سوره بقره فرمود «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، یعنی (و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می‌فروشد مانند امیرالمؤمنین (ع) و خدا به بندگان مهربان است).

خداوند در این آیه فرمود در میان بندگان کسانی هستند که برای خشنودی خدا جان خود را به کف می‌گیرند، خدا نخواست آنجا امیرالمؤمنین (ع) به شهادت برسد، ولی این فضیلت را درباره آن حضرت در قرآن ثبت کرد.

یا وقتی که امیرالمؤمنین (ع) مشغول نماز بود، سائل و نیازمندی به سوی آن حضرت آمد و دستش را به سمت امیرالمؤمنین (ع) دراز کرد، حضرت هم می‌خواست جواب سائل را بدهد و هم می‌خواست نمازش سالم بماند، دستش را به طرف سائل برد و انگشترش را به او بخشید، سائل انگشتری را گرفت و آیه‌ای نازل شد.

خداوند در این رابطه در آیه 55 سوره مبارکه مائده فرمود «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، یعنی (سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی مانند علی‌بن‌ابی‌طالب‌اند که همواره نماز را برپا می‌دارند و در حالی که در رکوعند به تهیدستان زکات می‌دهند)، خداوند در این آیه به مردم فرموده ولیّ شما آن کسی است که در حال نماز زکات داد و انفاق کرد، هم نشان می‌دهد انفاق چقدر مهم است و هم نشان می‌دهد امیرالمؤمنین (ع) در پیشگاه خدا چه منزلت والایی دارد.

نقل می‌کنند خیلی‌ها بعد از امیرالمؤمنین (ع) کاری کردند وقتی مشغول نماز هستند سائلی از کنار آنان رد شود و صحنه‌های مشابهی را خلق کنند تا خدا ستایشی راجع به آنان کند، اما هرگز این اتفاق نیفتاد، فقط امیرالمؤمنین (ع) بود که خدا این منزلت و جایگاه ولایت را برای او بیان کرد.

خداوند در آیه 56 سوره مائده نیز فرمود «وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»، یعنی (و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند ولى خود بداند پيروز است چرا كه حزب خدا همان پيروزمندانند)، خداوند این آیات را در وسط آیات مربوط به منافقین و یهودیان می‌گوید.

خداوند می‌فرماید این یهودیان و منافقین هر غلطی خواستند بکنند، آن کسی که در نهایت پیروز می‌شود، علی (ع) و پیروان، یاران، مرام و مکتب اوست، امروز هم داریم همین را می‌بینیم که هم منافقین در حال انقراض هستند و نسلشان در حال از میان برداشته شدن است، هم یهودیان در حال فروپاشی هستند، اما آن کسی که هر روز در دنیا وسعت و قدرت پیدا می‌کند، مکتب امیرالمؤمنین (ع) و مسیر امامت آن حضرت است.

خداوند در آیه ۳ سوره مائده فرمود « الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا »، یعنی (امروز كسانى كه كافر شده‏‌اند از كارشكنى در دين شما نوميد گرديده‏‌اند پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به‌عنوان آيينى برگزيدم).

این آیه چه زمانی نازل شد؟ بعد از آنکه خدا در آیه ۶۷ سوره مائده به پیغمبر (ص) فرمود «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ »، یعنی (اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏‌اى و خدا تو را از گزند مردم نگاه مى‌دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‌‏كند).

خداوند در این آیه به پیغمبر (ص) فرمود آن مأموریت مهم را ابلاغ کن و آن حضرت در غدیر خم آمد که «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ» را اجرا کند، ازدحام جمعیت در غدیرخم بودند، حاجیانی که از آنجا گذشته بودند برگشتند و حضرت صبر کردند آن‌هایی که هنوز نرسیده‌اند از راه برسند.

پیامبر (ص) آمدند برای این جمعیتی که بین 90 تا 120 هزار نفر بودند، سخنرانی مفصلی کردند و خلاصه همه مسائل را فرمودند، سپس فرمودند «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»، وقتی پیامبر (ص) مأموریتش را خوب به انجام رساند، خدا فرمود « الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ »، امروز کافران از دین شما مأیوس شدند، تا امروز کافران منتظر بودند پیغمبر (ص) برود و بساط دین برچیده شود، اما امروز مأیوس شدند و فهمیدند این دین همیشه ادامه خواهد داشت، کافران ابتر هستند اما راه پیغمبر (ص) ادامه دارد.

خداوند فرمود « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا »، این دینی که با نعمت ولایت است مورد پسند و رضایت خداست، منظور از نعمت چیست؟ نعمت همان است که در هر نماز دو بار می‌گوییم «صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم»، یعنی خدایا ما را به راه کسانی که به آن‌ها نعمت دادی، هدایت کن.

خداوند می‌فرماید می‌دانید نعمت هدایت چیست؟ علی (ع) نعمت هدایت است، وقتی علی (ع) و ولایت او معرفی می‌شود دین من کامل می‌شود و نعمتم تمام می‌شود، این به معنای نعمت است، خداوند می‌فرماید آن اسلامی که من از شما می‌پسندم و قبول دارم اسلامی است ک قلب ولایت و امامت در پیکر آن می‌تپد.

این آیات اجمالی از فضائل امیرالمؤمنین (ع) در کلام خدا بود، آیات بسیاری درباره آن حضرت است، خیلی از این آیات در کتب اهل سنت هم آمده و آنان نیز تأکید دارند که این آیه‌ها راجع به امیرالمؤمنین (ع) است.

حال چند نمونه را ببینیم که رسول خدا (ص) راجع به امیرالمؤمنین (ع) چه فرموده‌اند؟ جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید شنیدم رسول خدا (ص) می‌فرمود علی (ع) یک خصلت‌ها و ویژگی‌هایی دارد که اگر یکی از آن خصلت‌ها در میان همه مردم دنیا بود، در فضیلت آن‌ها کافی بود.

پیامبر (ص) در ادامه فرمودند یکی از این فضائل این است که « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ »، یعنی هر کس من مولای او هستم، این علی مولای اوست؛ همه پیغمبران در پیغمبر ما خلاصه شده‌اند، این پیغمبر راجع به امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید هر کس من مولای او هستم علی (ع) مولای اوست.

پیامبر (ص) در مطلب دیگری راجع به امیرالمؤمنین (ع) فرمود علی (ع) برای من مانند هارون برای موسی (ع) است، همچنین فرمودند علی (ع) از من است، من هم از علی (ع) هستم، در جای دیگری هم فرمود علی (ع) مثل جان من است، هر کس علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کس علی (ع) را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است.

همچنین پیامبر (ص) فرمود جنگ با علی (ع) جنگی است که خدا هم در این جنگ همراه با علی (ع) است، آشتی با علی (ع) و صلح و سازش با علی (ع) سازش خداست، این تعریف پیغمبر (ص) از امیرالمؤمنین (ع) است.

در جای دیگری هم پیامبر (ص) به‌عنوان بشارت برای مؤمنین و مؤمنات فرمودند هر کس علاقمند به ولایت علی (ع) و پیرو امیرالمؤمنین (ع) باشد، پیرو خداست، هر کس هم دشمن امیرالمؤمنین (ع) باشد دشمن خداست.

همچنین پیامبر (ص) فرمود علی (ع) حجت خداست، یعنی اگر امیرالمؤمنین (ع) کلامی را گفت و کسی به آن عمل کرد، نزد خدا می‌تواند بگوید خدایا من به قول علی (ع) عمل کردم، دوستی با علی (ع) معنای ایمان است و دشمنی با آن حضرت به معنای کفر است.

همچنین پیامبر (ص) فرمود هر کس اسمش در حزب امیرالمؤمنین (ع) نوشته شده باشد، این آدم حزب‌الله است، هر کس در حزب مقابل امیرالمؤمنین (ع) باشد این در حزب شیطان است و حزب خدا به حساب نمی‌آید، علی (ع) همیشه با حق است، حق هم با علی (ع) است، تا قیامت همیشه علی (ع) حق است و دشمنان علی (ع) ناحق هستند، هر کس با علی (ع) است و ایمان دارد سرانجامش هم بهشت است، هر کس مقابل امیرالمؤمنین (ع) باشد جای او جهنم است، یعنی خود به خود امیرالمؤمنین (ع) تقسیم‌کننده بهشت و جهنم می‌شود.

پیغمبر (ص) فرمود هر کس از علی (ع) جدا شود از من هم جدا شده است، هر کس از من جدا شود از خدا هم جداست، این منزلت امیرالمؤمنین (ع) است.

وقتی شمشیر ابن‌ملجم فرق امیرالمؤمنین (ع) را شکافت، آن حضرت فرمود «فزت و رب الکعبه»، پیامبر (ص) در کلامی دیگر فرمودند شیعیان امیرالمؤمنین (ع) فائز هستند، یعنی پیرو آن حضرت هستند و به فوز و رستگاری می‌رسند.

حال از زبان خود امیرالمومنین (ع) بشنویم که راجع به خودشان چه فرموده اند، حضرت در خطبه شقشقیه نهج‌البلاغه فرمودند ای مردم من کوهی سر به فلک کشیده هستم که از دامنه‌های من، رودها و سیل‌ها جاری است و پرندگان بلندپرواز را توان اینکه به قله من راه پیدا کنند نیست، یعنی فکر دانشمندان که مثل پرنده پرواز می‌کند، آن‌ها هم هرگز نمی‌توانند به قله شخصیت من اشراف پیدا کنند و مرا بفهمند.

اینکه حضرت فرمود از دامنه وجود من سیل جاری است، به این معناست که رودخانه‌ها از چشمه‌ها سرچشمه می‌گیرند، یعنی هر کلام امیرالمؤمنین (ع) یک چشمه است، این چشمه‌ها به هم وصل شده و تبدیل به نهر می‌شوند، این نهرها به هم متصل شده و تبدیل به رودخانه‌های بزرگ و سیل‌آسا می‌شوند.

همیشه گفته‌اند تمدن‌ها کنار رودخانه‌ها شکل گرفته‌اند، البته منظور این‌ها تمدن‌های مادی است، اما امیرالمؤمنین (ع) بنای تمدن انسانی، معنوی و تمدن بر اساس حیات طیبه را گذاشتند، آینده جهان با تمدن امیرالمؤمنین (ع) ساخته خواهد شد، جهانیان امیرالمؤمنین (ع) را خواهند شناخت و دست رد به سینه افکار و عقاید شرک‌آلود و باطل خواهند زد.

امروز آثار این معنا در حال نمایان شدن است و این گرایشی که جوانان، زنان و مردان ما به دین دارند، این معجزاتی از جمعیت که در شب‌های احیا در مساجد می‌بینیم، این یعنی هر سال علاقه مردم به دین بیشتر می‌شود و آینده جهان آینده کلام علی (ع) و فرهنگ امیرالمؤمنین (ع) است.

هر جمله نهج‌البلاغه یک چشمه است، هر خطبه و نامه آن حضرت مثل یک نهر است، این‌ها وقتی به هم می‌پیوندند سیل می‌شوند و تمدن‌ساز هستند، تمدنی که آینده بشریت انتظارش را می‌کشد.

در یک گفت‌و‌گوی صمیمانه بین پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، آن حضرت به پیامبر (ص) فرمودند یا رسول‌الله خیلی از دوستان من شهید شدند، من جا ماندم، مگر شما نفرمودید من شهید می‌شوم؟ پیامبر (ص) فرمود همین طور است علی جان، تو به شهادت می‌رسی، اما به من بگو وقتی حالت شهادت برایت پیش می‌آید و در آستانه شهادت قرار می‌گیری، چگونه صبر خواهی کرد؟

امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ فرمودند اینجا دیگر جای صبر نیست، اینجا جای بشارت و شکر است، یعنی اینکه شما به من می‌فرمایید شهید می‌شوم، این برای من بشارت است و من هم خدا را شکر می‌کنم که به فیض شهادت نائل می‌آیم.

امروزه دانشمندان دنیا می‌گویند ای کاش ما پای صحبت امیرالمؤمنین (ع) بودیم و سؤال‌های پیچیده خود را از آن حضرت می‌پرسیدیم، چرا که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند من به اسرار عالم آگاه هستم، هر چه بپرسید من پاسخ سؤال شما را خواهم داد؛ هیچ کس در دنیا نمی‌تواند چنین ادعایی کند، این شخصیت پرورش‌یافته مکتب رسول خداست که چنین ادعایی می‌کند.

امیرالمؤمنین (ع) در خطبه 221 نهج‌البلاغه «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ، حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» را توضیح می‌دهد و راجع به آن سخنرانی می‌کند، ابن‌ابی‌الحدید از اهل سنت است، بیست جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه نوشته است، در توضیح خطبه 221 نهج‌البلاغه به خدا سوگند یاد می‌کند و می‌گوید من بیش از هزار بار این خطبه را خوانده‌ام، هر بار که آن را خوانده‌ام برایم تازگی داشت و گویا بار اول است که می‌خوانم، خوب است علمای اسلام جمع شوند و وقتی این خطبه را می‌خوانند مثل آیه‌هایی که سجده واجب دارد، به سجده بیفتند و در عظمت امیرالمؤمنین (ع) خدا را سجده کنند.

چقدر اسرار در درون امیرالمؤمنین (ع) است و آن حضرت چقدر حقایق را می‌دانند، ما تشنه حقایق علوی هستیم، حقایق امیرالمؤمنین (ع) اکنون نیز با نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (ع) در دسترس ماست، یکی از دانشمندان مسیحی می‌گوید من 200 بار نهج‌البلاغه را مطالعه کرده‌ام، ما که شیعه امیرالمؤمنین (ع) هستیم چند بار نهج‌البلاغه را مطالعه کرده‌ایم؟

امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه راجع به قرآن، ذکر و عدالت چقدر سخن گفته‌اند، در وصیت‌نامه‌شان نیز همه آنچه در طول عمرشان گفته بودند را مجدداً به‌صورت خلاصه بازگو کردند، پس جا دارد به نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (ع) مراجعه کنیم و آن حضرت را در کلام‌شان ببینیم و در معارف‌شان بشناسیم.

شب‌های نوزدهم، بیست‌ویکم و بیست‌وسوم ماه رمضان شب‌های احیا هستند، شب قدر هم در میان شب‌های احیا است، علمای ما روایات فراوانی را در باب لیله‌القدر از ائمه (ع) گفته‌اند، وقتی ما روایات را دسته‌بندی می‌کنیم به شب بیست‌وسوم می‌رسیم، اما شب نوزدهم و شب بیست‌ویکم هم برای آماده شدن ما برای حضور در لیله‌القدر هستند.

لیله‌القدر ابتدای سال معنوی و انسانی ماست و آخر سال ما نیز هست، همان طور که وقتی عید نوروز می‌شود، می‌گوییم سال نو شد، سال معنوی و انسانی نیز با لیله‌القدر نو می‌شود، پس ما باید در لیله‌القدر بیاییم حساب کارهایمان را بکنیم.

در شب قدر همه سعادت‌های ما محکم می‌شود، خدا سعادت ما را با حضورمان، بیداری و هشیاری و اراده‌مان رقم می‌زند، بدی‌ها، گرفتاری‌ها و فتنه‌ها را باید در شب قدر از خدا بخواهیم که از ما دور شوند، یعنی شب قدر را قدر بدانیم، شب قدر یک ویژگی استثنایی بی‌بدیل و بی‌نظیر است، امیدواریم خدای متعال درک لیله‌القدر را به همه ما عنایت کند.